استفاده از هر امکان برای گسترش دموکراسی ‏

نویسنده

fakhredinheydarian.jpg

محمد رضا فروغی

فخرالدین حیدریان عضو شورای مرکزی و سیاستگذاری سازمان دانش آموختگان ادوار اسلامی و مسول شعبه همدان ‏و مسول کمیته اطلاع رسانی این سازمان است. با او درباره انتخابات ریاست جمهوری گفتگو کرده ایم. به گفته وی ‏‏”نیروهای معتقد به دموکراسی که اساس پیروزی آنها را همین انتخابات آزاد تشکیل می دهد باید به دنبال اقدام وعملی ‏جدی در زمینه برگزاری انتخاباتی آزاد باشند و فقط به آه و ناله و احاله به خدا بسنده نکنند.” این مصاحبه در پی می آید. ‏


‎ ‎آیا شما تناقضی بین عمل سازمان متبوع تان در تحریم تقریبا تمامی انتخابات گذشته و معرفی کاندیدا برای ‏انتخابات فعلی مشاهده نمی کنید؟‎ ‎

هر حزب یا سازمان سیاسی بنا به اقتضای شرایط،،عمل سیاسی متناسب با وضعیتی که جامعه به لحاظ شرایط زمانی در ‏آن قرار دارد و با تحلیل و جمع بندی مشخص از اوضاع، نگاه و رویکرد خود را در خصوص مسائل سیاسی پیش ‏روتنظیم می کند،طبیعتا این نگاه وموضع در هر مجموعه یی با هدف و چشم انداز ترسیم شده آن نهاد ارتباط پیدا می ‏کند،در این راستا اگرجریانی هدفش از حضور در عرصه سیاسی ورود صرف به قدرت باشد انتظار می رود بامنطق ‏محاسبه گری در راستای دستیابی به اندکی از امکانات قدرت هم تن دهند، امااگر هدف یا اهدافی غیر از منافع مادی ‏اعضاء برای دستیابی به قدرت متصورباشند و حضور در قدرت را امکانی برای دستیابی به اهداف تعریف کنند، طبیعی

است تحت هر شرایط “بی آنکه امکان اثرگذاریش میسر گردد” حاضر نیست که حضوری خنثی و بلا اثر داشته ‏باشد.این دغدغه جدی همواره نصب العین نیروهای هوادار تحول وجود داشته که آیا مشارکت در انتخابات می تواند در ‏جهت بسط امکانات دموکراتیک و تقویت روندهای دموکراسی خواهانه باشد یا خیر؟ طبیعتا در شرایطی که پاسخ ‏منفی بوده این طیف از نیروهای حامی تحولات دموکراتیک کنش عدم مشارکت راترجیح داده اند.رفتار سازمان دانش ‏آموختگان در چند سال گذشته در ورود به انتخاباتها برهمین مبنا بوده که شرکت در انتخابات تحت هر شرایطی پذیرفته ‏نشده، شیوه برگزاری انتخابات و مختصات حاکم برآن، ارزیابی تجربه حضور اصلاح طلبان در قدرت و میزان ‏اثربخشی مشارکت مردم در نتیجه نهاد برآمده ازانتخابات از دلایل اجتناب از رای واتخاذ کنش عدم شرکت در ‏انتخابات سازمان بوده است،با این وجود در شرایطی که امکان حداقلی برای بسط و تعمیق دموکراسی وارزشهای ‏حقوق بشری ایجاد شود طبیعتا از این امکان استقبال خواهیم نمود. ضمن آنکه شرکت یا عدم شرکت دائمی در انتخابات ‏از اصول لایتغیر واجتناب ناپذیر مجموعه نیستند که عدم پایبندی به این اصول به مفهوم زیرپا گذاشتن مرامنامه یا ‏اساسنامه ی سازمان ادوار تحکیم محسوب گردد واین تصور که بر اساس نوعی اعمال تکلیف گونه برای ما وظیفه ‏یی را ترسیم وانتظار وفاداری و پایبندی به آن را برای اعضاء داشته باشند تلقی نادرستی است؛ از قضا نه تنها هیچ ‏تکلیف اینچنینی برای اعضاء گذاشته نشده بلکه انتخاب هر کدام از این دو شیوه “شرکت کردن و عدم شرکت” حقی ‏است که متناسب با شرایط و امکان اثرگذاری در صورت وجود ابزارهای ایجاد تاثیر از این حق در راستای پیگیری ‏اهداف استفاده می شود.از این رو فعالیت های ما در شرایط فعلی هم بر اساس تحلیلمان از شرایط موجود ‏است،بنابراین چشم و گوش بسته وارد این وادی یا خارج از آن نمی شویم، از این رو ما نه حضوردر انتخابات را ‏تکلیف می دانیم و نه عدم حضوررا خیانت ونگاهی ایدئولوژیک به هر کدام را غیر عقلانی می دانیم. از این رو ‏متناسب با شرایط و الزامات عمل سیاسی موثر تصمیم می گیریم و عمل می کنیم در ضمن اگر سازمان با توجه به ‏اهداف وعملکردگذشته و مشی روشن وشفاف سیاسی اش اگر غیر این کاری انجام می داد جای سوال وابهام داشت.‏


