ایران، پشت جنگ با اسرائیل ‏

نویسنده

ghaza.jpg

همانند جنگ دو سال پیش اسراییل و حزب الله لبنان، مناقشه این بار اسراییل و حماس در غزه نیز تنها کشمکشی ‏بر سر مساله فلسطین نیست، بلکه بیانگر جدال گسترده تری است بین متحدان غربی و ایران بر سر آینده ‏خاورمیانه.‏

‏ برخلاف جنگ لبنان، نبرد در غزه آغاز تغییرات اندکی در منطقه است که می تواند نتایج امیدوارکننده ای برای ‏اسراییل، فلسطینیان و غرب به دنبال داشته باشد. ‏

‏ مهم ترین این تغییرات، آغاز به کار رسمی رییس جمهور جدید ایالات متحده است. دولت بوش از مدتها قبل حتی ‏در متحد ساختن هم پیمانانش در خاور میانه برای پیشبرد قاطع اهداف ایالات متحده، از خود ضعف نشان داده ‏است. البته رییس جمهور آینده باراک اوباما، صراحتا اعلام داشته است به حمایت دیرینه آمریکا از اسراییل ادامه ‏خواهد داد.‏

‏ اما اوباما و دولت منتخب او باید برای قبولاندن نوعی توافق که بسیاری معتقدند برای رهایی غزه از این وضعیت ‏لازم است، تحرک بیشتری از خود نشان دهند و به یک راه حل سیاسی دست یابند. احتمالا این امر شامل دادن ‏نقشی نسبی و آبرومندانه به حماس در منطقه پرجمعیتی خواهد بود که این گروه در سال 2007 و در پی پیروزی ‏در انتخابات کنترل آن را به دست گرفته است. این راه حل میتواند به تنهایی به محاصره غزه پایان دهد - محاصره ‏ای که سبب دلسردی فلسطینیانی شده است که پس از مدت ها امکان محدودی برای کار، فعالیت و زندگی عادی ‏یافته بودند. این خشم و یاس موجب افزایش حمایت از گروه حماس شده است.‏

موافقان چنین سیاستی از جمله بسیاری از کشورهای اروپایی هستند که معتقدند این تنها راهی است که از طریق ‏آن میتوان حماس را ترغیب به سازش نهایی با اسراییلی کرد که حق موجودیت آن توسط ستیزه جویان انکار شده ‏است. این کشورها دریافته اند که چریک های حزب الله در مرزهای شمالی اسراییل، از زمان به دست آوردن نقش ‏پررنگ تری در سیاست های لبنان به دنبال جنگ سال 2006، نسبت به درگیری مجدد با ارتش اسراییل تمایل ‏چندانی از خود نشان نمی دهند. ‏

‏ اوباما همچنین تمایل خود را جهت مذاکره با ایران اعلام کرده است- کشوری که به اعتقاد بسیاری کلید معمای ‏خاورمیانه بشمار می رود. جمهوری اسلامی پس از مقاومت گروه تحت الحمایتش، حزب الله، در برابر اسراییل ‏در سال 2006، نفوذ منطقه ای فابل ملاحظه ای به دست آورد. این امر، اعتبار و تاثیر بسیاری از اعراب میانه ‏رو را به زیر سوال برد. ‏

‏ ایران توسط تندرو هایی رهبری می شود که غرب آنها را متهم به تلاش برای دست یابی به قدرت هسته ای می ‏کند و رییس جمهورش خواهان پایان حکومت اسراییل و دولت یهود و نیز محو آن کشور از روی نقشه است. به ‏گفته اسراییل و ایالات متحده، ایران از لحاظ اقتصادی و نظامی پشتیبان ستیزه جویان حماس و حزب الله است. ‏

اما احزاب مختلف در ایران مدت ها خواهان برقراری نوعی داد و ستد و به رسمیت شناخته شدن توسط ایالات ‏متحده بوده اند. در چنین فضایی و تا زمانی که ایالات متحده با جدیت و چشمان کاملا باز به این وضعیت ادامه ‏دهد، احتمال مذاکره بر سر مسایل مورد توجه غرب مانند اسراییل و ادعای حمایت ایران از ستیزه جویان اسلامی ‏وجود دارد. ‏

