زنان سیاسی عامل مردان نیستند

نویسنده

faridehmashini.jpg

سارا سماواتی

فریده ماشینی، مسئول کمیسیون زنان جبهه مشارکت در مصاحبه با روز از میزان مشارکت سیاسی زنان گفته است و ‏اینکه: “تلاش کردیم نشان بدهیم زنانی که وارد عرصه سیاسی می شوند، کسانی نیستند که به عنوان عوامل مردان عمل ‏کنند و مردان به عنوان مهره های خود از آنان سود ببرند”. ‏

متن این مصاحبه در پی آمده است.‏

‎ ‎خانم ماشینی در بحث های شما در امور زنان می بینیم که سهمیه ای 30 درصدی برای حضور زنان در ‏ارکان حزب مشارکت، در نظر گرفته شده است. این تبعیض مثبت امروزه در بسیاری احزاب سیاسی در نظر گرفته شده ‏است ولی آنها هم گاهی با این مشکل مواجه هستند که این امکان مورد استقبال زنان قرار نمی گیرد. در حزب شما ‏استقبال از این سهمیه چگونه بوده است؟‎ ‎

بله، یکی از مشکلاتی هم که وجود دارد همین است. در بعضی مناطق کشور سهمیه وجود دارد ولی عملاً از آن استقبال ‏نمی شود و در جاهایی این سهمیه پر نیست. تا جایی که حتی پیشنهاد شد ما این سهیمه را به عنوان یک قید قطعی ‏نگذاریم تا هر جا که امکانش هست، این مورد اجرا شود. اما ما مخالفت کردیم و گفتیم اگر اینطور بشود، دیگر کسی در ‏پی این نخواهد بود که این ظرفیت را با زنان پر کند. درست است که به علت شرایط موجود و فضای محافل سیاسی، ‏هنوز زنان تمایلی به ورود به این عرصه ندارند، اما ما تلاش کردیم با بوجود آوردن فرصت تعامل و گفتگو، نشان بدهیم ‏که اولاً زنانی که وارد عرصه سیاسی می شوند، کسانی نیستند که به عنوان عوامل مردان عمل بکنند و مردان به عنوان ‏مهره های خود از آنان سود ببرند؛ دوم اینکه سعی کردیم با نشان دادن الگوهایی از زنان توانمند سیاسی، تا حدودی ‏الگوهای غلط در این مورد را تغییر بدهیم و ثابت کنیم زنان هم می توانند بطور جدی تر وارد عرصه سیاست بشوند. ‏نکته سوم این است که ما کوشیدیم در این گفتگوها به این نتیجه برسیم و به زنان جامعه خودمان هم نشان بدهیم، که ‏سیاست هم می تواند عرصه مناسبی برای پی گیری مطالبات زنان باشد. خلاصه اینکه هدف ما هم ایجاد انگیزه در زنان ‏برای مشارکت سیاسی، و هم تلاش برای رفع موانع افزایش حضور زنان است. ‏

‎ ‎بله! نکته مهم شاید همین ایجاد انگیزه باشد، چون سهمیه را با نوشتن یک قانون می توان به وجود آورد. شما ‏برای ایجاد این انگیزه چه برنامه هایی داشته و یا دارید؟‎ ‎

این بحث درستی است و به تحقیقاتی جدی نیاز دارد که چرا چنین به نظر می رسد که زنان انگیزه فعالیت سیاسی ندارند. ‏به ویژه آنکه مطالعات نشان می دهد زنان علائق سیاسی دارند اما، در بحث فعالیت سیاسی، به علل مختلف ـ مثلاً شاید ‏اینکه فضاهای سیاسی آمادگی پذیرش آنان را ندارند ـ حس می کنند نقش شان، نقشی حاشیه ای است، یا مسائل زنان در ‏فضاهای سیاسی، جزو مسائل اولویت دار نیست. زنان همچنین شاید به علت محدودیت های شخصی که دارند ـ از جمله ‏وقت و یا مسائلی دیگر از این قبیل ـ وارد این عرصه نمی شوند یا کمتر وارد می شوند. اما می شود با برنامه های قابل ‏پیش بینی این فضا را بیشتر کرد. مثلا ما در حالیکه از ابتدا علاقه نداشتیم شاخه جداگانه ای، به عنوان شاخه زنان در ‏جبهه مشارکت بوجود بیاید که در آن زنان جدا از مردها فعالیت بکنند ـ و هنوز هم چنین اعتقادی نداریم ـ پذیرفتیم در ‏بخش هایی از کشور که زنان ابراز علاقه کرده اند شاخه های زنان داشته باشیم، و در واقع یک کادرسازی صورت ‏بگیرد تا آنان بتوانند در ارکان مختلفی که وجود دارد، فعال بشوند. از جمله دیگر راههایی که پیشنهاد شده این است که ‏احزاب سیاسی باید مسائل زنان را مسائل خودشان بدانند تا زنان بتوانند برای ورود به عرصه های سیاسی به آنها اعتماد ‏کنند. یعنی احزاب سیاسی از توجه صرف به مسائلی که فقط رنگ و بوی سیاست دارد، کمی فاصله بگیرند و به مسائل ‏اجتماعی و ملموس جامعه توجه بیشتری بکنند. مثل بحث های خانواده، سهمیه بندی جنسیتی، دانشگاهها و اموری از این ‏قبیل. ما با توجه بیشتر به این مسائل، می توانیم زنان را ترغیب کنیم که عرصه سیاست و مشارکت سیاسی هم می تواند ‏یکی از عرصه هایی باشد که مطالبات اجتماعی آنان را پی گیری کند و شاید هم به نتایج بهتری برسد.‏