‎ ‎در این شرایط علت حمایت سازمان دانش آموختگان از عبدالله نوری چیست؟‎ ‎

‏ ‏

واقعیت این است علیرغم ترسیم فضای مطلوب و خوش بینی های رایج که گاه بیشتربه توهم شباهت دارد، جامعه ی ‏ایران در وضعیتی قرار دارد که بر اساس یکسری شاخص ها در حوزه های مختلف در وضعیت خوبی قرار ندارد، ‏در نتیجه اوضاع نامطلوب حاکم، ناکار آمدی مدیریتی حوزه های مختلف جامعه را تحت تاثیر قرار داده است. تبعات ‏مخرب چنین وضعیتی در بعضی حوزه ها بصورتی کاملا آشکارا و پر رنگ قابل لمس است و دربرخی جاها ‏کمرنگ تر ظاهرشده.بطور مثال حتی حوزه هایی که از اساس در زمره امور غیر مرتبط باامور سیاسی قرار دارند ‏نیز از قبل اوضاع نامطلوب بی نصیب نمانده اند؛ بطوریکه در سالیان اخیر دخالت های عیان سیاسی در عزل و نصب ‏ها و ورودافراد همسو با دولت به جایگاههای تصمیم گیری ورزش با حداقلی از آشنایی به این امور ضربات زیادی به ‏ورزش وارد کرده است.آنچه مسلم است اینکه اثرات این وضعیت نامطلوب را در حوزه های مختلف می توان رد گیری ‏کرد، در حوزه هنر، ادبیات، موسسات علمی و دانشگاهها گرفته تا حوزه های عریان تر اقتصادی و سیاسی این ‏ناکارآمدی عیان و آشکار است.‏

پس از دید ما شرایط جامعه ایرانی نامطلوب تر از قبل شده است هر چندوضعیتی که به آن در کشور دچاریم بخشی از ‏آن نتیجه ی اهمال کاریها وفرصت سوزیهای گذشته است. ما هم بعنوان یک سازمان سیاسی با مختصات خاص خود در ‏این باره ایده ونظری را طرح نموده ومتناسب با شرایط فعلی به تحلیلی از اوضاع رسیده ایم.سازمان دانش آموختگان ‏براساس جمع بندیی که از اعضاء مجموعه صورت گرفته در انتخابات ریاست جمهوری دهم حضوری فعال را از ‏چند ماه گذشته انتخاب کرده و با ارزیابی وضعیت اصلاح طلبان و موقعیت حاکمیت و نگاه جامعه به طرح گزینه ‏نوری پرداخته و توانسته در فضای دلمرده ویاس آلود جامعه روزنه ای از امید و تحرک و نشاط را ایجاد کند.اگرچه ‏با طرح ایده یی ایجابی و معرفی کاندیدا در انتخابات هم مشارکت اعضای سازمان در روند مسائل جامعه تقویت شد اما ‏آنچه تاکنون دستاورد این مسئله بوده،تاثیر بر حرکت برخی از اصلاح طلبان بر مدار واقع بینی و کاستن از فاصله آنان ‏با مردم بوده است،در واقع سازمان با طرح آقای نوری بدنبال ارائه نوعی راهکار برای خروج از وضعیت فعلی و ‏حرکت به سمت نقطه یی اثرگذار ومطلوب بوده که در باره ی آن ساعت ها بحث و گفتگو داخلی و خارج از مجموعه ‏صورت گرفته است و دلایل طرح آن هم از طریق مصاحبه ها و مقالات مختلف اعضا ء و همچنین دبیر کل و ‏سخنگوی سازمان اعلام شده است.‏


