نوام چامسکی ـ تام انگهارت
روز سه شنبه در کنفرانس خبری کاخ سفید، رئیس جمهور در پاسخ به پرسشی در باره سفر نانسی پلوسی به سوریه گفت: “این عکسها و ملاقاتها با رئیس جمهور سوریه، به دولت آن کشور این اعتقاد را میدهد که بخشی از جریان اصلی جامعه بین المللی است، در حالیکه این دولت حامی تروریسم شناخته می شود.”
همان شب برایان راس از ای.بی.سی نیوز گزارش داد که ایالات متحده از سال 2005، “گروه تندرو” جندالله در پاکستان را تشویق میکند تا به نواحی بلوچ نشین ایران حملات چریکی کند. رهبری این گروه را یک عضو سابق طالبان و “یک قاچاقچی مواد مخدر” بر عهده دارد. به گفته راس “مقامات آمریکائی گفته اند که هیچگونه منابع مالی، که نیاز به مجوز رسمی رئیس جمهور یا نظارت گنگره داشته باشد، در اختیار جندالله قرار نداده اند.” بر اساس شواهد گذشته، این تشویقها و توصیه ها باید از طرف سی.آی.ای. انجام شده باشد.
در ماجرای آزادی ناگهانی ملوانان انگلیسی نیز یک دیپلمات ایرانی در عراق آزاد شد که هشت هفته قبل از آن توسط نیروهای نامعلومی که گمان می رود وابسته به سی.آی.ای باشند دستگیر شده بود. عده ای از مقامات امنیتی ایرانی نیز قبلا در عراق دستگیر شده اند. این اقدامات همگی در این قالب توجیه میشود که “دولت غیرمردمی و منزوی ایران در تلاش برای جلب حمایت و تقویت خویش است.” این هفته ناو هواپیمابر نیمیتز نیز از آمریکا راه افتاد تا به دو ناو دیگر در خلیج فارس بپیوندد و از این طریق “قصد آمریکا در برقراری امنیت و تامین ثبات بلند مدت منطقه” را نمایش دهد.
به نظر میرسد ثبات منطقه از طریق بی ثبات کردن ایران به هر طریق ممکن حاصل میشود. بنابراین “جنگ جهانی بر علیه وحشت” به “جنگ جهانی وحشت” تبدیل شده است. و هیچکس “وحشت تحت حمایت دولت” را در کشور آمریکا بهتر از نوام چامسکی بررسی نکرده است.
جای تعجب نیست که علی رغم مخالفت آمریکائیان و عراقی ها، دولت بوش افزایش نیرو در عراق را اعلام میکند. و به دنبال آن گزارشهایی در مورد مداخله ایران در عراق با هدف برهم زدن ماموریت آمریکا از سوی مقامات آمریکائی در واشنگتن و بغداد مطرح میشود.
بحث مداخله ایران در عراق نمونه ای از اصول پیچیده تبلیغات سیاسی است. اتهامات علیه ایران بخشی از جریان تدارک پشتیبانی از گسترش کار در عراق و حمله به ایران به عنوان “منشاء بحران” است. جهان از احتمال چنین جنگی در وحشت است. بر اساس اطلاعات محدود ما، بخش عمده ای از نیروهای نظامی آمریکا با این حمله مخالف هستند. نتایج حمله به ایران وحشتناک است. بر اساس تحقیقات انجام شده توسط متخصصان تروریسم، “پیامد جنگ عراق” هفت برابر شدن تروریسم بوده است. به گفته کرلی بارنت، تاریخدان نظامی بریتانیائی، “حمله به ایران میتواند به جنگ جهانی سوم منجر شود.” حتی اگر کاخ سفید برای جنگ نیز برنامه ریزی نکند، ارسال نیروی دریایی، پشتیبانی از نهضتهای تجزیه طلب، و اقدامات تروریستی در درون ایران، و سایر اقدامات خصمانه میتواند منجر به جنگی ناخواسته شود. تنها راه جلوگیری از جنگ، سازماندهی مخالفت عمومی است که باعث ترس رهبری سیاسی- نظامی خواهد شد.
بدون تردید اقدامات اخیر دولت ایران که موجب بالا گرفتن بحران شده است باید بشدت محکوم گردد. اما با این وجود خوب است از خود بپرسیم: ما چه میکردیم اگر ایران به کشورهای کانادا یا مکزیک حمله وآین مناطق را تصرف میکرد، و ماموران دیپلماتیک ما را به جرم مخالفت با نیروهای مهاجم ایرانی دستگیر مینمود.
بیشک هیچکس نمیخواهد ایران سلاح اتمی بسازد. یک راه حل منطقی برای این بحران آن خواهد بود که به ایران اجازه توسعه انرژی اتمی و نه سلاح اتمی، در چارچوب پیمان نامه منع گسترش داده شود. چنین راه حلی از حمایت اکثریت مردم ایران و آمریکا برخوردار است. خلاصه آنکه اگر آراء عمومی بر سیاست دولت در آمریکا و ایران تاثیر گذار باشد، میتوان به پیدا کردن احتمالی راه حلی برای این بحران امیدوار بود.