از رفع حصر تا دولت آشتی ملی

بهروز صمدبیگی
بهروز صمدبیگی

» اصلاح‌طلبان در استقبال از پیروزی روحانی خواست های خود را بیان کردند

عکس:آرش عاشورنیا، کسوف

از نخستین ساعات شنبه پیروزی شیخ حسن روحانی مسجل به نظر می‌رسید. تا عصر که خبر قطعی اعلام شد، خیلی از اصلاح‌طلبان و منتقدان با اضطراب و نگرانی نسبت به صحت و نتیجه شمارش آرا سکوت کرده بودند اما بعد از آن هم کمتر رسانه‌ای بود که به سراغ گفت‌وگو با آنان برود. چرا که در ابتدای دولت جدید، اصولگرایان رسانه‌های پرشمار در اختیار دارند و سهم اصلاح‌طلبان چند تایی روزنامه و مجله است. آنها این بی‌تریبونی را در روزنامه‌های یکشنبه جبران کردند.

 

آزادی موسوی، کروبی و رهنورد

محمدرضا خاتمی،دبیر کل سابق جبهه مشارکت از نخستین اصلاح‌طلبانی بود که به پیروزی روحانی واکنش نشان داد و در یادداشتی برای وبسایت نوروز نوشت: “اینک که جشن ملی بر پا شده است اولین درخواست ما این است که با آزادی میر حسین موسوی و مهدی کروبی و زهرا رهنورد و همه زندانیانی که به باور ما بی گناه هستند شیرینی و حلاوت این حماسه سیاسی را دوچندان کنیم. این درخواست میلیونها اصلاح طلبی است که در خلق آرزوی رهبری نقش بی بدیل داشتند و اینک از رهبری می‌خواهند به این خواسته آنها پاسخ مثبت دهند و دلهای آنها را قرین شادی کنند.”

این خواست در اجتماعات شبانگاهی مردم شادمان از پیروزی روحانی هم به صورت پررنگی تکرار می‌شد.

 

“اصلاحات پیروز انتخابات”

روزنامه بهار تیتر زده: “اصلاحات پیروز انتخابات” و در صفحه اول چهار یادداشت دارد. علی‌اصغر سیدآبادی از “ترمیم احساس شکست” می‌گوید و این که “اکنون دورانی تمام شده است. شاید در عرصه سیاست، چیزی تغییر نکند. شاید در عرصه اقتصاد تغییرکردن دشوار باشد، اما بدون تردید با پیروزی دیروز احساس شکست چندین‌ساله ما تمام می‌شود. دوران شکست تمام شده است. درست است که هنوز مطالبات بسیاری داریم، اما از پیروزی دیروزمان دریافتیم که احساس شکست را می‌توان ترمیم کرد. دریافتیم که می‌توان با بذر امید در دل‌ها، نگذاشت احساس شکست به تحقیر و سرخوردگی و بی‌عملی و خشونت بینجامد.”

او معتقد است: “مواظب باشیم تا رقیبان ما، احساس شکست نکنند یا دست‌کم احساس شکستشان چنان عمیق و بزرگ نباشد که بر جان و روان جامعه تاثیر بگذارد. حالا نوبت ماست تا نشان دهیم، پیروزی اصلاح‌طلبی در شکست دیگران نیست.”

امیر عباس نخعی از “پیام آشتی” نوشته و این که “نه‌تنها از این لحظه به بعد فضای رقابت‌های سیاسی افزایش خواهد یافت بلکه گروه‌های سیاسی اکنون شاید بهتر بدانند که راز پیروزی و بقا نه در «یکپارچگی» و «کنترل»، که در رقابت است.”

پیام محمدرضا عارف هم درج شده که عنوان کرده “ثابت‌کردیم مردم صاحبان‌ واقعی‌این‌کشور هستند” و امیدوار به “فصل جدیدی از همدلی، اصلاح‌طلبی و اخلاق‌مداری، در سایه عقلانیت و اعتدال” است.