‎ ‎اصلاح طلبان در چند ساله اخیر همواره نگران سلامت انتخابات بوده اند؛ به گمان شما برای تضمین سلامت ‏انتخابات چه می توان کرد؟‏‎ ‎

بی شک نگرانی اساسی اصلاح طلبان در آستانه هر انتخاباتی میزان پایبندی متولیان انتخابات به قانون و بهره مندی ‏از حداقلی از استاندارد ها ومعیار های متعارف انتخابات آزاد، دمکراتیک و سلامت انتخابات است.حداقل انتظاری که ‏از اصلاح طلبان می رود اینکه در قبال این معیارها، اولویت اصلی و تلاش جدی داشته باشد ودر دفاع از انتخابات ‏آزاد کوشا باشند. پیگیری لازم جهت رفع موانع و مشکلات پیش روی انتخابات انتظار جامعه خواهان تحول از ‏نیروهایی است که شعار دفاع از حق حاکمیت مردم و آزادیهای سیاسی را برای حضور اصلاحی شان ارائه می دهند. ‏متأسفانه تجربه انتخابات گذشته نشان داده که انتظارهر کدام از اصلاح طلبان و جریانات سیاسی اصلاح طلب از یک ‏انتخابات آزاد و رقابتی درواقع تأیید صلاحیت کاندیدای موردنظرخودشان می باشد و در صورت تحقق این خواسته و ‏غافل از حقوق تضعیف شده ی سایر کاندیداهای محذوف در انتخابات شرکت حداکثری می یابند که صد البته این تلقی ‏نمی تواند با معیارهای دموکراتیک و شاخص های یک انتخابات آزادورقابتی سازگار باشد.هر گروه به طور مجزا ‏اهمیت دفاع از انتخابات را باید سرلوحه برنامه هایشان نمایند و در نتیجه یک ائتلاف حداکثری میان تحول خواهان و ‏اصلاح طلبان امکان تحقق فرایند انتخابات آزاد بسیار بالا است. در ارتباط باسازمان دانش آموختگان بطور مشخص ‏بدلیل نگاه انتقادی تری که نسبت به موقعیت حاکم دارد و بهمین دلیل امکان گفتگو و رایزنی با مقامات حکومتی ‏پیرامون تضمین سلامت انتخابات را ندارد و در کنار این مساله اگر ما ازسازمان یافتگی و پایگاه جدی مردمی ‏برخوردار نباشیم امکان ممانعت از روندشکل گیری اراده ی حکومتی مبنی بر انتخاب گزینه همسو از طریق دستبرد ‏به آرای مردمی را نداریم امکانات ما برای رسیدن به این نقطه ضعیف و فاقد قدرت تعیین کنندگی است.به هر حال ‏امکانات ما در دفاع از برگزاری انتخابات با ویژگی های ذکر شده متاسفانه خیلی محدود و تجربه های گذشته هم امید به ‏آینده را کمرنگ می کندمگر اینکه اینبار در رابطه با آن یک اشتراک نظر شکل بگیرد و روی آن ایستاد گی شود. در ‏صورتی انسجام و ایستادگی اصلاح طلبان و داشتن برنامه برای مقابله با امکانات حکومتی در روند بی اعتنایی به ‏رای مردم و تلاش در جهت جلب اعتماد مردم امکان دست اندازی به آرای مردم بسیار پایین و البته پر هزینه خواهد ‏بود.‏


