هفته سوم دی ماه 1387 هم تحت الشعاع جنگ غزه بود تا ماه اول فصل سرما هم تمام شود. ماهی که خیلی مهم بود. به گفته یوشکا فیشر جنگ دوم ایران- اسرائیل در گرفت. جرج دبلیو بوش که بساطش را جمع می کرد تا برود، حسابی سفارش جمهوری اسلامی را به همتایش کرد. اولین پرونده هائی که خانم رایس تحویل جانشینش داد مربوط به ایران بود. خانم کلینتون برای اینکه کسی اشتباه نکند، گفت: “شامل همه گزینه هاست…” پرونده هائی که همه بر اساس اخبار موجود منتظرند روی میز دنیس راس مامور ویژه ایران قرار بگیرند.
جرج بوش در آخرین کنفرانس خبری خود بار دیگر ایران و کره شمالی را “خطرناک” خواند ولی بزرگترین تهدید پیش روی باراک اوباما را حمله تروریستی دیگری به آمریکا دانست.
وی در سال ۲۰۰۲ از این دو کشور و عراق تحت حاکمیت صدام حسین به عنوان کشورهای عضو “محور شرارت” نام برد. بوش در پاسخ به این پرسش که تهدیدهای پیش روی دولت اوباما چیست، گفت: کره شمالی و ایران همچنان یک تهدید به شمار می روند.
باراک اوباما اعلام کرد که در برابر ایران رویکرد تازهای در پیش خواهد گرفت. او ضمن اشاره به ایران به عنوان “یکی از بزرگترین چالشهای پیش رو” گفت در رویکرد تازه دولت او تاکید هم بر احترام به مردم ایران است و هم روشن ساختن “انتظارات از رهبران ایران”.
اخبار پیایی هم حاکی از این بود که دنیس راس، توسط اوباما بعنوان مامور ویژه ایران برگزیده شده و معرفی خواهد شد. او با جورج بوش پدر و دیک چینی، معاون کنونی رییس جمهور آمریکا، و نیز در کنار چهرههایی مانند زلمای خلیلزاد، سفیر افغانتبار آمریکا در سازمان ملل و همچنین فرانسیس فوکویاما، نظریه پرداز ژاپنی تبار آمریکا و نویسنده کتاب “پایان تاریخ”، همکاری داشته است.
همکاری دنیس راس با محققین دست راستی “موسسه (ایده) آمریکایی” در تهیه گزارشهایی با هدف اتخاذ روشهای سختگیرانه در قبال ایران، نشان میدهد که سفیر آزاد اوباما در امور ایران در عین عملگرایی، طرفدار نرمش و کوتاه آمدن در قبال ایران نیست.
دنیس راس معتقد به افزایش عمق همکاری آمریکا و اسراییل در مقابله با برنامه اتمی ایران است و در این زمینه گزارش مفصلی نیز منتشر کرده است. در گزارش یاد شده، که درتقابل آشکار با گزارش اطلاعاتی ماه نوامبر سال ۲۰۰۷ “سیا” است که ایران هدفهای نظامی برنامه اتمی خود را کنار گذاشته ، صریحا نوشته شده که ایران در پی ساختن بمب اتمی است.
دنیس راس معتقد است که به علت رنگ عقیدتی قوی در رفتارهای خارجی ایران، غنی سازی اورانیوم در آن کشور حتی بدون پیگیری هدفهای نظامی نیز برای صلح منطقه عاملی خطرناک و در نتیجه غیر قابل پذیرش است. دنیس راس ماهها قبل از آنکه گزارشها حاکی از احتمال انتخاب او از سوی اوباما برای اداره امور مربوط به ایران باشد، علاقهمندی خود را به گرفتن منصب کنونی اعلام کرده بود. به این جهت حضور او در پستی که احتمال دارد اختیار کند، تنها یک حضور بدون هدف و تشریفاتی نخواهد بود.
در آخرین روزها ی ریاست جمهوری بوش هم روزنامه نیویورک تایمز در گزارشی نوشت: “جرج بوش، رییسجمهوری آمریکا، سال گذشته میلادی با درخواست اسرائیل برای حمله به تاسیسات هستهای ایران مخالفت کرده است و در مقابل به سازمانهای اطلاعاتی ایالات متحده اجازه داد تا عملیات مخفیانه تازهای برای خرابکاری در برنامه هستهای انجام دهند.”
سخنگوی وزارت امور خارجه ایران یک روز پس از اظهارات باراک اوباما در باره رویکرد تازه وی در قبال تهران گفت: “ایران منتظر مشاهده تغییرات در دولت جدید آمریکا است.”
