یک ساعتی که پنجاه روز طول کشیده

آیدا قجر
آیدا قجر

» پرونده فریبا پژوه در مصاحبه با محمد جواد اکبرین؛

محمد جواد اکبرین، دین پژوه و روزنامه نگار مقیم بیروت، همکار مطبوعاتی فریبا پژوه و دوست خانوادگی او از ابتدای بازداشت وی در کنار خانواده پژوه روند این پرونده را پیگیری کرده است. گذشت پنجاه روز از زندانی شدن این روزنامه نگار و در ابهام ماندن پرونده او موضوع مصاحبه روز با وی است. این مصاحبه در پی می آید.

 

شما به عنوان یکی از افراد پیگیر وضعیت خانم فریبا پژوه، لطفا توضیح دهید بازداشت او به چه شکلی بود و آیا اتهام مشخصی به او تفهیم شده یا خیر؟

به گفته  پدر ایشان قرار بود او را ساعتی برای پاسخ به چند سوال ببرند و برگردانند ولی این سوال و جوابها تا این ساعت، 50 روز طول کشیده است. در این فاصله چند بار قول آزادی داده و خانواده را امیدوار کرده اند اما حداقل برای من روشن است که در وعده هایشان صادق نیستند. طبق قانون از ابتدای احضار یا بازداشت باید نوع اتهام به متّهم تفهیم شود و متهم حق دارد که از اول با وکیل در هر جلسه ای حاضر شود. هر چندمی دانم که از بس روند بازداشتها با روشهای غیرقانونی عادی شده است این حرفها برای مخاطبان رسانه ها تکراری و بی فایده به نظر می رسد و اتفاقا فاجعه همین جاست که قانون شکنی، عادی تلقی شود.

وضعیت ایشان در زندان چگونه است و روند پرونده را چگونه ارزیابی می کنید؟

علاوه بر شرایط اولیه ی بازداشت، نوع نگهداری ایشان در زندان هم غیرقانونی بوده است. بر اساس اطلاع ما از بعضی دوستان که به تازگی آزاد شده اند، خانم پژوه جزو کسانی بوده که بیش از یکماه در یک سلول انفرادی شبیه قبر نگهداری شده و این مصداق شکنجه است.

 

صرف نظر از نگاه حقوق بشری، آیا در قوانین ایران هم نگهداری متهم در سلول انفرادی مصداق شکنجه است؟

در اصل ۳۸ قانون اساسی در مورد شکنجه، یک مقرره کلی داریم که قانونگذار مقرر می‌کند هر گونه شکنجه برای گرفتن اقرار و کسب اطلاع ممنوع است. این قید “هرگونه”ای که اول این اصل آمده است در واقـع شکنجــه را به شکنجه فیزیکی و شکنجه روحی تقسیــم می‌کند؛ زیرا اگر غیر از این بود قانونگذار نیازی نداشت که قید “هرگونه” را بیاورد. حال نظام قضایی باید توضیح دهد که به چه اصلی پای بند است؟ اگر بگوید قانون اساسی، می گوییم مگر در قانون نیامده که هرگونه شکنجه ممنوع است؟ اگر بگوید فقه، می گوییم مگر به تصریح فقه القضاء، اقرار تحت اجبار فاقد ارزش قضایی نیست؟ اگر بگوید مصلحت نظام، می پرسیم مگر این نظام اساسا در مقابل روش های ساواک شاه متولد نشده است و مگر قرار نبود روش های دیکتاتوری تکرار نشود؟ به این ترتیب باید بگویم روند قضایی حاکم بر پرونده  خانم پژوه و سایر زندانیان سیاسی، غیر شرعی، غیر قانونی و غیر اخلاقی است.

با توجه به انتقال ایشان از انفرادی زیرزمینی به بند عمومی آیا در پرونده، افق روشنی دیده می شود؟ ضمن اینکه با خبر شدیم برای او وکیل  هم گرفته اند؛این وکیل چقدر در تغییر این روند موثرست؟

درست است؛ ایشان فعلا از سلول انفرادی خارج شده و با خانم “هنگامه شهیدی” که از روزنامه نگاران شریف و با سابقه ی کشور است در یک بند هستند. اما وکلا هم برای پذیرفتن پرونده هایی که خارج از اراده ی قضائی ست محدودیت دارند و تعداد کمی از وکلا حاضرند این پرونده ها را بپذیرند که آنها هم محدودیت زمانی دارند و به همین دلیل وکیل مورد نظر، هنوز فرصت نکرده به پرونده  خانم پژوه بپردازد.

فریبا پژوه سفری مطبوعاتی به لبنان و برخی کشورهای دیگر داشت؛ آیا ارتباط با مطبوعات خارجی به عنوان یک روزنامه نگار، باعث مشکلاتی شده یا خیر؟ ضمن اینکه گویا نسبت به سفر ایشان به لبنان هم همان وقت حساسیت هایی بوده…

خانم پژوه سالهاست که همکار مطبوعاتی ماست، در سال 85 ایشان به همراه دوستان روزنامه نگارش، از جمله خانم مسیح علی نژاد به بیروت سفر کردند و دیدارها و مصاحبه هایی داشتند به طور مثال دیدار با خانواده  امام موسی صدر، رهبر ربوده شده شیعیان لبنان، یا دیدار و مصاحبه مهمی با آقای “حسن الحسینی” رئیس سابق پارلمان لبنان که همان وقت در روزنامه توقیف شده ی آقای کروبی (اعتماد ملی) چاپ شد. اما سفارت ایران در لبنان، همانوقت هم بر اساس ترس همیشگی شان از روزنامه نگاران، با خبرگزاری جمهوری اسلامی تماس گرفته و پیگیر بودند که اینها در لبنان چه می کنند؟ ضمنا ایشان به دو زبان فرانسه و انگلیسی آشنا بودند و با مطبوعات خارجی هم ارتباط داشتند و ممکن است اینها تاثیر داشته باشد؛ همان ترس قدیمی که دیکتاتورها از روزنامه نگاران دارند بازهم بعد از انتخابات اخیر و جنبش شجاعانه مردم، به سراغ حکومت آمد و دیواری کوتاهتر از اهالی مطبوعات نیافتند. البته او حتی برای بعضی از سفرهای اروپایی و شرکت در همایش ها یا تهیه گزارش، با معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد دولت احمدی نژاد هماهنگی می کرد تا مبادا برایش مشکلی ایجاد کنند. اما این نظام، دچار ترس بی پایانی است که حداکثر احتیاط هم راضی اش نمی کند و اشتهای سیری ناپذیری برای مهار اطلاع رسانی آزاد دارد.

 چرا خانواده خانم پژوه متناسب با توقع افکار عمومی اطلاع رسانی نمی کنند؟ آیا فشاری بر خانواده وجود دارد؟

خانواده خانم پژوه و همسر محترم شان در این مدت بر اساس اعتماد و احترام با قوه قضائیه برخورد کردند و با اینکه می توانستند مصاحبه های آگاهی بخشی با رسانه های بین المللی داشته باشند این کار را نکرده اند. در برابر من امیدوارم در دستگاه قضائی و امنیتی کشور عقلی وجود داشته باشد و نجابت این خانواده را غنیمت بشمارند و هرچه زودتر اسباب آزادیش را فراهم کنند.