‎ ‎بسیاری از اصلاح طلبان در صدد حمایت از خاتمی برای کاندیداتوری هستند و معتقدند امکان انتخاب ایشان ‏سهل تر از سایرین است. با توجه به وضعیت دشوار کنونی آیا طرح کاندیدای مستقل از طرف سازمان به نوعی در ‏جهت تقابل با اصلاح طلبان نخواهد بود؟‎ ‎

به نظر من با توجه به تجارب گذشته بر خلاف حامیان به ظاهر سینه چاک،آقای خاتمی بهتر از هر کسی و با نگاهی ‏واقع بینانه تر ساخت قدرت را می شناسند و بارها به موانع اشاراتی داشته اند، اگرچه نگاه ما فراتر ازاشخاص معطوف ‏به موانع و چالشهای ساختاریست و در این بحث آقای خاتمی یاشخص خاصی منظر بحث ما نیست بلکه موانع ‏ساختاری اصلاحات در ایران و عبور کم هزینه و مسالمت آمیز از آن برای ما اولویت دارد.ما نیز بمانند اغلب ‏گروههای حامی اصلاح خاتمی را مدافع دموکراسی وحاکمیت قانون می شناسیم ولی در گام اول هدف و بحث ما فرد ‏خاصی نیست بلکه چگونگی پیشبرد حرکت است کسانی که حامی ایشان هستند با اصرار ی کور به دنبال تکراری ‏هستند که قریب به یقین با رو یه ی گذشته نافرجام می ماندهرچند که به این هم واقفیم که شرایط زمانی متفاوت از ‏گذشته است و این شرایط متفاوت عامل موثری است و امکان ارزشمندی را می تواند رقم بزند اماحضور بی برنامه و ‏بدون ارائه راهکار و فرو کاستن امر مهم سیاست و انتخابات در جامعه در حال گذار ایران به شخص و یا اشخاص نه ‏عایدی برای اشخاص دارد و نه انتفاعی را برای جامعه و حرکت اصلاحی بدنبال خواهد داشت و از این نظر است که ‏شایط متفاوت را به تنهایی کافی نیست.‏

‏ ‏

‎ ‎در چنین شرایطی سوالی که همچنان قابل طرح به نظر می رسد این است که: بعد از تجربه هشت ساله ی ‏اصلاحات چند بار به طور جدی عملکرد های گذشته بررسی و آسیب شناسی شده است؟‏‎ ‎

به نظر من جریان مقابل اصلاح طلبان بهتر از اصلاح طلبان از این هشت ساله جمع بندی داشته و از آن بهره گرفته ‏است،مادامی که ارزیابی دقیق و بی حب و بغض از گذشته صورت نگیرد و فقط بدنبال نسخه پیچی یکطرفه و بی توجه ‏به زمینه های درد باشیم باید پذیرفت که لزوما نسخه ی پیچیده شده ی بر اساس اضطرار برای مردم و احزاب و فعالین ‏سیاسی اجتماعی نمی تواند مفید باشد و باید تبعات آتی آن وتاثیر منفی آن بر حرکت اجتماعی جامعه ی ایرانی را درنظر ‏بگیریم.نکته دیگری که طرح آن ضروریست این است که اگرچه سازمان نگاه انتخاباتی اش با بخش های از اصلاح ‏طلبان متفاوت است اما آنچه مورد تاکید ما هست اجتناب از تقابل و ایجاد قطب بندی کاذب در درون جریان اصلاحی ‏است که این امرنیاز به درایت کلیه نیروهای اصلاحی دارد که شکاف اصلی را همچنان آمریت ومردمسالاری بدانند و ‏انرژی و توان خود را مصروف مقابله با جریان اقتدارگرا نمایند، از اینروما نه تنها با اصلاح طلبان حامی کاندیدا های ‏دیگر در تقابل نیستیم بلکه به نظر من طرح ایده سازمان یک نوع اثر تقویتی بر مواضع اصلاح طلبان داشته است و به ‏حرکت آنها غنا بخشیده هر چند که متاسفانه از جانب برخی ازدوستان برخورد مناسب و شایسته ای صورت نگرفته ‏است و این بحث توسط برخی از دوستان سطحی و عجولانه تحلیل شده است. باید بدانیم طرح کاندیداتوری آقای عبدالله ‏نوری به یک شکل ضرورت ارائه چارچوب مشخص به حامیان خاتمی و کروبی گوشزد نمود شما با یک بررسی می ‏توانید این تاثیر را در چند ماهه اخیر رهگیری کنید.‏


