نمایش روز♦ تئاتر ایران

نویسنده
جمشید کمالی

ankegoftarib.jpg

نگاهی داریم به نمایش آنکه گفت آری، آنکه گفت نه که به کارگردانی مهرداد رایانی مخصوص در تهران بر صحنه است.

می توانست کمدی باشد

نویسنده و کارگردان:مهرداد رایانی مخصوص- بازیگران: فرزین صابونی، سپیده نظری پور.

خلاصه داستان: زن و شوهری در زمان حال زندگی می کنند. سایه وصیت جد آنان بر زندگی شان سایه انداخته، تا حدی که گهگاه مجبور می شوند در قالب آنان فرو روند.

با نزدیک شدن به ایام محرم نمایش جدی در تئاتر روی صحنه نخواهد رفت و اجرای نمایش های جدی تر از نیمه دوم بهمن ماه آغاز می شود. با توجه به اینکه تئاتر شهر و تالار سنگلج از اسفند ماه به تعطیلاتی 2 ماهه می روند تا بعد از آن با شکل و شمایلی تازه کار خود را از اردیبهشت ماه از سر بگیرند.

نمایش آنکه گفت آری، آنکه گفت نه از آن دست نمایش هایی است که جشنواره تئاتر فجر اجرای آنها را نیمه کاره گذاشت و باقی اجرای آنها به بعد از جشنواره موکول شد.

رایانی مخصوص در این نمایش به قدرت کارهای قبلی اش ظاهر نمی شود. او آنقدر شیفته ایده کار خود می شود که اجرا را علی رغم بارقه هایی چندان جدی نمی گیرد. کارگردان برای فرار از هرگونه ضعف ساختاری کار خود را یکسره به بازیگران می سپارد تا انان با بداهه پردازی از تماشاگر خنده بگیرند. کار در لحظاتی سعی دارد به گروتسک نزدیک شود، اما چفت و بسط داستان بسیار رها تر از این حرف هاست که بشود آن را به گونه نمایشی خاصی نسبت داد.

شاید ایده گروتسک هم از جایی ناشی شود که ناگهان در فضایی سوررئال تعدادی پیچک بر سر و روی پدرام و سهیلا می روید. اما این نگاه خیلی زود در نمایش رها می شود. از منظری دیگر جنس کلام پدرام و سهیلا نیز می تواند متبادر کننده نوعی پوچی باشد. این گفت و گو ها فضای نمایش های ابزورد را یادآوری می کند، اما این فضا نیز در حدی که مورد پرداخت قرار می گیرد کال و نپخته است.

از سوی دیگر ارتباط “لطف‌ا…‌” و “ملوک” (جد بزرگ پدرام) که در زمان قاجار زیسته‌اند، به نوعی کمدی کلاسیک منجر می‌شود. عدم در هم تنیدگی این چند پاره‌گی مانع از یک ارتباط کامل با اثر می‌شود و تماشاگر، سردرگم باقی می‌ماند. مطمئناً این سردرگمی ناشی از بلا‌تکلیفی نویسنده است. نگاه نویسنده ناخواسته در فضایی مخدوش باقی مانده و انسجام فکری در آن صورت نگرفته تا شکل و شیوه مشخصی به اتفاقات و آدم‌ها پر و بال بدهد و جریان ساز شود. اگر این تضادها و عدم شکل گرایی منسجم با هدفی مشخص تدارک دیده می‌شد، آن وقت همه چیز از پیرنگی منطقی تبعیت می‌کرد و در واقع باز هم به گونه‌ای تکلیف تماشاگر با خود و اثر مشخص بود.

فارغ از این از هم گسیختگی روایی در نمایشنامه بازی کلامی که بین پدرام و سهیلا شکل می گیرد شنیدنی و قابل توجه است. این بازی ذهن تماشاگر را به چالش می کشد و آن را با خود همراه می کند. تماشاگر در بسیاری از لحظات به هیچ وجه ارتباط منطقی و ارگانیک این جملات را مورد توجه قرار نمی دهد، تنها به آن گوش می کند و می خندد.

معمولاً دستمایه طنز در نمایش ایرانی، بیشتر در حوزه زبان و فیزیک روی می دهد• به تعبیری، بسیاری از نمایش های طنزآمیز با استفاده از نوعی بیان متفاوت و در عین حال خنده آور به اجرایی شاد و سرگرم کننده می پردازند• یا در مواردی دیگر حرکات فیزیکی، بازیگران، جهش ها، افت و خیزها و حرکات اکروباتیک به فضای نمایشی طنزآمیز دامن می زند• این اتفاق تا اندازه زیادی در نمایش آنکه گفت آری، آنکه گفت نه نیز در حوزه اجرا رخ می دهد.

در زمینه طراحی نیزمهرداد رایانی مخصوص برای چشم انداز دیداری نمایش از یک دکور دو بعدی استفاده کرده است• شاید بررسی این دکور در رابطه با زیرساخت نمایش قابل بررسی است• این دکور با یک زاویه قائمه و 90 درجه نه تغییر حالت بلکه تغییر زمان می دهد و همان بازیگران یعنی سپیده نظری پور و فرزین صابونی را در فضا، اتمسفر، قصه و یک بستر زبانی دیگر با داستان نمایش پیوند می زند• این چرخش دکور که بعداز پرده اول، انجام می شود، روایتی از زندگی دو شخصیت نمایشی دیگر به نام های لطف الله خان و ملکی خانم رادر ذهن مخاطب ترسیم می کند• البته لوازم زندگی و به تعبیری اشیای صحنه که مواردی از جمله گلیم ها، گبه ها، رنگ دیوار، افزایش تعداد میزها و رومیزی ها، همچنین طراحی لباس و لهجه خاص آدم های نمایش از تجسم کلی فضای قدیمی و زمان گذشته به شمار می روند• اما همه این عناصر در هاله ای از طنز پیچیده اند و در خدمت ساختار کلی نمایش هستند• اصولاً خود چرخش 90 درجه ای صحنه ای از ناقص بودن جریان زمان حکایت دارد• به تعبیری اگر کارگردان زمان محض گذشته را در نظر داشت، صحنه باید به طور کامل و دورانی وچرخش 180 درجه ای می چرخید و فلاش بک و زمان گذشته را در یک گردش کامل ذهن در تصور مخاطب ایجاد می کرد•

نمایش آنکه گفت آری، آنکه گفت نه می توانست نمایشی تاثیر گذار باشد. اما اینگونه نمی شود.

رایانی مخصوص که نامی آشنا در عرصه نمایشنامه نویسی این سال هاست چندان در این کار عنوان خود را جدی نمی گیرد و نمایش اش از اندازه ای معمولی فراتر نمی رود.