نگرانی و توصیه های متناقض خامنه ای

حسین علیزاده
حسین علیزاده

آیت الله خامنه ای در سخنرانی عید فطر (۱۸ مرداد ۹۲) صراحتاً از نگرانی خود در برابر مسائل منطقه خاورمیانه پرده برداشت تا آنجا که تصریح نمود “در منطقه‌ی غرب آسیا و شمال آفریقا – حوادث… نگران کننده است”.

سخنان رهبر جمهوری اسلامی در آن روز حاوی یک نکته خرسند کننده و سه نکته نگران کننده برایش بود که عبارتند از:

۱- خرسندی از انتخابات آرام ریاست جمهوری در ایران: “در کشور ما، حادثه‌ی مهم، تشکیل دولت جدید است که …با بهترین وجهی انجام گرفت”.

۲- نگرانی از مذاکرات صلح فلسطین و اسرائیل: “مجدداً مذاکراتی بین دولت خودگردان فلسطین و صهیونیست ها شروع شده است که مطمئناً نتیجه‌ آن عبارت است از …عقب‌نشینی فلسطینی‌ها از حقوق خودشان، و تشویق متجاوز به تجاوز بیشتر، و سرکوب کردن مبارزات بحق مردم فلسطین”.

۳- نگرانی از ناآرامی های مصر: “ما از آنچه که در مصر میگذرد، نگرانیم. گمان وقوع جنگ داخلی در مصر…روزبه ‌روز تقویت پیدا میکند؛ و این فاجعه است…اگر خدای نکرده هرج‌ومرج به وجود بیاید، اگر خدای نکرده جنگ داخلی به وجود بیاید، چه چیزی دیگر میتواند جلوی آن را بگیرد؟”

۴- نگرانی از ناآرامی های عراق: “در عراق…چون ابرقدرتها و نیروهای مرتجع منطقه از این وضع ناراضی‌اند، میخواهند نگذارند آب خوش از گلوی مردم عراق پائین برود”.

پی بردن به علل و عواملی که نگرانی های رهبر جمهوری اسلامی را تا آنجا دامن زده که یک خطبه از دو خطبه نماز عید فطر را به آن اختصاص دهد، از اهمیت ویژه ای برخوردار است به ویژه اینکه وی جز با عبارتی کوتاه و گذرا، به جنگ داخلی و ناآرامی های دو ساله سوریه که از اوضاع وخیم تری برخوردار است، اشاره نمی کند.

به دیگر سخن، نه تنها هشدار خامنه ای نسبت به مساله فلسطین، مصر و عراق، محل اشکال نیست که از قضا به عنوان رهبر یک کشور منطقه نیز سخنی است بجا و درخور تمجید. اما پرسش این است که اگر مساله فلسطین، مصر و عراق که به تازگی علائمی از نگرانی را نشان داده اند، به جا و به موقع بوده، چرا وی نسبت به ناآرامی های سوریه تاکنون هیچ هشداری نداده است؟ آیا کسی به یاد دارد که وی در یکی از صدها مناسبتی که در دوسال گذشته فرصت سخنرانی داشته، بروز جنگ داخلی در سوریه را از پیش به دولت و اپوزیسیون هشدار داده  و از اطراف نزاع خواسته باشد که مراقب ویرانی کشورشان باشند؟

آیا نه این است که بحران خانمانسوزی که اینک بر سراپرده سوریه افتاده، از آغاز با سرکوب خشن و خونین اعتراضات آرام مردم توسط نیروهای بشار اسد، آغاز شد؟ گرچه تردیدی نیست که اینک در جبهه مخالفان اسد، از عناصر القاعده گرفته تا ارتش آزاد سوریه می جنگند که بعضا مرتکب جنایات جنگی هم شده اند، اما طی دو سال گذشته آیا موردی مشاهده شده که دستگاه تبلیغاتی جمهوری اسلامی ایران، اعتراضات خیابانی معترضان سوری علیه اسد را از نوع اعتراضات مصری ها علیه مبارک و لیبیائی ها علیه قذافی، بداند؟ آیا جمهوری اسلامی تاکنون دلیل قانع کننده ای ارائه نموده که چرا از قیام مسلحانه مردم لیبی، آن هم با حمایت ناتو استقبال کرده ولی از قیام مسلحانه سوری ها با عنوان شورش یاد می کند؟