‎ ‎بسیاری معتقدند سازمان دانش آموختگان به این دلیل از عبدالله نوری حمایت می کند که مطمئن است وی ‏ردصلاحیت می شود و به این بهانه سازمان بهانه خوبی برای تحریم پیدا می کند. آیا معتقدید این مساله در حمایت ‏سازمان ازعبدالله نوری نقش داشته است؟‏‎ ‎

به نظرمی ر سد آنچه در سیاست می تواند مبنای قضاوت قرار گیرد، نه انگیزه افراد ویا گروههای سیاسی بلکه ‏انگیخته آنهاست، تحلیل رفتار با انگیزه کاوی ونیت خوانی افراد نه تنها نمی تواند مبنای تحلیل کنشگران قرار بگیرد ‏بلکه یک تحلیل ذهنی و به دور از واقع بینی و یک نوع فرو کاستن عمل سیاسی وساده انگاری یک رخداد ‏است.برخلاف آنچه دیگران تحلیل می کنند این طرح نه به عنوان بهانه ای برای تحریم و یا عدم شرکت در انتخابات، ‏بلکه با هدف ارائه برنامه ای روشن ومشخص در جهت کار آمدی اصلاحات و بازسازی اعتماد عمومی و دمیدن هوای ‏تازه در جریان اصلاحات است.‏

از نظر ما اگر دغدغه اصلاح طلبان برای ورود به قدرت،پیگیری و به انجام رساندن مطالبات انباشته شده جامعه ‏باشد، ضروری است با تکیه بر پشتوانه عظیم مردمی برنامه خویش را به حاکمان تحمیل کنند. مگر آنکه اصلاح طلبان

دغدغه شان برای ورود به قدرت، دستیابی به امتیازات وامکانات حکومتی ناشی از حضور در حاکمیت باشد که این ‏دیگر نیاز به بدنه اجتماع و انسجام بخشی به نیست. با این توضیح عبدالله نوری گزینه ای نیست که فقط با هدف رسیدن

به قدرت کاندیدا شود و طرح موضوع کاندیداتوری ایشان با هدف اتخاذ موضعی عقلانی و قابل اجماع در بین مجموعه ‏نیروهای تحول خواه بوده است و با هدف پیشبرد واقعی اصلاحات و تحقق ماندگار آن در ساختار قدرت بوده ونه بهانه‏

ای برای تحریم؛ اگر چه وبنا بر تجربیات گذشته امکان صحه گذشتن و حضور تایید آمیز در انتخاباتهای صوری و ‏فاقد اثرگذاری برای سازمان وجود ندارد.‏


‎ ‎برخی تحلیل گران گفته اند در انتخابات پیشرو نقطه ضعف اغلب گروههای اصلاح طلب و تحول خواه تقلیل ‏برنامه به اشخاص است. آیا سازمان شما در معرفی فرد وتاکید بیش از اندازه بر فرد به همین معضل مبتلا به نشده ‏است؟‎ ‎

تحلیل سازمان بر اساس رویکردی صورت گرفته که طرح کاندیدا بتواند تقویت کننده جامعه مدنی و احیاء کنند جنبش ‏اجتماعی باشد. بر این اساس معتقدیم که کاندیداهای موجود به ارایه برنامه مشخص و روشن پیرامون راهکارهای

تحقق مطالبات مردم ملزمند. آنچه برای سازمان ما از اهمیت اساسی برخوردار است تقدم برنامه ها بر افراد است.‏

برای ما برنامه ی راهبردی اولویت دارد و بعد از برنامه باید فردی متناسب با چارچوب برنامه برای عملی نمودن آن ‏انتخاب شود؛ با این نگرش شخص پرچم یک حرکت است و باید در چارچوب حرکت تعریف شود و باید بپذیریم که ‏شخص از حرکت تاثیر می پذیرد نه حرکت از فرد.‏