و مقامات امنیتی بلافاصله دست در صندوق جادو فرو بردند و یک نقشه مخوف بر اندازی نرم را برملا ساختند. اول از همه حجت الاسلام علی شیرازی، مسوول دفتر نمایندگی ولی فقیه در نیروی دریایی سپاه به میدان آمد: “تهاجم در عرصه فکر، باور، اندیشه و ذهنیت که از آن به جنگ نرم یا انقلاب رنگی و مخملی نیز یاد می شود، همچنان به عنوان یک راهبرد در دستور کار دشمن قرار دارد.امروز چند سال است که آرایش جنگی دشمن تغییر کرده و رسانه ها به خط مقدم آمده و توپخانه ها نقش پشتیبان رسانه ها را برعهده دارند. در حال حاضر این رسانه ها هستند که نبرد را با توهم پراکنی آغاز می کنند و با شلیک دروغ و شایعه ادامه می دهند و تغییر باورها را پی می گیرند و این تهاجم از نوع فرهنگی است. دشمن این ماموریت را به رسانه ها و مهره های خود در قالب روشنفکران نسل جدید واگذار کرد تا به مجموعه کوشش ها، تئوری ها و جنگ نرم و در قالب های آرام و بی صدا و پرزرق و برق ضمن نفوذ به ساختار فرهنگی و سیاسی کشور و بهره گیری از منابع و نهادهای وابسته به دولت پروژه فروپاشی از درون را در ایران تحقق بخشد.”
و یکی از این پروژه ها ظاهرا بیماری ایدز است که در دایره ای به شعاع شهر قم- دارای بیشترین بیماران ـ درحال گسترش سریع است و در “مهد اخلاق جهانی” خبر ساز شده است. به همین خاطر هم دو برادر که پزشکان عالیقدری درمبارزه با این بیماری هستند، با بودجه “وزارت خارجه آمریکا” روانه ایران و البته دستگیر شدند. با وجوداینکه یک سال است “نقشه دشمن” لو رفته و شعار “ایدزی های ایران متحدشوید” بی اثر گردیده، خطر براندازی نرم توسط این دو نفر زندانی و دو نفر دیگر هنوز وجود دارد.
شاید هم یکی دیگر از آنها هم عشاء مومنی، دانشجوی ایرانی – آمریکایی باشد که متهم به اقدام علیه امنیت ملی است و درست همین روزها ممنوعیت خروجش تمدید شده است!
عشاء مومنی که شهروند آمریکا است روز ۲۴ مهرماه گذشته در یکی از بزرگراه های تهران دستگیر و راهی بند ۲۰۹ زندان اوین شد. او برای دیدار با خانواده خود و انجام تحقیقات درباره جنبش زنان به ایران سفر کرده بود.
نگارنده گمان دارد که اگر نفر چهارم این پرونده همین حسین درخشان خودمان باشد که باندازه یک قهوه درخدمتش بوده ایم، واقعا این این طرح براندازی خطرناک است. غیر ازاین می شود یکی از این هزاران نقشه بر اندازی رنگی ونیمه رنگی و نرم و تقریبا سفت و غیره…
جمهوری اسلامی هم کار خودش را کرد و به مهر ورزی بازمین و زمان ادامه داد. دو مرد در مشهد سنگسار شدند. در تهران پزشکان را هم برای انتخابات نظام پزشکی گزینش کردند.
دراین هفته اعلام شد: ایران در بین ۱۴۸ کشور از نظر پایداری محیط زیست در بین ۱۶ کشور انتهای جدول قرار دارد. همین امر به تنهایی گویای حقیقت تلخ مرگ طبیعت ایران است؛ مرگی که در آن سازمانهای متولی نقش پررنگی دارند.
وقتی هم مجمع نمایندگان استان کرمانشاه در بیانیه ای اعلام کردند که به دلیل عملی نشدن مصوبات سفر قبلی احمدی نژاد به این استان، هیچ یک از نمایندگان حاضر به همراهی با او و دولتش در سفر به کرمانشاه نیستند، ؛ ناگهان به دلیل سرمای شدید مسافرت رئیس جمهور لغو شد.
هفته آخر دی ماه به پایان رسید. ومعلوم شد فقط دونفر هستند که “حکم رهبر جهان اسلام” را برای مبارزه با “کفارحربی” اجرا نکرده و از میلیونها نفری که از سراسر جهان روانه نبرد درغزه هستند، عقب مانده اند.
یکیشان ریزعلی خواجوی یا همان دهقان فداکار کتاب فارسی سوم دبستان است که آمادگی خود را برای کمک به مردم بیدفاع غزه اعلام کرد. او که حالا از خدا دو سال کوچکتر است به خبرنگار اجتماعی فارس گفت: اگر صلاح باشد و رهبر عظیم الشأن دستور دهند بنده دیگر به روستایمان نمیروم و از همین جا به غزه اعزام میشوم و با دشمنان اسلام مبارزه میکنم.
بعدی هم محمد حسن انصاری فرد، مدیر عامل باشگاه ورزشی راه آهن بود که نشان داد سیستم تملق راه تا کجاها می برد. او در جمع مدیران لیگ برتر گفت: “بحث بعدی من راجع به مردم غزه است کانوته لباسش را بالا می زند و کلمه فلسطین را به همه دنیا نشان میدهد؛ اما ما در فوتبال مان چه کار کردیم تا در بعد رسانهای در جهان این کار نشان داده شود. میتوانستیم به جای زر ماکارون در بازی مقابل چین جملهای در حمایت از غزه را روی پیراهنها کار کنیم. “
کاتونه یک فوتبالیست معمولی ایتالیائی است ومنظور مربی ورزش ایرانی- جایگاه پوریای ولی و تختی و دهداری- دنباله روی از اوست.
خانمها، آقایان ! وضع از اینها خیلی بدتر است. خیلی بدتر. و فقط یک خبر بسیار مهم هفته از قلم افتاد:
- محمد خاتمی گفت: یا من می آیم و یامهندس موسوی…