بی تردید ورود غیر مجاز نیروهای خارجی به قلمرو یک کشور موضوعی است مرتبط با امنیت ملی که پاسداران مرزها نباید بر آن چشم بپوشند. اما آنچه به اقدامات متقابل کشوری که احیاناً مرزهایش مورد تجاوز قرار گرفته مشروعیت و مقبولیت می بخشد، روش هایی است که در برابر تجاوز انتخاب می کند. در این میان، اطلاع رسانی شفاف به افکار عمومی و جامعه جهانی، بخش مهمی از اقدامات بازدارنده متناسب را تشکیل می دهد.
اما موضوع این یادادشت، بررسی همه جانبه موضوع ورود غیرقانونی به آبهای یک کشور نیست. بلکه تأکید بر نقشی است که نظام تبلیغاتی و امنیتی ایران با استفاده ابزاری از جنسیت یکی از ملوانان در صحنه جهانی ایفا کرده است. بررسی و نقد این نقش، از دو زاویه اهمیت دارد. یکی استفاده ابزاری از زن با هدف جلب توجه محافل جهانی، دیگر وارد آوردن ضرر و زیان بر امنیت ملی به لحاظ انتخاب این شیوه از تبلیغات سیاسی.
در پی آنکه چندی پیش خبرگزاری های ایران اعلام کردند 15 نظامی انگلیسی در پی ورود غیر مجاز به آبهای ایران از سوی مأموران ایرانی دستگیر شده اند، خانم فی ترنی تنها زن نظامی در جمع نظامیان دستگیر شده انگلیسی پیش از سایر همکاران خود بر روی صفحه تلویزیون العالم ( از شاخه های صدا و سیما جمهوری اسلامی ایران) ظاهر شد و ضمن ابراز تأسف، اعتراف کرد وی و همکارانش در آب های ایران بوده اند. وی همچنین از “پذیرایی گرم و انسانی” مأموران سپاسگزاری کرد. خانم فی ترنی ملوان باداشت شده انگلیس در جریان حضور تلویزیونی روسری مشکی بر سر داشت و وانمود می شد یک زن انگلیسی که مقام و منصب نظامی دارد، آزادانه اعتراف می کند!
در برابر رویدادهایی از جنس آنچه رخ داده است، زبان عقل و منطق بکلی بسته می شود. طرفداران استفاده از ضوابط عقل و منطق در صحنه سیاست خارجی فقط حیران و سرگشته شده و از اینکه می بینند حافظان امنیت ملی بر ضد آن عمل می کنند برخود می لرزند.
هر گاه حفظ امنیت ملی به شیوه های عقلایی در دستور کار بود، اولاً چه لزومی داشت صحنه های تکراری اعتراف های تلویزیونی را بازسازی کنند؟ ثانیاً چه لزومی داشت اعترافات تلویزیونی نظامیان انگلیسی را، با تنها زن حاضر در جمع 15 نفره اسیران انگلیسی آغاز کنند و او را با حجاب روبه روی دوربین بنشانند؟ آیا حافظان امنیت ملی ایران نمی دانند فقط همین درجه از اجبار یعنی وادار کردن یک زن نظامی انگلیسی به روسری سر کردن در برابر دوربین تلویزیون، نمایانگر آن است که همه ماجرا صحنه سازی و استفاده از ارعاب است؟ آیا این شکل از برخورد با موضوع، حتی اگر حق با ایران باشد، از تأثیر جهانی آن نمی کاهد؟
طراحان سناریوهای تبلغاتی و امنیتی نمی دانند نمایش یک زن نظامی با حجاب اجباری از نگاه هموطنان و خویشاوندان فرهنگی اش در سطح جهان، تحقیر و توهین تلقی می شود، و حتما نمی دانند زیر سلطه خشم ناشی از این تحقیر ملی و فرهنگی، حتی اگر کلام حقی بر زبان زن ملوان جاری شده باشد، کسی آن را باور نمی کند و کفه ترازوی جهانی به سوی منافع ملی ایران سنگین نمی شود.
از این که بگذریم، پرسشی زنانه را با مقامات امنیتی ایران در میان می گذارم: بالاخره جنس زن در مجموعه نظام سیاسی، حقوقی، اخلاقی و امنیتی کنونی ایران با کدام مفهوم ارزشی به رسمیت شناخته شده است؟ می دانیم استفاده ابزاری از زنان به صورت انتشار تصاویری از آنها در مطبوعات جرم است و قوانین جزایی ایران، مرتکب را به شدت مجازات می کنند. آیا با وجود این قوانین ارزشی می شود استفاده ابزاری از جنس زن در صحنه سیاست جهانی را توجیه کرد؟ در شرایطی که به موجب قوانین موضوعه کشور، در بیشتر زمینه ها شهادت زن مسلمان بکلی فاقد ارزش و اعتبار است، چطور شده که از دید مقامات جمهوری اسلامی، شهادت یک زن غیر مسلمان تا این حد اعتبار پیدا کرده که مقدم بر شهادت مردان قرار گرفته است؟
مقامات ایرانی، حتی اگر می خواستند با هدف خدمت به امنیت ملی، جنسیت زنانه یک ملوان انگلیس را مورد بهره برداری قرار دهند نیز، موثرتر آن بود که او را بدون نشاندن در برابر دوربین تلویزیون با حجاب اجباری، فوراً آزاد می کردند با این توضیح که در فرهنگ اسلامی و ایرانی مقام “مادری” یک مفهوم ارزشی است.
افسوس، که چنین شیوه ای را انتخاب نکردند و به اندازه ای ناشیانه صحنه آراستند که افکار عمومی در جهان نظاره گر شیوه های سرکوب و اجبار و الزام در ایران شد. واقعیت آن است که در نتیجه چنین رفتاری، بخش بزرگی از افکار عمومی بین المللی، از این پس آنچه را که در مورد نظامیان دستگیر شده، از زبان بازیگران صحنه سیاسی ایران بشنود، حتی با صدها مدرک و سند هم باور نمی کند.