متأسفانه بخش هایی از اصلاح طلبان به جای ارائه یک برنامه سیاسی شفاف و واقع نگرانه ومشخص، موضوع ‏انتخابات را به سطح افراد و چهره ها تقلیل داده اند و به جای آنکه پاسخگوی خواست جامعه باشند، با طرح اشخاصی ‏که ولو در بین جامعه دارای اعتباری هم باشند نمی توان توفیقی جدی برای اصلاحات بهمراه داشته باشند،چرا که ‏تجربه دوره ی پیشین آنهم با فضا و امکانات بیشتر نشانگر ناتوانی مکانیزم شخص محوری است. البته این به معنی نفی ‏نقش فرد در یک حرکت اجتماعی نیست، ویژگیهای فردی می تواند اثر هم افزایی بر حرکت داشته باشد در واقع این ‏رابطه ای دو سویه است که بخش پر رنگ آن با تاکید برچارچوب حرکت هدفدار است، تاکید ما بر تبیین حرکتهای آینده ‏و امکان سنجی پیشرفت حرکت است، حرکت اجتماعی هوشمند و واقع بینانه و نه متکی به اما و اگر ها.‏


‎ ‎از جمله مهم ترین موارد برای فعالیت در جامعه مدنی، حفظ و گسترش تشکیلات است. آیا سازمان برنامه ‏ای برای گسترش تشکیلاتی دارد؟‏‎ ‎

‏ در خصوص گسترش تشکیلات و اهمیت به فعالیت جمعی از بدو تاسیس تا کنون زحمات زیادی برای سازمان کشیده ‏شده است،برغم آنکه در روند گسترش تشکیلات با محددیتها ی بسیار مواجه بوده ایم که بخشی زیادی از آن به ما تحمیل

شده است و بخشی از آن هم بخاطر ساختار سازمان بوده، اما در تناسب با موانعی که سد راه تحزب در ایران هست و ‏در قیاس با سایر گروهها و نهادهای سیاسی روند توفیق رو به پیشرفت بوده.، با وجودی که بیشتر اعضای سازمان ما‏

را جوانان فارغ التحصیل دانشگاهی تشکیل می دهند که هنوز ثبات مالی و اقتصادی نیافته اند و محدودیت های مالی ‏سازمان را در شرایطی سختی قرار داده است ولی خوشبختانه با همکاری خود اعضا توانسته ایم علیرغم همه

مشکلات به گسترش تشکیلات بپردازیم. در چند استان مانند همدان، کرمانشاه،گیلان،خراسان،بوشهر، اردبیل و… شعب ‏سازمان فعال هستند و بسط ثبات تشکیلاتی در دستور کار سازمان، به ویژه کمیته ی تشکیلات و شعب هست.‏

البته در خصوص میزان اثر بخشی فعالیت های سازمان درحوزه ی جامعه مدنی دیگران باید نظر دهند اما به اعتقاد من ‏با توجه به امکانات و محدودیت های موجود بر سر راه فعالیت های سیاسی ـ اجتماعی تحول خواهانه و در حوزه ی

دفاع از حقوق شهروندی و تثبیت بنیان های جامعه مدنی گام های مثبتی برداشته ایم. برنامه هایی که در دفاع از جنبش ‏های اجتماعی و محذوفین جامعه در روند فعالیتهای سازمان دیده می شود در جهت اهتمام این مجموعه به تشکیلات و ‏جامعه مدنی است. دفاع از حقوق زنان، کارگران،دانشجویان،اقلیت های مذهبی و قومی و…دلایل مستندی برای این نوع ‏فعالیت های سازمان بوده است.‏

نمونه آخر دفاع از حقوق محمد صدیق کبودوند از فعالین مدنی کرد که در ماه گذشته با حضور فعالین حقوق بشرو ‏فعالین سیاسی کشور توسط سازمان برگزار گردید نمونه ی کوچکی از این دست فعالیت های حقوق بشری سازمان ‏ادوار تحکیم است.‏


