کودتا یا فاجعه...

نویسنده
رهیار شریف

» گزارشی از سمینار یک روزه ی بیست و هشت مرداد در لندن

از کودتا و فاجعه تا رستاخیز و توطئه، و صفت های دیگر… اینها همه تعابیر و واژه هایی ست که تاریخ معاصر ایران با تمسک به آن ها سعی در تعریف کردن و شرح دادن واقعه ی روز بیست و هشت مرداد سال ۱۳۳۲ دارد. واقعه ای که سرآخر منجر به برکناری دولت “محمد مصدق” شد و به رای بسیاری، بزرگترین فرصت تاریخی برای برقراری یک جمهوری واقعی را از مردم ایران سلب کرد.

حال و هوا و اتفاق های مربوط به واقعه ی بیست و هشت مرداد سی و دو؛ موضوع بحث و گفت و گو، در آخرین همایش های علمی انجمن سخن لندن بود. این جلسه که در سالن اجتماعات دانشگاه دانشگاه لندن بر پا شده بود، با گرد هم آوردن برخی از صاحب نظرین در چهار سوی دنیا و با ارائه ی فضایی صمیمی برای گفتن و شنیدن، سعی داشت تا گوشه ای از ابهامات همیشگی این واقعه را برطرف کند.

در آغاز جلسه، فیلم کوتاهی نمایش داده شده بود که توسط انجمن سخن تهیه دیده شده بود. این فیلم با ارائه ی تصاویری از آن دوران سعی داشت تا قبل از همه، حاضرین را در حال و هوای بحث قرار دهد و به روزگار رفته، رهنمون شود. قسمت هایی از نطق “محمد مصدق” در دادگاه لاهه و تصاویری از کوچه و بازار آن روزهای ایران، از جمله قسمت های جالب توجه این فیلم بودند.

از پس نمایش این قطعه؛ صبا انصاری از سوی هیات مدیره ی انجمن سخن، با خوش آمد گویی به حاضرین، قسمت های مختلف برنامه را شرح داد. وی همچنین گفت که انجمن سخن برای تدارک این برنامه، زمان زیادی صرف کرده و ابراز امیدواری کرد که حاصل این سمینار یک روزه، برای تاریخ و علاقه مندان به آن، سودمند باشد. خانم انصاری همچنین یاد و خاطره ی دکتر منوچهر ثابتیان؛ فعال سیاسی و طبیب مردمی را هم زنده کرد و کوشش های بی مزد و منت او را در این انجمن سپاس گفت. گفتنی ست که دکتر ثابتیان که به تازگی بدرود حیات گفته، از اعضای پیشین هیات مدیره ی انجمن سخن بود.

مجید تفرشی محقق و تاریخ نگار در آغاز کلام از چرایی انتخاب این موضوع گفت و بیست و هشت مرداد را پرونده ای گشوده قلمداد کرد که تبعات و پسامدهایش همچنان زندگی ایرانیان را تحت تاثیر قرار می دهد. او گفت که هر اتفاقی که در ایران می افتد، حرف ۲۸ مرداد می شود و این یعنی که به قول انگلیسی ها، این حادثه همچنان یک پرونده غیر مختومه است.

 آقای تفرشی در ادامه ی کلام، از تاریخ نگاری ۲۸ مرداد گفت و جملگی نوشته های مربوط به این قضیه را در شش دسته ی جداگانه تقسیم کرد. از قرار گفته های آقای تفرشی تمامی نوشته هایی که باب ۲۸ مرداد قلمی شده اند یا در حیطه ی تاریخ نگاری “امنیتی” قرار می گیرند و یا؛ تاریخ نگاری “چپ”؛ تاریخ “آکادمیک” و “ملی گرا” هم دو گروه دیگر این دسته بندی را شامل می شدند و سرآخر تاریخ نگاری “مذهبی” و “سلطنت طلبانه و مشروطه خواه” هم دو قسم دیگر این شش گروه، یا به قول آقای تفرشی، شش “نحله” را در بر می گرفتند.

این محقق و سند شناس در ادامه ی کلامش از اسناد موجود گفت و نقصان سیستم درست و صحیح تاریخنگاری در ایران. در بخش پرسش و پاسخ این قسمت، یکی از حاضرین، با ارائه ی توضیحاتی گفت که “تاریخ نگاری” تحلیلی در ایران عملا وجود ندارد؛ گفته ی این فرد هم از جانب آقای تفرشی، تلویحا تایید شد. در ادامه ی این گفت و گو نیز، فرد حاضر، با ترکیب “پرونده سازی” به استقبال تاریخ نگاری های “غیر آکادمیک” رفت و عنوان کرد که جملگی این یادداشت ها ارزش تاریخی ندارند.

آقای تفرشی در ادامه ی صحبت هایش به معرفی اجمالی فهرستی پرداخت که از جانب خود او تهیه شده بود. در این فهرست، دویست و پنجاه عنوان کتاب معرفی شده بودند که همگی باب حادثه ی بیست و هشت مرداد نوشته شده بودند. وی همچنین گفت که این مجموعه آنقدرها هم تمام نیست و این کتاب ها در فهرستی کامل تر تا چهارصد عنوان هم پیش می روند.

