بیبرنامگی اقتصادی در دولت نهم سبب شده تا درآمدهای سرشار نفتی و سرمایههای ملی به بدترین شکلی به هدر رود. متاسفانه دولت نهم در هیچکدام از اقدامات اقتصادی خود برنامهریزی صحیحی ندارد. حتی شاید بتوان بیان داشت که دولت برنامه روزانه هم ندارد. همین جریان سبب شده تا منابع مالی کشور و بهخصوص درآمدهای سرشار نفتی به بدترین شکلی به هدر رود. دولت نهم به لحاظ بهرهگیری از درآمدهای نفتی شاخصترین دولت پس از انقلاب لقب گرفته است ولی همین درآمدهای نفتی نیز به جای اینکه صرف فعالیتهای زیربنایی و سرمایهگذاری شود به صورتهای گوناگون به هدر میرود. حساب ذخیره ارزی در همین دوران به دلیل فقدان برنامهریزیهای اقتصادی خالی شد تا درآمدهای نفتی به بدترین شکلی هدر رفته باشد.
هنگامی که برنامه چهارم توسعه نگاشته میشد، هیچکدام از کارشناسان اقتصادی تصور نمیکردند که بهای نفت چنین روند شتابانی را داشته باشد و قیمتها چنین افزایشی را تجربه کند. درآمدهای نفتی در برنامه چهارم حدود 90 میلیارد دلار پیشبینی شده بود که فقط با گذشت یکچهارم از زمان اجرای برنامه چهارم توسعه، این رقم 90 میلیارد دلاری تامین شد، اما متاسفانه دولت برای همین سرمایه ملی هم برنامهریزی مشخص نداشت. این منابع عظیم مالی اگر به صورت صحیح مورد استفاده قرار میگرفت، زمینههای رشد بخشهای مختلف اقتصادی مانند تولید، صنعت و کشاورزی را مهیا میکرد ولی متاسفانه دولت فرصتی تاریخی را از دست داد تا با برداشت 107 میلیارد دلاری از محل درآمدهای نفتی تنها به واردات کالاهای گوناگون اقدام کند.
وقتی بخش نفت را بررسی میکنید متوجه میشوید که در سال 86 حدود 7⁄43 میلیارد دلار برداشت داشتهایم و در سال 87 قصد داریم 3⁄53 میلیارد دلار از محل درآمدهای نفتی خود برداشت کنیم. یعنی در سال 86 به تنهایی بیش از دو سال گذشته برداشت کردهایم. در واقع برداشت ما در دو سال گذشته از محل درآمدهای نفتی به 107 میلیارد دلار رسیده است. تاکنون هم تنها دو ماه از سال جدید گذشته است و باید دید که تا پایان سال رقم برداشتها به کجا خواهد رسید. در واقع 74 میلیارد دلار بیش از آنچه در برنامه آمده، هزینه شده است. اکنون بازهم دولت قصد دارد اقدام به واردات بنزین کند. این رفتار هم تنها ریشه در فقدان برنامهریزی در میان گردانندگان دولت نهم دارد. یعنی آنها برای بهرهگیری از منابع خود هیچ برنامهای ندارند. حتی این پیشبینی صورت نگرفته بود که نیازهای وارداتی کشور چگونه است و تا چه میزان باید بنزین به کشور وارد شود. متاسفانه دولت نهم به جای اینکه از سرمایههای بیننسلی در سرمایهگذاریها استفاده کند، آن را مصرف کرده و صرف هزینههای جاری میکند. یعنی دولت نهم از جیب میخورد. البته همین استفاده از سرمایه هم به صورت غیراقتصادی صورت میگیرد. یعنی شاید دولت برای همین مصرفها برنامهای داشته باشد. در این صورت اتفاقی رخ نمیدهد ولی زمانی دولت بدون برنامه فقط به خرج کردن فکر میکند که نتایج بسیار ناگواری خواهد داشت. در حال حاضر دولت نهم نیز بیش از آنچه در برنامه آمده هزینه میکند ولی از سوی مقابل هیچ عایدی نداشتهایم. به نظر میرسد سیاستهای دولت در طول سه سال گذشته اثرات مخربی در اقتصاد کشور داشته که مهمترین آنها افزایش نرخ تورم و نقدینگی است. در زمان آغاز فعالیتهای دولت نهم نرخ نقدینگی کشور 65 هزار میلیارد تومان بود که در اسفندماه سال 86 این رقم به 106 هزار میلیارد تومان رسیده است.
این رشد شتابان نقدینگی عملا رشد شتابان تورم را به دنبال داشته است. سیاستهای اقتصادی دولت نهم جملگی از روی بیبرنامگی صورت میگیرد، به همین جهت شاید تحلیلگران و کارشناسان اقتصادی هم نمیتوانند به تحلیل این سیاستها پرداخته و درباره آنها اظهارنظر مشخصی داشته باشند. این اتفاق هرچند در کوتاهمدت بحرانهای زودگذر را پایان میدهد ولی شرایط عمومی اقتصاد را دچار دردسرهای بسیاری خواهد کرد. دولت با مکانیسمهایی مانند واردات و استفاده از یارانههای بیحساب سعی کرد تا زمان تورم را به عقب موکول کند، اما این اقدام دولت چندان مفید نبود چراکه ما عملا رشد تورم را داریم و تا پایان سال هم روند افزایش نرخ تورم دنبال خواهد شد. دولت میتوانست برای کنترل این تورم راهحلهای مناسبی اتخاذ کند که آنها را به کار نگرفته است و نشان داده که به این رفتار خود همچنان ادامه میدهد. پس عملا دولت نهم نشان داده که افزایش درآمدهای نفتی تاثیری در روند رشد اقتصادی و بهبود اوضاع اقتصادی ندارد چرا که این دولت به جای اینکه از درآمدهای سرشار نفتی بتواند استفادههای بهینه کند صرفا از این درآمدها برای هزینههای جاری خود استفاده کرده است و اتفاق اخیر را نیز باید در ادامه روند سابق دید.