‎ ‎در سال های اخیر سازمان دانش آموختگان را بیشتر حزبی نزدیک به تشکل های دانشجویی می دانسته اند تا ‏یک حزب سیاسی. آیا سازمان برنامه خاصی برای حرکت به سوی یک حزب تمام و کمال داشته است؟‎ ‎

‏ ‏

به نظر من سازمان در عرصه فعالیت سیاسی ـ اجتماعی ایران یک حضور مثبت و پیشرونده ای داشته که در عین ‏برخورداری از یکسری ویژگی های منحصر بفرد که در جذب نیرو و کادر سازی نقطه قوت مجموعه محسوب می ‏گردد، اثرات حضورمثبت آن را نمی توان انکار کرد.بهر حال خاستگاه سازمان ما به نوعی دانشگاه هست و به این ‏دلیل مهم نمی توانیم حرکاتمان را منفک از دانشگاه بدانیم،البته به اقضا ئات عمل سیاسی و فعالیت حزبی در جامعه ی ‏ایرانی هم در این مدت اگاهی نسبی یافته ایم و قطعا درفعالیتهای آینده سازمان نیز از آن غافل نخواهیم بود بهر حال

بعنوان یک سازمان سیاسی خود را نیازمند به تعامل با ارکان جامعه ی مدنی می بینیم و شاید در دوره ی جدید بیشترین ‏تلاش ما برای ایجاد این ارتباط عمیق با جامعه ی مدنی بوده است.‏


‎ ‎با توجه به وضعیت همسویی که هیات های اجرایی و نظارتی درانتخابات دارند،‎ ‎فکر می کنید تا چه حدی ‏می شود به صیانت از آرای واقعی مردم توسط این نهادها اعتماد کرد؟ اگر پاسخ منفی است چه مکانیزمی و یا پیشنهادی ‏در جهت تامین حق رای مردم و تضمین صیانت از آن دارید؟‎ ‎

‏ ‏

‏ زمانی که هیات های اجرایی با هیات های نظارت اختلاف دیدگاه داشتند بازهم در سلامت انتخابات در برخی جاها ‏شبهه وارد بود؛همانگونه که اصلاح طلبان در انتخاباتهای پیشین نمونه هایی از آن را بیان کردند. مثلا در انتخابات ‏مجلس ششم بر اساس ابطال تعدادی از صندوق های رای در تهران، اراک و چند شهر دیگر نتیجه ی انتخابات شکل ‏دیگری پیدا کردو داستان انتخابات مجلس هفتم و بخصوص مجلس هشتم داستان و حکایت روشن وآشکاری داشت که ‏نیاز به توضیح و روشنگری در خصوص آن نیست، در شرایط فعلی که همسویی و یکدستی در بین نیروهای اجرایی ‏و نظارتی شکل گرفته وفرایند انتخابات از مراحل اولیه تا پایان آن کاملا مهندسی و طراحی شده است درچنین شرایطی ‏حساب کاملا مشخص خواهد بود.از این رو یکی از مشکلات اصلی پیش رو همین موضوع سلامت انتخابات است و ‏این زمانی بیشتر جلب توجه می کند که چرایی اصرار آقای احمدی نژاد را در حمایت از گزینه ی استیضاح شده اش و ‏معرفی یکی از افراد نزدیک، همراه و رییس ستاد انتخاباتی گروه وابسته اش برای وزارت خانه ی مجری انتخابات را ‏بررسی کنیم.‏

بر این مبناست که با توجه به اینکه تفکر حاکم انتخابات آزاد را با شیوه ی خود ترسیم می کند نگرانی در این باره جدی ‏است به نظرم نیروهای معتقد به دموکراسی که اساس پیروزی آنها را همین انتخابات آزاد تشکیل می دهد باید در این ‏خصوص بدنبال اقدام وعملی جدی باشند و فقط به آه و ناله و احاله به خدا پسندانه نکنند بهر حال تدبیر جمعی باید به این ‏برسد که با امکانات محدود چه کاری می توان انجام داد. ‏