‎ ‎یعنی گروه هایی از زنان توجه ندارند که سیاست چه نقشی در ایفای حقوق صنفی آنان ایفا می کند؟ در ‏اینصورت برای ایجاد این توجه باید چکار کرد؟‎ ‎

بله همین طور است، اما من فکر می کنم حداقل طی این یکسال گذشته در میان طیف هایی از فعالان زنان در امور ‏اجتماعی، این نگاه تغییر کرده و ما در این زمینه به تعامل و گفتگویی رسیده ایم مبنی بر اینکه عرصه سیاست، فقط یک ‏عرصه مردانه نیست. ما تلاش کردیم با بوجود آوردن این فرصت نشان بدهیم که اولاً زنانی که وارد عرصه سیاسی می ‏شوند، کسانی نیستند که به عنوان عوامل مردان عمل بکنند و مردان به عنوان مهره های خود از آنان سود ببرند. دوم ‏اینکه کوشیدیم با نشان دادن الگوهایی از زنان توانمند سیاسی، تا حدودی الگوهای غلط در این مورد را تغییر بدهیم و ‏ثابت کنیم زنان هم می توانند بطور جدی تر وارد عرصه سیاست شوند. نکته سومی که می خواهم به آن اشاره بکنم، این ‏است که ما در واقع تلاش کردیم در این گفتگوها به این نتیجه برسیم و به زنان جامعه خود نشان بدهیم که سیاست هم می ‏تواند عرصه مناسبی برای پی گیری مطالبات زنان باشد. ‏

اگر ما به دنبال تغییر قوانین تبعیض آمیز و ایجاد تغییراتی به نفع زنان در جامعه هستیم، می توانیم از سیاست به عنوان ‏ابزاری در این مورد استفاده بکنیم. برای این منظور داریم تلاشمان را در دو عرصه متمرکز می کنیم: یکی ایفای نقشی ‏فعال و نه منفعلانه در عرصه سیاست به منظور حساس کردن سیاستمداران نسبت به اولویت های زنان و دیگری اثبات ‏این مسئله به زنان که می توان از سیاست به عنوان وسیله ای برای رسیدن به مطالبات استفاده کرد. استنباط من این است ‏که تا حدودی هم توانسته ایم در این گفتگو موفق شویم. امروز تعداد کثیری از زنان ایرانی باور دارند که مشارکت ‏سیاسی هم از مقولات مهمی است که می تواند در جهت نزدیک شدن به مطالبات و خواستهای آنان عمل کند.‏

‎ ‎خانم ماشینی بر اساس گزارشات شما شاخه زنان جبهه مشارکت زیر نظر هیئت اجرائی است. آیا در هیئت ‏اجرایی مشارکت، اساساً زنان حضور دارند که شاخه زنان زیر نظر آنها فعالیت می کند؟‏‎ ‎

بله؛ هیئت اجرائی در واقع متشکل از دبیر کل و معاونینش است و معاون اجرایی در اینجا در واقع نقش اصلی را ایفا ‏می کند. رؤسای کمیته ها و شاخه ها هم عضو هیئت اجرایی هستند. می دانید؛ یکی از معاونت های مشارکت زن است، ‏معاون سیاسی حزب، زن است. رئیس شاخه فرهنگی، زن است و نایب رئیس هیئت اجرایی هم در واقع رئیس شاخه ‏زنان مشارکت است. ما در اینجا یک “کمیسیون زنان” ِ دفتر سیاسی داریم که بیشتر به بحث سیاستگزاری و ایجاد ‏حساسیت و جریان سازی جنسیتی در حزب می پردازد؛ بخش دیگر “شاخه زنان” است که در مجموعه هیئت اجرائی ‏می گنجد و بیشتر وظیفه کادر سازی، برقراری ارتباط و در واقع نقش های اجرایی را به عهده دارد. در مجموعه هیئت ‏اجرایی هم سه تا چهار زن عضو هستند.‏

