من که خیلی ترسیدم، این وزیر ارشاد وقتی می گوید “ما در مقابل قطع شبکه پرس تی وی ساکت نمی نشینیم” واقعا ترسناک است. به نظر شما آقای وزیر قصد دارد چکار کند که ساکت نمی نشیند؟ من البته معتقدم ساکت می نشیند، ولی بالاخره خودش کاهگل که لگد نکرده، لابد یک چیزی پس کله اش احتمالا، هیچ یقین خاصی در این مورد وجود ندارد، وجود دارد که این حرف را می زند. فرض کنیم که وزیر ارشاد رفته است پیش یک مقام اروپایی و از او خواسته که پرس تی وی را قطع نکند.
وزیر ارشاد: شما برای چی پرس تی وی را قطع می کنید؟
مقام اروپایی: چون شما همه شبکه های ماهواره ای را قطع می کنید.
وزیر ارشاد: پخش برنامه های ماهواره ای دخالت در مسائل داخلی کشور ماست.
مقام اروپائی: پخش برنامه های پرس تی وی هم دخالت در مسائل داخلی کشورهای ماست.
وزیر ارشاد: پرس تی وی به مردم اروپا اطلاع رسانی می کند.
مقام اروپائی: شبکه های ماهواره ای هم به مردم ایران اطلاع رسانی می کنند.
وزیر ارشاد: ما علیه شما بخاطر نقض حقوق بشر شکایت می کنیم.
مقام اروپائی: ما هم علیه شما بخاطر نقض حقوق بشر شکایت می کنیم.
وزیر ارشاد: ما در برنامه های مان حقیقت را می گوئیم.
مقام اروپائی: ماهواره ها هم در برنامه های شان معتقدند حقیقت را می گویند.
وزیرارشاد: ما جلوی فرهنگ غربی را می گیریم تا جامعه ما مثل جامعه شما نشود.
مقام اروپائی: ما هم از فرهنگ مان دفاع می کنیم تا جامعه ما مثل جامعه شما نشود.
وزیر ارشاد: جان من! شما قبول دارید که جامعه ما خیلی بهتر از جامعه شماست؟
مقام اروپائی: موسیو، اگر قبول داشتیم که اینهمه با شما دعوا نداشتیم.
وزیرارشاد: ببین، خودمونیم، ما اگر بخواهیم از شما شکایت کنیم، کجا باید بریم؟
مقام اروپائی: می تونین برین سازمان ملل.
وزیر ارشاد: نه، اونجا که ولش کن، اونجا چهار تا قطعنامه صادر کرده علیه ما، نمی دونیم چی کارش کنیم. دیگه جایی سراغ ندارین؟
مقام اروپائی: ببین، من می گم شما برین سراغ دیده بان حقوق بشر، شاید اونها کمک کنن.
وزیر ارشاد: اصلا و ابدا، بریم اونجا دوباره این احمد شهید رو می کنن تو پاچه مون، گرفتار می شیم، جای دیگه سراغ ندارین؟
مقام اروپائی: برین دادگاه لاهه شکایت کنین، شاید فایده کنه.
وزیر ارشاد: نمی تونیم، اونجا هم رهبرمون تحت تعقیبه هم چند تا از مسوولان کشورمون، بریم اونجا کلی باید خسارت هم بدیم.
مقام اروپائی: خوب برین سازمان کنفرانس اسلامی، اونها که دیگه از خودتونن.
وزیر ارشاد: نه بابا، اونها از همه بدترن، همه شون مسلمونن، می فهمن ما داریم دروغ می گیم، مجبوریم سر جزایر سه گانه باهاشون بحث کنیم.
مقام اروپائی: می گم برین سراغ اردوغان، اون آدم باهوشی یه، شاید راهی به ذهنش برسه، من باهاش رفیقم، می خوای برات وقت بگیرم؟
وزیر ارشاد: نه حاجی موسیو، اون از همه بدتره، گفته ایران صداقت نداره، معلوم نیست توپش از کجا پره.
مقام اروپائی: شرمنده اخلاق اسلامی تم، خیلی دلم می خواد برات یک کاری بکنم، ولی کاری ازم برنمی آد.
وزیر ارشاد: ببین، تو چقدر حقوق می گیری؟
مقام اروپائی: خیلی کم، مالیات در رفته آخرش شش هزار یورو می مونه دستم.
وزیرارشاد: اگر یک میلیون یورو بهت بدم، کارمون رو راه می اندازی؟
مقام اروپائی: یعنی رشوه بگیرم؟ اصلا نمی شه، تمام حسابامون تحت کنترله، تازه اونم از شماها که خودتون هم حساب تون تحت کنترله.
وزیر ارشاد: ببین، نقد می دم، همین جا، همین الآن، اینهاهاش.
( وزیر ارشاد از کیفش یک میلیون یورو پول درمی آورد، مقام اروپائی با دیدن پول سکته می کند و می میرد.)
خبر: یک مقام اروپایی پس از گفتگو با وزیر ارشاد اسلامی به حقانیت اسلام پی برد، ولی به دلیل فشارهای بیش از حد در همان جا سکته کرد و در گذشت.