ملوانان و معلمان

ابراهیم نبوی
ابراهیم نبوی

po_nabavi_01.jpg

به نظر می رسد هر دو طرف از این بازی بازی خوششان آمده است، هم ایران کلی می تواند حال انگلیس را بگیرد، هم انگلیس می تواند حال ایران را بگیرد، به همین دلیل ایران اعلام کرد که « فیلم دستگیری ملوانان بریتانیایی را به صورت سی دی و کتاب منتشر می کند.» قرار است برای تبدیل این فیلم شبه مستند به یک فیلم سینمایی عظیم با همکاری نیروی دریایی سلطنتی بریتانیا تعداد دیگری ملوان برای تجاوز به مرز آبی ایران ارسال شوند. به همین دلیل نیروی دریایی انگلیس یک تور گردشگری برای ملوانان اعلام کرد. در این تور آنها می توانند به مدت دو هفته استراحت کامل کنند، در یک فیلم بازی کنند، برای خودشان و فامیل شان کلی لباس و هدیه بگیرند و پس از بازگشت خاطرات شان را هم بفروشند. در مورد ملوانانی که برای تجاوز آمادگی دارند، گواهی تجرد، رضایتنامه از ولی، گواهی عدم اعتیاد نیز ضروری است. در همین راستا، محسن آرمین بدون اینکه نیازهای ملوانان را در نظر بگیرد، گفت: دستگیری نظامیان انگلیسی اقدامی اشتباه بود. اما سخنگوی قوه قضائیه در مصاحبه مطبوعاتی که دیروز صورت گرفت، در پاسخ به این سووال که چرا ملوانان انگلیسی را می شود آزاد کرد، اما معلمان همدانی را نمی شود آزاد کرد، گفت: « ملوانان انگلیسی را با معلمان مقایسه نکنید.» به همین دلیل آگاهان برخی تفاوت ها میان آن ملوانان و این معلمان را بررسی کرده و به شرح زیر اعلام داشتند:

اول: ملوانان به حقوق ما تجاوز کردند به همین دلیل آزاد شدند، در حالی که ما برای اینکه بتوانیم به حقوق معلمان تجاوز کنیم، نیاز به دستگیری آنها داشتیم.

دوم: معلمان احتمالا وابسته به کسانی هستند که ممکن است آنها وابسته به اجانب باشند، در حالی که ملوانان وابسته به اجانب نیستند، بلکه خود اجانب هستند.

سوم: معلمان ممکن بود توطئه کنند، به همین دلیل زندانی شدند، اما ملوانان توطئه کرده بودند، بنابراین دیگر مشکلی وجود نداشت، به همین دلیل آزاد شدند.

چهارم: معلمان تحت تاثیر القائات غرب و بخصوص انگلیس بودند، در حالی که ملوانان خودشان انگلیس بودند.

پنجم: معلمان ممکن بود با ما دشمن بشوند، به همین دلیل لازم بود دستگیر شوند، اما ملوانان خودشان دشمن بودند، بنابراین باید آزاد می شدند.

نتیجه گیری اخلاقی: دیدن دوره ملوانی برای کلیه معلمان ضروری است.