‎ ‎در برنامه شما برای پیشبرد امور زنان به توانمند سازی زنان اشاره می شود که عرصه وسیعی برای کار ‏است. در این عرصه به نظر می آید تمام نیروی جنبش زنان با همه طیف ها و گرایشهای موجود در آن، باید فعال شود؛ ‏سئوال این است که آیا زنان جبهه مشارکت و یا فراتر از آن زنان جبهه اصلاحات تلاشی برای برخی هماهنگی ها یا ‏همکاری ها با طیف لائیک جنبش زنان داشته اند؟‎ ‎

در برنامه تعامل و گفتگو با زنان، که به آن اشاره داشتم، یک اصل برای ما همین است که بپذیریم در این عرصه، زنان ‏دارند با تفاوتهای نظری، فکری، سیاسی و واقعاً با نگاههای تفاوتی کار می کنند. اگر بپذیریم که همدیگر را به رسمیت ‏بشناسیم و بپذیریم که گرایشات متفاوت، ممکن است در عرصه های متفاوتی فعالیت بکند، آن زمان است که هر گروهی ‏می تواند مسئولیت بخشی از این جریان را، که حال توانمند سازی یا به بیانی دیگر، جریان سازی جنسیتی نام داشته ‏باشد، برعهده بگیرد. من فکر می کنم مجموعه این حرکات در کنار همدیگر می تواند معنی پیدا کند. در واقع با به ‏رسمیت شناختن یکدیگر، و با این درک که هر کدام از قطعات این پازل باید نقش خود را ایفا بکند، می توان به نتیجه ‏رسید.باید تعامل مثبت و مؤثر داشت و دیگری را زیر علامت سئوال نبرد.‏

‎ ‎آیا این اندیشه به عمل هم درآمده و انعکاس مادی داشته است؟‏‎ ‎

ما واقعاً در بحث هایی که در زمینه های متفاوت داشتیم، به سوی گروه های مختلف، دست یاری دراز کردیم و در ‏تعاملات وارد شدیم. حالا هم در نشستهای متفاوت و گوناگون حضور داریم و سعی می کنیم تعامل داشته باشیم؛ یک ‏تعامل مثبت و البته در حیطه باورها و نظام ارزشهای خودمان. در ضمن تلاش می کنیم در عرصه هایی که مسائل ‏مشترکی داریم، حرفهای همدیگر را بشنویم و به حل مشکلات و مسائل زنان ـ در حدی که این زمینه وجود داشته باشد ـ ‏کمک کنیم. خب؛ یک جاهایی امکان این نزدیکی سخت تر است، اما همان اصل به رسمیت شناخته شدن خیلی مهم است. ‏

‎ ‎فکر می کنید از سوی زنان لائیک هم این تلاشها می شود؟ آیا آنها هم به امر حقوق زنان با همین تعاملاتی ‏که شما می گویید نگاه می کنند؟‏‎ ‎

بعضی گروهها این تلاش ها را دارند؛ اما بعضی دیگر به جهت خط کشی هایی که برای خودشان دارند، و در واقع با ‏توجه به مرزبندی های درونی خود، کم تر تلاش می کنند. به هر حال این نگاههای مختلف هم محترم است. ما با توجه ‏به باور خود، معتقدیم دو مسئله اصلی و جدی برای ما وجود دارد: یکی اولویتی که برای مسائل زنان قائل هستیم و دوم ‏اینکه تلاش کنیم با توجه به اینکه اکثریت مردم کشور ما مسلمان هستند، در گیر تعارض در مباحث مربوط به دینداری و ‏هویت جنسی نشویم.ما فکر می کنیم این مسئله بسیار جدی است که زنان جامعه ما و گروههای مختلف، از زنان خانه ‏دار گرفته تا زنان تحصیل کرده و اقشار متفاوت، چنین تصوری برایشان وجود نداشته باشد که هویت دیندار بودن و ‏هویت جنسیتی با همدیگر در تعارض است. ما تلاش می کنیم به قرائت هایی از دین دست یابیم. باورما این است که این ‏قرائت که می تواند در تعارض با هویت جدید جنسیتی قرار نگیرد، وجود دارد. اعتقادما این است که این راه می تواند ‏راه یاری دهنده ای در جهت حل خیلی از مشکلاتی که امروز در جامعه برای زنان ما وجود دارد، باشد. از دید ما ‏قرائت هایی از دین که نگاه مساوات طلبانه دارد، می تواند به نفع زنان حکم کند. ما باید بتوانیم بین این دو نگاه آشتی ‏بوجود بیاوریم. ما به کمک خیلی از زنانی که شاید اصلاً بحثی در مسئله دینداری ندارند، اما شرایط کشور را می ‏شناسند و باورشان این است که این نگاه، نگاه منصفانه ای است، می توانیم سریعتر در کسب مطالبات زنان جلو برویم.‏