سعید لیلاز هم به “آشتی ملی” اشاره دارد و می‌نویسد: “این پیروزی حول ‌محور اعتدال‌گرایی ایجاد شده است و این اعتدال‌گرایی می‌تواند کاملا مطالبات اصلاح‌طلبانه مردم را پاسخ‌گو باشد…به اعتقاد من با توجه به پتانسیلی که وجود دارد می‌توانیم یک دولت آشتی ملی براساس نظام جمهوری‌اسلامی، تشکیل دهیم اما همین دولت خودش چتری باشد برای گرایش‌هایی که از رادیکالیزم خسته شده‌اند.”

مجید انصاری هم معتقد است که “مطالبات اصلاح‌طلبان چیزی جدا از مطالبات عامه مردم نبوده و نیست. اصلاح‌طلبان موقعیت کشور و شرایط کار در قوه‌مجریه و ریاست‌جمهوری را به‌خوبی می‌شناسند و مطالبه حداکثری ندارند.”

نگاه‌داوود هرمیداس باوند از دولت آینده درخواست می‌کند که شعور را جایگزین شور کند، به‌خصوص در حوزه سیاست خارجه: “الغا شدن تحریم‌های گوناگون می‌تواند کمر اقتصاد ایران را راست کند. از سوی دیگر رعایت حقوق‌بشر و پایبندی دولت منتخب مردم نسبت به کنوانسیون‌هایی که پیش از این از سوی ایران امضا شده است، جایگاه ایران را در بین دیگر کشورهای منطقه و حتی جهان بهبود می‌بخشد.”

 

“سلام ایران بر شیخ امید”

عباس عبدی گفت‌وگویی با اعتماد داشت که در آن پیروزی حسن روحانی در انتخابات را، تکرار تجربه دوم خرداد سال 76 می‌داند و معتقد است که امروز زمان مطرح کردن مطالباتی همچون رفع حصرها نیست: “آقایان کروبی و موسوی هم خواهان بهبود شرایط کشور هستند. این مسائل تحت تاثیر فضای مجازی است. نخستین کاری که باید دولت جدید و اصلاح‌طلبان انجام دهند این است که دور این فضای مجازی یک خط قرمز بکشند. این فضا به معنای واقعی «مجازی» است. اگر این فضا واقعی بود الان هیچ‌کس نباید در انتخابات شرکت می‌کرد. آنهایی که تحت تاثیر این فضای غیرمسوول مجازی هستند، هیچ کاری نمی‌توانند بکنند. افرادی که تحت تاثیر این فضا بودند تا دو ماه پیش اگر درباره انتخابات حرفی می‌زدیم آنقدر انتقاد می‌کردند که حد نداشت.”

محمدجواد حق‌شناس هم توجه‌ها را به این نکته جلب می‌کند که “طبیعتا حسن روحانی برای انتخاب همکارانش با مانعی همچون مجلس شورای اسلامی روبه‌رو است که در انتخابات 92 بر اساس حمایت‌هایی که اعلام کردند و از رقبای حسن روحانی حمایت تمام قد داشتند و اینک خسته و نگران رفتار سیاسی خود در آینده هستند و ممکن است موجبات عدم همکاری را در فضای سیاسی پیش رو در دستور کار قرار دهند.”

احمد شیرزاد هم این گونه تحلیل می‌کند که “از رفتار انتخاباتی مردم یک نوع واقعیت‌گرایی بسیار جالب توجه است. نگاه می‌کنند چه کاری می‌شود کرد و چه کاری از توان آنها برمی‌آید. نه اینکه به ایده‌‌آل‌ها و آرمان‌های سیاسی خود توجه کنند. در رفتار انتخاباتی، مردم خیلی واقع‌بین‌تر از برخی نخبگان سیاسی هستند و به امکانات موجود توجه ویژه‌یی دارند و سعی می‌کنند در بین امکانات موجود بهترین گزینه را که منافع آنها را تامین می‌کند انتخاب کنند.بخش دیگر این است که مردم به رفتارهای کم‌هزینه و پر اثر خیلی بیشتر توجه دارند. مردم همه دریافتند که صندوق آرا کم هزینه‌ترین و پراثر‌ترین روش است. این چیزی است که جامعه به آن رسیده است.”

