معرفی کتاب “جدال با جهل”
“جدال با جهل” عنوان کتابی است که به تازگی از سوی نشر ثالث منتشر شده و مصاحبهی بلند نوشابه امیری با بهرام بیضایی است.
نوشتن در مورد این کتاب کار چندان سادهای نیست چرا که هم بیضایی و هم امیری کسانی هستند که در رشتهی تخصصیشان کمرقیب و کمنظیر هستند. فردی که بر صندلی مصاحبهگر نشسته روزنامهنگاری زیرک و باسابقه است که کمتر کسی میتواند در مقابل سؤالاتش تفره رود و شخصی که به عنوان مصاحبهشونده روبهروی او نشسته کسی است که به گواه تعداد زیادی از کسانی که با او بر سر میز مصاحبه نشستهاند به راحتی به سؤالات پاسخ نمیدهد و به نوعی به سادگی “دم به تله نمیدهد”.
این مصاحبه مربوط به زمانی است که هنوز “گزارش فیلم” در ایران منتشر میشد و “سگ کشی” اکران شدهبود. امیری با بهرام بیضایی به گفتگو نشست و حاصل آن گپ و گفت اکنون بعد از هشت سال توسط نشر ثالث به بازار کتاب عرضه شده.
“جدال با جهل” با مقدمهای از نوشابه امیری آغاز میشود که در آن به همکاری حمیدرضا فرامرزی، لعبت اباذری و عاطفه سلامی و تشویقهای همسرش هوشنگ اسدی برای انتشار کتابهایش اشاره کرده و این وعده را میدهد که گفتگوهای دیگری از او با اهالی قلم، فرهنگ و سیاست به اضافهی نقدهای سینمایی و اجتماعی به تدریج منتشر شود.
این کتاب از 10 بخش تشکیل شده به اضافهی یک بخش پایانی که شامل تصاویری از فیلمهای مختلف بیضایی است.
در بخش نخست با نام “از آغاز” کودکی و نحوهی آشنایی و علاقمندی بیضایی به سینما مورد بحث و بررسی قرار گرفته. بیضایی در این بخش از تبحر پدرش در شعر خواندن و سواد مادرش سخن گفته ضمن اینکه از بیقراریهایش و از بازی نگرفتنش در بازیهای کودکانه سخن میگوید و آن را به امروز وصل میکند: «به همان دلایلی که امروز هم در بسیاری از بازیها شرکت ندارم، من را به آن بازیها راه نمیدادند.»
بخش دوم “جوانی” است. نوشابه امیری در این بخش، گفتگو را به سمت نویسندگی بیضایی میبرد و بیضایی از “آرش” و “اژدهاک” و اثر ناتمام “کارنامهی بندار بیدخش” یاد میکند. او “آرش” را عکسالعملی در مقابل “آرش” سیاوش کسرایی میداند اما میگوید: «هم شعر کسرایی و هم نوشتهی من راجع به اسطورهی آرش نیست، راجع به مردمی است که اسطورهی آرش را ساختهاند.»
در بخش سوم این کتاب که “اندیشهها و کشف سینما” نام دارد، بیضایی در مورد گرایشات فکری از جمله گرایشش به ناسیونالیسم مورد سؤال قرار گرفته. در همین بخش است که یکی از دلایل نامگذاری کتاب با عنوان “جدال با جهل” روشن میشود. او در پاسخ به یکی از سؤالات میگوید: «من جهالت را تأیید نمیکنم. عاشق این مردمم ولی نه عاشق جهالتشان.»
“مردم” بخش چهارم این کتاب است. اگرچه با استناد به یکی از سؤالات نوشابه امیری در گفتگو عدهای معتقدند نگاه بیضایی به مردم منفی است اما در این بخش نوع نگاه بیضایی به مردم تا حدودی روشن میشود. بیضایی معتقد است: «مردم میتوانند نادان نگه داشته شده باشند و نشان دادن آن، دلیل دشمنی با مردم نیست. نشان دادن آن موقعیت است. شما اگر مخالف این باشید، موافق آن سانسورید که بر اساس آن هیچ واقعیتی را نمیشود نشان داد چون زود به ما بر میخورد.» بیضایی در پاسخ به سؤال دیگری به این نکته اشاره میکند که «در فرهنگ لمپنی و فرهنگ قلدری و غیرتی، یک فرهنگ خالهزنکی هم وجود دارد که کمتر از آن نیست، این آن قسمت منفی جامعه است که آن را دوست نمیدارم و از آن متنفرم و با آن میجنگم اما در همان هم استعداد تغییر میبینم. این معنیاش این نیست که من ضد مردم هستم، معنیاش این است که من ضد جهالت هستم.»