پس نوبت به حمید احمدی تاریخ نگار ساکن آلمان رسید. او که طی سالها، مجموعه ای عظیم از تاریخ شفاهی ایران را گرد هم آورده، با ارائه ی توضیحاتی باب انجمن مطالعات تاریخ شفاهی عنوان کرد که این انجمن ساعت ها فیلم و گفت و گو ضبط کرده و باب جملگی حوادث تاریخ معاصر ایران تحقیق کرده است.

 آقای احمدی با نمایش چند گفت و گوی کوتاه سعی داشت تا حوادث روزهای ۲۵-۲۶ و ۲۷ مرداد را بررسی کند. از جمله ی این گفت و گوها، یکی حرف های سرگرد مهدی همایونی بود که از جانب آقای احمدی از جمع کودتاچیان خوانده شد اما آقای همایونی در توضیحاتش، شیوه ی خبر شدن محمد مصدق از تصمیم به کودتا را شرح داد و از نحوه همکاریش با گروه های مخالف دربار و حامی دکتر مصدق.

صحبت های محمود ژندی سردبیر مجله ی به سوی آینده هم برای حاضرین پخش شد؛ روایت آقای ژندی از دیدار تنی چند از روشنفکران با علامه دهخدا حکایت می کرد. او این طور شرح داد که در بحبوحه ی کودتا، با چند نفر دیگر از همفکران خلیل ملکی به خانه ی دهخدا رفته بودند، تا از او بخواهند که کاندیدای ریاست جمهوری شود برای روزهای پس از رفراندوم. او گفت که علامه دهخدا در آن روزها سرگرم تدوین لغت نامه اش بود و فیش های فراوانی را هم به در و دیوار چسیانیده بود. او ادامه داد که آقای دهخدا از این پیشنهاد استقبال نکرده و در پاسخ به آنها گفته که این فیش ها و کار لغتنامه را با هیچ چیز دیگری عوض نخواهد کرد.

سخنران سوم، سیاوش رنجبر استادیار رشته ی تاریخ دانشگاه منچستر بود. آقای رنجبر با ارائه ی بریده هایی از روزنامه های قبل و بعد از بیست و هشت مرداد توانست حال و هوای عمومی مطبوعات در آن روزها را برای حاضرین شرح دهد.

آقای رنجبر تا با برجسته کردن تیترها و مطالب روزنامه ها، مخالفان و موافقان دولت مصدق را معرفی کرد. بنا به برداشت آقای رنجبر، ارگان های مطبوعاتی حزب توده و بخش های چپ جناح ملی که بیشتر توسط دکتر فاطمی هدایت می شدند، سعی در براندازی کامل سلطنت داشتند و رویای یک “جمهوری” را در سر می پروراندند و از سوی دیگر روحانیون و مدافعین آیت الله کاشانی و بیشتر از آنها روزنامه های وابسته به آقایان بقایی و مکی و حزب زحمتکشان ایران، شدیدترین حملات را علیه مصدق داشتند و حتی او را با عنوان “هیتلر ایران” در صفحات روزنامه ها صدا می زدند.

از نوشته های روزنامه ها، همچنین این طور برداشت می شد که مصدق بیشتر خواهان تشکیل “شورای سلطنت” بود و آنچنان هم با مخالفان قسم خورده ی سلطنت همراهی نمی کرد.

داریوش بایندر، دیپلمات سابق ایران که در سویس سکنی دارد، سخنران بعدی بود. آقای بایندر به دلیل آنچه  مشکلات شخصی عنوان شد اما، نتوانسته بود خود را به لندن برساند. همین است که برگه ی سخنرانی او توسط بیژن دولت آبادی قرائت شد. آقای بایندر با تایید سیاست های مصدق در ملی شدن صنعت نفت و نیت پاک وی برای احقاق حقوق مردم؛ به برخی از اقدامات و اندیشه های مصدق انتقاداتی وارد کرد. وی در شمردن اشتباهات دکتر مصدق از جمله گفت که رد کردن پیشنهاد پنجاه – پنجاه آمریکایی ها (پیشنهادی که بعدها از جانب امینی مورد موافقت قرار گرفت) از جمله فرصت سوزی های بزرگ مصدق بوده است. وی همچنین عنوان کرد که آقای مصدق در کابینه ی پیشینش اقدام به اخراج آقایان امینی و زاهدی کرده بود و هم این دو هم بعدها در زمره ی مهمترین عناصر کودتا قرار گرفتند. این اقدامات مصدق و علاوه بر اینها بی توجهی او به خطر قدرت گرفتن حزب توده، از قرار اندیشه ی آقای بایندر “ اشتباه های ” مصدق بودند و سبب ساز واقعه ی ۲۸ مرداد.

پس از سخنان آقای بایندر نوبت به محمود کاشانی؛ فرزند آیت الله کاشانی رسید تا با ارائه ی نظریاتی خدشه دار، عنوان جنجالی ترین سخنران برنامه را آن خود کند.