پیش به سوی 50 هزار سانتریفیوژ

بدجوری گیر کردیم، سه سال است که داریم می گوئیم که این دولت عرضه تولید بمب اتمی که هیچ، عرضه تولید انرژی هسته ای هم که هیچ، عرضه اداره کشور را با این همه نفت و گاز ندارد، تمام دنیا جمع شده اند و درباره خطر ایران اتمی می گویند، حالا که خود دولت رسما اعلام کرده است که ما اتمی شدیم، باور نمی کنند. غلامرضا آقازاده که به نظر می رسد از این به بعد قرار است کلیه امور هسته ای را اداره کند و احمدی نژاد فعلا کاری به عناصر سنگین تر از آهن در جدول مندلیف نداشته باشد، گفت: « تاسیسات نطنز تا دو سال آینده به 50 هزار سانتریفیوژ تجهیز می شود.» اما نشریه تایم نوشت: « سالها طول می کشد ایران 54 هزار سانتریفیوژ را نصب کند، تهران احتمالا در توان خود اغراق کرده و بزرگنمایی می کند.» در همین راستا آقازاده ضمن گرفتن حال آقای رئیس جمهور گریان، ادامه داد: « صنعت هسته ای جز رهبری، مدیون هیچ کس نیست… گام بعدی توسعه نیروگاه های هسته ای است.» اما سیا که تا همین هفته قبل درباره خطر ایران اتمی حرف می زد، گفت: « ایران در قدرت اتمی خود اغراق می کند.» از طرف دیگر روسیه هم تاکید کرد که: « از پیشرفت هسته ای ایران خبر نداشتیم.» فعلا روس ها که هر روز به یک بهانه دست شان را توی جیب این جوان شهرستانی می کنند، اعلام کردند که « ایران باید خسارت بدهد.» ولی قبل از اینکه ایران خسارتی بدهد، همین امروز صبح سر ساعت شش صبح تق تق تق در نطنز را زدند و « بازرسان هسته ای وارد شدند تا از نطنز بازدید کنند.» فعلا ایران گیر داده که باید تائید کنید که ما اتمی شدیم و خطرناک هستیم.

مذاکره، قطعنامه، درگیری، مذاکره…

بالاخره تصمیم تان را بگیرید، می خواهید دعوا کنید یا شوخی دارید می کنید؟ به دنبال قدرت نمایی ملوانانه جمهوری اسلامی یا شاید بخاطر یک چیز دیگر، زیردریایی اتمی آمریکا از خلیج فارس خارج شد. وزیر خارجه فرانسه که کشورش تا چند روز دیگر به هم می ریزد و سارکوزی رئیس جمهور آن می شود و تا چند سال دهان فرانسویان عزیز را علاوه بر خیابان شانزه لیزه به جای آسفالت سنگفرش می کند، خواستار از سرگیری مذاکره ایران با گروه 5+1 شد. در عوض متکی گفت که ملاقات با رایس منتفی است. گویا رایس بعد از شنیدن این خبر از اینکه منوچهر را حالا حالاها نمی بیند اینقدر گریه کرد که مرد. در عوض یک پژوهشگر آلمانی گفت: « اقدامات شورای امنیت باعث نگرانی در ایران نمی شود.» با توجه به اهمیت این سووال از یک پژوهشگر ایرانی خواستیم تا اعلام کند که چرا اینطوری است؟ وی گفت:

اولا که شورای امنیتی که حرفش را اعضای خودش هم گوش نمی کنند، ترس ندارد.

دوما که دولت ایران کلی زحمت کشیده تا وارد جنگ بشود، از چه چیز باید بترسد؟

سوما که بخشی از مردم دیوانه ایران( منظورم آن بخش دیوانه است نه همه مردم) از خدای شان است که جنگ بشود، حالا چرا اینطوری هستند، بالاخره به قول بیلی وایلدرهرکسی یک عیبی دارد.

چهارما که عده ای در ایران از جنگ می ترسند، ولی از دست شان کاری برنمی آید.

پنجما که مردم ایران از نظر روانشناسی از هیچ مشکلی که بعدا اتفاق بیفتد، نمی ترسند، چون بعدا اتفاق می افتد.


آزاد می شوند و نمی شوند

اصولا این دولت های عزیز انگار بدون بحران نمی توانند زندگی کنند. این حرف را فراموش نکنید. دولتی که با معلم جماعت درافتاد، قطعا ورمی افتد. آخر این چه کاری است که دولتی که این قدر رافت دارد که 15 ملوانی را که حالا به دلیل خریت یا هر چیز دیگری دستگیر کرده، ولی در هر حال ملوان نیروی دریایی است و قاعدتا جنگجوست، وقتی ما برای ملوان رافت اسلامی داریم، چطور برای معلم رافت اسلامی نداریم؟ آن هم رافت اسلامی با کت و شلوار و درز و دوز. فعلا خبر این است که در اعتراض به بازداشت دهها معلم، مدارس همدان نیمه تعطیل شد. اما سخنگوی قوه قضائیه گفت: « ناهید کشاورز و محبوبه حسین زاده با قرار کفالت آزاد می شوند.» در همان حال برای اینکه سلول آنها خالی نماند دادگاه انقلاب ژیلا بنی یعقوب را احضار کرد. من فکر می کنم اتهام ژیلا بنی یعقوب این است که ده روز به افغانستان رفته و دو سال سفرنامه نوشته. اگر اینجوری باشد من هم برگردم مرا هم می خواهند بگیرند؟ نه، فکر نمی کنم کاری به من داشته باشند، تازه بهمن امویی که شوهر من نیست.


