بسیاری از کارتونیست های مطرح ایران به دلایل مختلف سیاسی یا اجتماعی و اقتصادی در سه دهه اخیر کشور را ترک کرده اند. برخی دوری را تاب نیاورده و بعد از مدتی به وطن بازگشته اند، و کسانی چون احمد سخاورز همچنان غربت نشین اند. کارتونیست و کاریکاتوریست زبده مطبوعاتی که تقریباً سه دهه پیش به کانادا مهاجرت کرد و کمترین ضربه این دوری، قطع رابطه نسل نوی کارتون ایران با بخش مهمی از گذشته این هنر بود…
درباره احمد سخاورز
این تیغ همچنان بُرا است
بسیاری از کارتونیست های مطرح ایران به دلایل مختلف سیاسی یا اجتماعی و اقتصادی در سه دهه اخیر کشور را ترک کرده اند. از نسل قدیم، داریوش رادپور، اردشیر محصص، از نسل میانه، فرهاد فروتنیان و از نسل نو افشین سبوکی، نیک اهنگ کوثر، حمید بهرامی، علی جهانشاعی و بسیاری دیگر. برخی دوری را تاب نیاورده و بعد از مدتی به وطن بازگشته اند، مثل کامبیز درمبخش و هومن مرتضوی، گروهی دیگر، همچنان غربت نشین اند چون احمد سخاورز. احمد سخاورز کارتونیست و کاریکاتوریست زبده مطبوعاتی تقریباً سه دهه پیش به کانادا مهاجرت کرد و دیگر بازنگشت. کمترین ضربه این دوری، قطع رابطه نسل نوی کارتون ایران با بخش مهمی از گذشته این هنر بود، هرچند نگاهی به کارتون مطبوعاتی امروز ایران تأثیر معنوی کسانی چون محصص و سخاورز را نشان می دهد بی این که خود حضور فیزیکی در این فضا داشته باشند.
احمد سخاورز کاریکاتور را اوائل دهه چهل با نشریه توفیق آغاز کرد که به قول منوچهر احترامی تنها محدوده متحقق طنز سیاسی آن روزگار محسوب می شد و به سرعت در ردیف هنرمندان حرفه ای و محبوب این نشریه در کنار کسانی چون لطیفی و رضایی قرار گرفت. مدتی بعد از این مجموعه جدا شد و به مجله “کاریکاتور” به مدیریت “محسن دولو” که خود کاریکاتوریست برجسته ای بود پیوست. آثار سخاورز با نگاه به اخبار و مسائل روز ترسیم می شدند و مخاطب عام را در نظر داشتند اما غنای تکنیکی و نگاه شخصی او مانع از روزمرگی و سهل انگاری رایج در کارتون های عام پسند ایرانی بود. در واقع احمد سخاورز، غلامعلی لطیفی و کامبیز درمبخش (در آثار ژورنالیستی اش) اعتبار کارتون ادیتوریال ایرانی در دهه های چهل و پنجاه بودند. سخاورز طراحی عالی بود که خط و سطح را کاملاً می شناخت و در مواقع لزوم از هاشور برای فضاسازی به خوبی سود می جست. کاریکاتورهای چهره او که علاوه بر نشریات طنز در مجلات وزینی چون “تماشا” منتشر می شدند، با تأثیرپذیری از سبک دیوید لوین، نمایشگر قدرت طراحی بالای سخاورز و مهارت او در به اغراق کشیدن چهره ها بودند. در واقع احمد سخاورز از پیشگامان کاریکاتور چهره و بهترین های این شاخه در ایران به شمار می رود.
پس از انقلاب ایران سخاورز به کشور کانادا مهاجرت کرد و هرچند به گفته خود هدف را ادامه کاریکاتور و کارتون ادیتوریال در نشریات آنجا قرار داده بود اما بعد از چندی ترجیح داد برای امرار معاش به نقاشی و مجسمه سازی رو آورد و با نام “ آلن سخاورز” به کار نقاشی از طبیعت پرداخت که بسیار هم موفق بود اما ارتباط اش را با مخاطبین کاریکاتورهایش خاصه در داخل کشور از دست داد، هرچند که گهگدار کارتون هایی برای نشریات ایرانی خارج از کشور قلمی می کرد.
حدود سه سال پیش نیک اهنگ کوثر، که خود به ناچار سر از کانادا در آورده بود، سخاورز را پیدا و با او مصاحبه کرد و بار دیگر هنرمند کهنه کار را به یادها آورد. جایی از این مصاحبه، سخاورز در جواب به کوثر که پرسیده بود آیا هوس نمی کند باز کارتون ادیتوریال بکشد می گوید: “ کاریکاتور مطبوعاتی یک حربه است و لبه تیغی است که اگر از آن استفاده نشود، زنگ می زند. تقریبا تیغ من زنگ زده است!“
مدتی پس از این مصاحبه وبلاگ تصویری “از نگاه سخاورز” که شامل تازه ترین آثار کارتونی او است با علامت کلاغی که نشانه همیشگی کارتونهای قدیمش بود بر پیشانی صفحه به راه افتاد و ثابت کرد که این تیغ هیچگاه زنگ نزده و تنها جلایی دوباره می طلبد. هرچند تعدادی از کارتونها به قول خود هنرمند اندکی “عصبانی” و متضمن ایده های شعاری و رو هستند اما اکثر آثار که غنای تکنیکی و پختگی نگاه را با هم دارند، وجوه شخصی تر این کارتونیست مطبوعاتی را به نمایش می گذارند. مرور بر آثار پرتره هنرمند که بعضاً با پیش طرح های مدادی همراه اند فزصت مناسبی در اختیار علاقمندان کاریکاتور چهره می گذارد تا از استاد کهنه کار بیاموزند. فرصتی که به مدد دنیای بی حد و مرز اینترنت فراهم آمده و خوب است که غنیمت شمرده شود.