‏ به طور دقیق تر، دو جریان اخیر میتوانست روند حرکت ایران را که به نظر می رسد در حال سلطه بر ‏خاورمیانه است را کند کند. در حالیکه هم پیمانان عرب کشورهای غربی ضعیف و ناکارآمد به نظر میرسند. ‏

‏ در همین حال به علت سقوط بهای نفت و مدیریت ناکارآمد اقتصادی، ایران به نسبت چند ماه گذشته ضعیف تر ‏شده است. بحران مالی به معنای آن است که رهبران کشور باید توجه بیشتری نسبت به مسایل داخلی و نارضایی ‏عمومی از خود نشان دهند و نه اینکه همه توجه خود را معطوف مسایل خارجی مانند فلسطین و حزب الله کنند. ‏رییس جمهور تندروی ایران تابستان آینده برای انتخاب مجدد مبارزه انتخاباتی پیش رو دارد. ‏

‏ در وهله دوم، وضعیت عراق رو به بهبود است. شاید در حال حاضر این مساله چندان مرتبط با غزه به نظر ‏نرسد، اما در حقیقت برای آینده بلند مدت و کنونی خاورمیانه از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. ‏

‏ در حالی که نا آرامی ها همچنان در عراق ادامه دارد، پایانی قطعی بر این بازی به چشم می خورد- این حقیقت که ‏ایالات متحده و عراق برای خارج کردن نیروهای آمریکایی از آن کشور با یکدیگر به توافق رسیده اند و موافقت ‏خود را در اعطای قدرت و خودمختاری بیشتر به نیروهای عراقی اعلام داشته اند. ‏

‏ برای هم پیمانان ایالات متحده مانند عربستان سعودی و مصر که مدت ها از خطای آمریکا در اشغال عراق ‏مایوس شده بودند، چنین تغییری سبب آسودگی خاطر خواهد شد. ‏

‏ از همه مهم تر این که این امر باعث افزایش اعتبار آنان نزد دیگر کشورهای عرب خواهد شد و دیگر به عنوان ‏آلت دست سیاست ایالات متحده و عراق انتقادی متوجه آنها نخواهد بود و این امر خود می تواند تمایل کشورهای ‏عرب را برای استقرار دبپلماسی قاطع در غزه افزایش دهد. ‏

‏ ازهمان ابتدا، حماس و حزب الله با خشنودی تمام دست به تحریک علیه اسراییل زده اند و هر گاه اسراییل با ‏حملات خود به این تحریکات واکنش نشان داده، با جنجال فراوان ادعای دفاع از فلسطینیان و کودکانشان را مطرح ‏کرده اند. ‏

‏ یکی از نقاط قوت حماس، توانایی انتقاد از ضعف و ناتوانی اعراب میانه رو برای بهبود زندگی فلسطینیان است. ‏

‏ در واقع، هم پیمانان عرب از داخل دچار چنددستگی شده اند و خصوصا عربستان سعودی، مصر و قطر بیشتر ‏بدنبال محکوم کردن یکدیگر و رقابت های سیاسی هستند تا تلاش و ترغیب یکدیگر برای حل مسایل مهم. ‏

‏ هدف غرب و اعراب میانه رو توجه به این روند و مجاب کردن جامعه عرب به پذیرفتن این امر است که سازش ‏و توافق سیاسی – گفتگوهای صلح- راه حل واقعی است و نه روش های اتخاذ شده از سوی حماس، حزب الله و ‏ایران. ‏

‏ از علایم امیدوارکننده می توان به موضع گیری تند مصر علیه حماس، و حتی سرزنش ضمنی ستیزه جویان ‏حماس از سوی وزیر خارجه عربستان اشاره کرد. در صورت پشتیبانی قاطع تر غرب، ترکیه بهترین گزینه برای ‏میزبانی طرف های درگیر – یعنی اسراییل، اعراب میانجی، ستیزه جویان و حامیان آنها- خواهد بود. ‏

‏ اما این امر مستلزم یک دیپلماسی هوشمند و متعهد از سوی غرب بخصوص ایالات متحده است. ‏

منبع: سان فرانسیسکو کرونیکل، هفت ژانویه ‏

www.sfgate.com/cgi-‎bin/article.cgi