اگرچه دلیل نامگذاری این کتاب با عنوان “جدال با جهل” در تار و پود پرسش و پاسخها نهفتهاست اما میتوانیم دلیل اصلی و مشهود نامگذاری کتاب را در همین پاسخ بیضایی بدانیم.
بخش پنجم گفتگوی نوشابه امیری با بهرام بیضایی باز هم به سمت نویسندگی بیضایی بر میگردد. در قسمتی از این بخش که “نوشتهها و آغاز فیلمسازی” نام گرفتهاست علاوه بر اینکه در مورد بعضی فیلمهای بیضایی گفتگو می شود در مورد تفاوت فیلمهای کیمیایی و بیضایی (“قیصر” و “رگبار”) هم صحبت میشود و فیلمهای این دو کارگردان در مقابل یکدیگر قرار داده میشوند.
بخش ششم که کوتاهترین قسمت مصاحبه است “آینهها” نام دارد. در “آینهها” در مورد مفهوم آینه در آثار بیضایی صحبت شده و بیضایی آینه را نمایندهی روشنی، فرهنگ، سپیدی و نور، باروری و پیوند دانسته.
“زن در آثار بیضایی” بخش هفتم “جدال با جهل” است. با توجه به اشارهی بیضایی در بخش “مردم” به اینکه از چند سال پیش متهم شده به طرح مسائل زنان در فیلمهایش و لطمهی زیادی بابت این موضوع از مراکز تصمیمگیری خورده و حذف شدهاست، میتوانیم این بخش را مهمترین قسمت این کتاب بدانیم.
بیضایی در ابتدای ورود به این مبحث میگوید: «نمیشود راجع به زن صحبت کرد. یعنی تا وقتی ما نسبت به آنها در فاصلهی دوری قرار داریم مشکلی نیست. اما وقتی فاصله را بر میداریم و میخواهیم به مسائل درونیتر بپردازیم، همهی سدها خودشان را نشان میدهند.»
نوشابه امیری در این بخش زنان فیلمهای بیضایی را به سه دسته تقسیم کرده و این دسته را با بیضایی بررسی میکنند. در همین بخش در مورد دستهبندی آثار بیضایی به فیلمهای سیاسی و غیرسیاسی هم صحبت میشود و بیضایی به عدم خودسانسوریاش اشاره میکند: «من اصلاً هیچ وقت در زندگیام سانسور را جدی نگرفتهام. چون موقع ساخت فیلم حساب نکردهام آن فیلم دیگر من روی پرده نیامدهاست یا یک جوری در توقیف است. یعنی هیچ وقت به دلیل توقیف فیلم، خودم را سانسور نکردهام.»
نقش غریبه در آثار بیضایی، پشتوانهی تئاتری بیضایی و ورود بعضی عناصر تئاتر به داخل فیلمهای وی آخرین موضوعاتی است که در بخش “زن در آثار بیضایی” مورد ارزیابی قرار گرفته.
بررسی فیلمهای “مسافران” و “سگکشی” دیگر بخشهای مصاحبهی امیری با بیضایی در کتاب “جدال با جهل” است. یکی از نکاتی که بیضایی در گفتگو پیرامون فیلم “سگکشی” آن را مطرح میکند این است که فیلم روز به معنای فیلم روزنامهای نیست.
بخش دهم و پایانی این کتاب، مقالهی نوشابه امیری در مورد آثار بهرام بیضایی است. امیری در این مقاله اقمار چهارگانهی فیلمهای بیضایی را زن، جامعه، تاریخ و غریبه (اندیشهی روشنفکر) دانسته و هر کدام از این چهار محور را در فیلمهای بیضایی مورد بررسی قرار دادهاست.
همچنین صفحات آخر “جدال با جهل” مزین به تصاویر بعضی از فیلمهای بیضایی از جمله “رگبار”، “غریبه و مه”، “چریکه تارا”، “مرگ یزدگرد”، “باشو غریبهی کوچک”، “شاید وقتی دیگر”، “مسافران” و “سگکشی” است.