مدعای این نوشتار این است که سیاست خارجی سردر گم جمهوری اسلامی در برابر مسائل خاورمیانه، ناشی از درک متناقض رهبر جمهوری اسلامی و توصیه های متناقض اوست. به این منظور بازخوانی مجموع علل و عواملی که موجبات نگرانی رهبر جمهوری اسلامی را فراهم آورده و همچنین توصیه هایش برای حل بحران های منطقه در خور توجه است تا شدت تناقض را دریابیم.

 

1-      فلسطین

موجبات نگرانی:

خامنه ای مذاکرات صلح فلسطین و اسرائیل راتوطئه امریکا می داند (دستپخت استکبار در این مذاکرات، مطمئناً به ضرر فلسطینی‌ها است)

توصیه:

خامنه ای دنیای اسلام را توصیه می کند در مساله فلسطین کوتاه نیاید (معتقدیم دنیای اسلام باید از انگیزه‌ی خود در مسئله‌ی فلسطین لحظه‌ای کوتاه نیاید)

 

2-      مصر

موجبات نگرانی:

یکم؛ وقوع پیامدهای وخیمی همچون سوریه به دست تروریست های مورد حمایت غرب و اسرائیل (ببینند چه عواقب وخیمی بر این وضعیت ممکن است مترتب شود؛ ببینند وضعیت سوریه را؛ ببینند آثار حضور مزدوران غرب و مزدوران اسرائیل و تروریست ها را در هر نقطه‌ای که در آنجا تروریست ها فعالند)

دوم؛ پرهیز از میانجیگری امریکا و اتحادیه اروپا (از دخالت قدرتهای بیگانه…جز ضرر برای مردم مصر، چیزی به بار نخواهد آمد. گره مصر را خود مردم مصر باید باز کنند)

توصیه:

یکم؛ التزام به دمکراسی در مصر(دموکراسی و مردم‌سالاری باید مورد توجه قرار بگیرد)

دوم؛ پرهیز از سرکوب معترضان (کشتار مردم بشدت محکوم است…مطلقاً بی‌فایده است و حامل ضررهای بزرگی است)

سوم؛ نخبگان مصری خود راهگشا باشند نه بیگانگان (ما نگرانیم. برادرانه توصیه میکنیم به نخبگان مصری، به مردم مصر، به گروههای سیاسی، به گروههای مذهبی، به علمای دینی، که خودشان به فکر بیفتند، خودشان اقدام کنند؛ اجازه ندهند به بیگانگان و قدرتمندان)

 

3-      عراق

موجبات نگرانی:

یکم؛ تروریسم مورد حمایت کشورهای منطقه ای و فرامنطقه ای (این کشتارها، این تروریسم جنایتکار، یقیناً از کمک و پشتیبانی‌های مالی و سیاسی و تسلیحاتی برخی از قدرتهای منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای ناشی شده است)

دوم؛ ویرانی زیرساخت ها در اثر جنگ داخلی (ببینند عواقب اختلافات داخلی و جنگ داخلی را که زیرساختهای یک کشور را نابود میکند، آینده‌ی یک ملت را تباه میکند. در همه‌ی این قضایا، رژیم صهیونیستی و غاصبان اسرائیل نشسته‌اند با خشنودی این وضعیت را تماشا میکنند و احساس راحتی و آسایش میکنند)

توصیه:

اتحاد نیروهای داخلی (سیاستمداران عراقی، مسئولان عراقی، گروههای عراقی، شیعه و سنی، عرب و کُرد، ببینند وضعیتی را که در برخی از کشورهای دیگر هست)

 