خبرهای دیگر

سفارت مکزیک رسما اعلام کرد که « سفر مارکز به ایران لغو شد.» ظاهرا علت لغو این سفر این بود که مارکز در روزهای اخیر فرصت کرده و کتابهای « عشق در سالهای وبا» و « گزارش یک مرگ» و « صد سال تنهایی» خودش را مطالعه کرده و از ترس سفر را لغو کرده است. حرف از سفر شد، یاد رقص در ترکیه افتادم، سعید ابوطالب در مقابل ادعای مشائی گفت: « رشد هفتاد درصدی گردشگران خارجی دروغ است.» آگاهان تاکید کردند ممکن است که رشد هفتاد درصدی گردشگری دروغ باشد، اما در مورد این خبر مرکز پژوهشهای مجلس که گفته است « رشد نقدینگی 41 درصد و نرخ تورم 23 درصد شد.» زیاد نمی توان تردید کرد. ولی موضوع مهم این است که باز جای شکرش باقی است که اگر برخلاف گفته آقای رئیس جمهور که قرار بود میزان تورم امسال تک رقمی بشود و از 14 درصد هم پائین تر بیاید و نیامده است، باز جای شکرش باقی است که می توانیم انرژی هسته ای را تا پنج سال دیگر تولید کنیم. البته تا پنج سال دیگر اتفاقات زیادی خواهد افتاد، به نظر شما پنج سال دیگر اسم فیلم مسعود ده نمکی بعد از « اخراجی ها»، « رسوا( فاحشه سابق)» چه خواهد بود؟ مسعود ده نمکی که فعلا دو سه روزی است به دلیل اهانت به عزت ابراهیم نژاد دچار درگیری ژورنالیستی شده است، گفت: « خدا آخر عاقبت مرا بخیر کند.» آگاهان گفتند: حدا اگر یک جوری بتواند گذشته شما را درست کند، آخر و عاقبت تان را می شود کاری کرد. واقعا هم آدم اصلا نمی تواند روی آخر و عاقبت خودش فکر کند، مثلا واقعا اصلا فکر می کردید آخر و عاقبت شهرام جزایری به اینجا برسد؟ امروز سخنگوی قوه قضائیه در حالی که اند بی خیالی می زد، گفت: « فرار شهرام جزایری مهم نبود.» آگاهان توضیح دادند که اصولا در این مملکت چیزی مهم نیست، مثلا همین مردم قم، واقعا چه اهمیتی دارد که یک دفعه 25 نفر از مردم قم، آن هم نه تهران و شیراز و قزوین و این جور شهرها، بلکه قم، در اثر مصرف عرق سگی مساله دار کشته شده و تعداد دیگری مسمومیت شدید پیدا کنند؟ البته بازهم خوب شد که امروز مساله تغییر ساعت بعد از دو سال حل شد و قرار است به جای احمدی نژاد، لاریجانی که قدش بلند است و می تواند ساعت را جلو بکشد، این کار را انجام بدهد. امروز مجلس طرح تغییر ساعت را با یک فوریت تصویب کرد. احمد زیدآبادی هم در نامه ای که موضوعش رهبری است، اما مخاطبش رهبری نیست، سووال مهمی کرد که « چرا نمی توان از رهبری سووال کرد؟» فعلا کسی به این سووال زیدآبادی جواب خاصی نداده است.


آیت الله حسنی وارد می شود

من با خودم قرار گذاشتم که دیگر فایل صوتی حسنی روی اینترنت نگذارم، این کار را هم بخاطر یک اکبرآقایی کردم که شما او را نمی شناسید، ولی او مرا می شناسد، اما مصاحبه امروز حسنی با چلچراغ خیلی بامزه بود. فردا می خواهم این مصاحبه را با زیرنویس در همین جا منتشر کنم.