او سپس به تجربه کشورهای همسایه اشاره می‌کند و می‌نویسد: “ ما در ایران ضمن اینکه قوانین پایه‌یی و نظم اجتماعی سر جایش قرار دارد سعی می‌کنیم تغییرات کم هزینه را دنبال کنیم. این هم در دیدگاه مردم جا دارد و جامعه حس کرده این کار حداکثر هزینه‌اش یک ساعت، دو ساعت وقت است و نتیجه‌اش خیلی بیش از آن می‌تواند اثر داشته باشد. بهتر است نخبگان سیاسی روش‌های پرهزینه را انتخاب نکنند چون جامعه روش‌های کم هزینه را بیشتر می‌پسندد.”

 

“باز آمد امید”

حسین عبده تبریزی، از راه بسیار دشوار دولت آینده در حوزه اقتصاد خبر می‌دهد و این که “دولتی که می‌آید، می‌داند که رشد اقتصادی متوقف شده و بیکاری گسترده است. این لحظاتی است که رییس‌جمهور جدید باید هدایت برنامه اقتصادی‌ای را برعهده گیرد که جامعه را از وضعیت دشوار اقتصادی جاری بیرون کشد و موتور تولید، اشتغال و رشد را روشن کند. طراحی چنین برنامه‌ای البته کاری بس دشوار است.  در این مسیر، باید جسور و مصمم بود. احتیاط‌کاری نتایجی فاجعه‌آمیز به همراه می‌آورد. شرایط اقتصادی آنقدر نامناسب است که اعمال بسته‌ای از برنامه‌های جسورانه را می‌طلبد تا اقتصاد به مسیر سال 1384 برگردد. وصله و پینه‌کردن اینجا و آنجا، تردید، امید به اینکه به‌سادگی به راه‌حلی برسیم (مثلا، ساده‌انگارانه تصور شود که با فعال‌شدن سازمان برنامه همه کارها رفع و رجوع می‌شود) چشم‌انداز خروج از بحران جاری را به ‌همراه نخواهد داشت.”

او جسارت و ریسک را تجویز می‌کند و پیشنهاد می‌کند که معاونت اول هم به یک فرد دارای دانش اقتصادی سپرده شود.

محسن هاشمی هم می‌گوید که “اصولگرایان نیز نباید از این اتفاق ناراضی باشند زیرا که گفتمان حاکم بر انتخابات، گفتمان اعتدال بود که جزو اهداف مهم اصولگرایانه آنها نیز هست.”

غلامرضا ظریفیان با توضیح و تفسیر این که “اگر عده‌ای به هر دلیلی علاقه‌مند به مشارکت در این حوزه نباشند، امر مذمومی نیست.همان‌گونه که انتخاب‌کردن، حق است به همان میزان انتخاب نکردن و انتخاب‌نشدن نیز امری مدنی است” این گونه نتیجه می‌گیرد که “در جشن ما رای‌دهندگان و آنهایی که نخواستند یا نتوانستند رای دهند، شریک هستند.”

هادی خانیکی از “آغاز فصل نو” سخن می‌گوید و این که گفتمان جدیدی در جامعه شکل گرفته است. به اعتقاد او “جامعه دریافته بود که راه‌حل برون‌رفت از این نارضایتی تغییر با سمت و سوی اصلاح‌طلبانه است. جامعه نظام را قبول دارد، می‌خواهد اصلاحات انجام گیرد و نمی‌خواهد در برابر خطرها و تهدیدهای خارجی و مسایل داخلی نظام، تضعیف شود. به این معنی یک گفتمان تازه در جامعه شکل گرفته است که این گفتمان هم اصلاح‌طلبان را دربرمی‌گیرد، هم اصولگرایان را و هم ناظر بر سطوح اجرایی و خود حکومت است.”