مواضع متناقض رهبر

به شرحی که گفته شد آیت الله خامنه ای در مسائل نگران کننده منطقه (فلسطین، مصر، عراق و سوریه)، ردپای نیروهای مرتجع منطقه ای (قطر و عربستان) و نیروهای فرا منطقه ای شامل امریکا و اسرائیل و اتحادیه اروپا را می بیند و بنابر تشخیص خود برای هر یک توصیه هایی برای برونرفت از بحران ارائه می دهد. این توصیه ها در حالی است که بعضا به شدت متناقض با یکدیگر هستند. از جمله:

1- گو اینکه ناآرامی های مصر، سوریه و عراق تقریبا از نوع واحدی (مخالفت با دولت مرکزی) است و تشخیص خامنه ای این است که نیروهای بیگانه در آن دست دارند، ولی نسخه ای که برای هر یک می نویسد متفاوت است. برای مصر توصیه دارد که دمکراسی و مردم سالاری را مبنای حل منازعات قرار دهد. اما در عراق و سوریه که به نحوی همسو با تهران هستند فقط نخبگان و فرهیختگان را هشدار می دهد که متوجه پیامدهای ویرانی کشور باشند. این در حالی است که هرگز مشاهده نشده خامنه ای کلمه ای در نقد و توبیخ رفتار خشن دولت اسد و مالکی علیه شهروندانشان بر زبان آورده باشد یا آنان را به رعایت دمراسی توصیه کرده باشد.

2- علی خامنه ای در حالی دولت مصر را از توسل به زور پرهیز می دهد که بنا به مستندات غیر قابل انکار، خشن ترین سرکوب ها علیه معترضان به انتخابات ۸۸ در ایران به کار بسته شده بود که خلاصه ای از آن را می توان در گزارش احمد شهید از نقض حقوق بشر در ایران مشاهده کرد.

3- دعوت از نخبگان مصری و عراقی برای فرو نغلتیدن در جنگ داخلی در حالی است که هم اینک بسیاری از نخبگان و فرهیختگان ایرانی  در بند هستند. حبس میر حسین و کروبی در حالی است که ادامه این وضعیت مسلما به شکاف بیشتر در جامعه ایران دامن خواهد زد. اگر خامنه ای نگران تکرار سناریوی سوریه برای مصر و عراق است و حضور نخبگان را (نه میانجیگری نیروهای بیگانه را) راهکار برونرفت از بحران می داند، چرا این نسخه را در کشورش به کار نمی بندد؟

 

نگرانی به حق خامنه ای

آنچه محرز است اینکه ابراز نگرانی علی خامنه ای از تحولات مصر، سوریه و عراق و کلید خوردن مذاکرات فلسطین و اسرائیل چنان هول انگیز و نگران کننده بوده که رهبر جمهوری اسلامی را وادار نموده توصیه های «برادرانه» به آنان داشته باشد.

درک این نگرانی های عمیق توسط رهبر جمهوری اسلامی در حالی است که وی در عرصه داخلی توانسته انتخابات آرامی را از سر بگذراند. با وجود این و به رغم رضایت خاطری که انتخاب یک رییس جمهور اعتدال گرا برای جمهوری اسلامی به همراه داشته، ادامه حبس فعالان سیاسی  از جمله رهبران جنبش سبز، جز عمل بر خلاف توصیه هایی که خامنه ای برای مصر و عراق می نویسد، نیست.

درک درست خامنه ای از وضعیت نابسامان منطقه از آنروست که امریکا از یک سو توانسته فلسطینی ها و اسرائیل ها را به گفتگو ترغیب کند و از سوی دیگر یکی از طرف های مشورت در مصر باشد.

دیگر دلیل این نگرانی آن است که کشورهای قطر و عربستان نقش تعیین کننده در عزل محمد مرسی از یک سو و متزلزل کردن پایه قدرت بشار اسد از سوی دیگر ایفا کرده اند. لذا باید به خامنه ای حق داد،  نگران تحولاتی باشد که دست برتر را امریکا  و همپیمانان منطقه اش (قطر و عربستان) دارند.

در تحلیل خامنه ای که از قضا تحلیل درستی است تحولات منطقه به سویی است که می تواند به تقویت اسرائیل بیانجامد.