آقای کاشانی که در ایران سکونت دارد و به تدریس حقوق در دانشگاه شهید بهشتی مشغول است، در آغاز کلامش عنوان کرد که او طرفدار جنبش نهضت ملی ایران است اما این نهضت با اشتباهات دکتر مصدق به نابودی کشیده شد.

وی جای حادثه ی بیست و هشت مرداد، از ماجرای تعطیلی مجلس، با عنوان “کودتا” یاد کرد؛ “کودتایی به رهبری دکتر مصدق”. او گفت که از پس تشکیل مجلس، این تنها محمد مصدق بود که مجلس را تعطیل کرد و این کار در واقع کودتایی علیه مشروطیت بود. وی همچنین عنوان کرد که محمد مصدق در دوران فعالیتش یاران صدیق نهضت ملی را کنار گذاشت و جای آنها با سران حزب توده پیمان صلح و مودت بست. وی با ارائه ی این توضیحات تلویحا از سرنگونی دولت مصدق جانب داری کرد؛ هم این جانب داری او هم اعتراض حاضرین در سالن را در پی داشت. گویا مردم و افراد حاضر در سالن سمینار، تاب ترجیح داده شدن سلطنت به حکومت مردمی مصدق را نداشتند و از همین رو به نظریه های آقای کاشانی پاسخ دادند.

پس از این کش و قوس و وقت تنفس و عبور جو نا آرام، نوبت سخن به “بابک امیر خسروی” فعال قدیمی جنبش چپ ایران رسید. وی که از پس عبور این همه سال زندگی در فرانسه، همچنان با مدارک ایرانی سفر می کند، موفق به اخذ مجوز سفر به بریتانیا نشده بود و از همین رو، جمعیت حاضرین در سالن را از طریق اسکایپ همراهی می کرد.

آقای امیر خسروی با ارائه ی یک سحنرانی نسبتا مفصل، از روزهای قبل از ۲۸ مرداد حکایت کرد و از واژه ی “کودتا” برای تعریف حوادث روز ۲۵ ام مرداد ماه استفاده کرد اما وقایع روز بیست و هشتم را به “فاجعه” مانند کرد، یک فاجعه ی ملی.

آقای امیر خسروی با قبول بحث حمایت دول خارجی از کودتا و نقش پررنگ آنها در سرنگونی دولت مصدق، حزب توده را به ناهماهنگی متهم کرد و درست نبودن سیاست های این حزب در به ثمر نشستن این فاجعه را مهم و تاثیر گذار دانست. وی با اشاره به نیروهای نظامی حزب و شمار بالای اعضایش در تهران؛ عنوان کرد که سران حزب توده می توانستند در روز بیست و هشتم به خیابان ها بیایند و تکلیف اوباش خیابانی را یکسره کنند و به قول معروف آنها را سر جایشان بنشانند.

وی همچنین حزب توده را در سردادن شعار “جمهوری دموکراتیک خلق” ملامت کرد و گفت که این خواسته باعث ترسیدن دربار و رمیدن روحانیون شده و از مهمترین اشتباه های حزب بوده است.

اما بخش اصلی برنامه بعد از ظهر بود که پروفسور “یرواند آبراهامیان”، تاریخ شناس ایرانی ساکن آمریکا رسید تا با ارائه ی توضیحاتی مستدل زوایای تازه ای از کودتای بیست و هشت مرداد را شرح دهد.

آقای آبراهامیان که کتاب “coup,۱۹۵۳ ” را چندی پیش به بازار کتاب معرفی کرده، با اطمینان تمام از واژه ی “کودتا” در تشریح حوادث ۲۸ مرداد استفاده کرد و نقش دول غربی را در سرنگونی دولت مصدق پر رنگ و تمام دانست.

وی گفت که غربی ها با پیش کشیدن مبحث جنگ سرد و بزرگ کردن خطر شوروی و انقلاب های سرخ، در روی بارز سکه، برای دفع این خطر به یاری ایران آمده بودند اما با بررسی اسناد و نوشته ها این طور معلوم می شود که دغدغه ی اصلی غرب در روی دیگر سکه، مسأله ی کنترل منابع نفتی ایران بوده است.

آقای آبراهامیان گفت که انگلیسی ها و آمریکایی ها با پررنگ کردن خطر روسیه در جامعه، موفق شدند تا روحانیون را به جانب سلطنت سوق دهند و دیگر از آن میان اعضای اصلی جبهه ی ملی تفرقه بیندازند تا از این طریق بتوانند کودتای سیاسی بر علیه محمد مصدق را به ثمر بنشانند.

شرح این نظریه در کتاب کودتای ۱۹۵۳، به تفصیل آورده شده. آقای آبراهامیان همچنین در انتهای برنامه، نسخه هایی چند از این کتاب را برای علاقه مندان امضا کرد تا اینگونه سمینار یک روزه ی بنیاد سخن باب یکی از مهمترین وقایع سیاسی دوران معاصر ایران پایان بگیرد.

عکس: محمود احمدی