تلفات چند هزار نفری قطع گاز در ایران

نویسنده

gazgereftegi.jpg

فرشته پاک نظر ‏

در حالیکه هنوز بخشی از زمستان 86 باقی مانده است، آماری نگران کننده از قربانیان سرمازدگی و گاز گرفتگی ‏مردم در سطح جامعه رسانه ای ایران نقل می شود. ‏

به گزارش منابع خبری رسمی، در طول سال گذشته 973 نفر بر اثر گاز گرفتگی جان خود را از دست داده بودند ‏که از این تعداد 250 تن مربوط به استان تهران بوده است. اما در سال جاری تنها در هفته سوم دی ماه 270 نفر ‏بر اثر گاز گرفتگی جان خود را از دست داده اند. هر چند به دلیل حجم بالای مرگ و میر ناشی از گازگرفتگی، ‏نهادهای مربوطه دست به یک پنهان کاری عجیب زده اند و از اعلام رسمی آمار تلفات مربوطه خود داری می ‏کنند اما مطابق خوش بینانه ترین برآورد که رئیس مجتمع بیمارستانی امام خمینی تهران اعلام کرده است، تلفات ‏ناشی از گاز گرفتگی تا پایان نیمه اول زمستان جاری نسبت به کل سال گذشته حداقل دوبرابر بوده است. ‏

این آمار تنها متعلق به استان تهران است که کمترین مشکل قطعی گاز را در کشور داشته است. بر همین اساس ‏است که برخی منابع در وزارت نفت نیز از مرگ بیش از چهار هزار ایرانی بر اثر گاز گرفتگی خبر می دهند که ‏می تواند به عنوان یک رکورد بی نظیر در کارنامه دولت محمود احمدی نژاد ثبت شود. ‏

به گفته کارشناسان، علت اصلی افزایش گاز گرفتگی قطع مکرر و مداوم گاز در بسیاری از شهرها و مناطق ‏کشور بوده است که مردم را ناچار به دست کاری رگلاتورهای گاز و بخاری های گازی، استفاده از بخاری های ‏غیر استاندارد، استفاده از زغال به عنوان سوخت جایگزین و…. کرده است. ‏

اما این روزها در ایران درباره چرایی قطع گاز نیز توضیحات مختلفی مطرح می شود.‏

مهدی افشار نیک کارشناس این حوزه و مدیر سایت ایران انرژی می گوید: “طبق آنچه مسوولا‌ن آمار داده‌اند ‏سالا‌نه باید 10 تا 15 درصد به تولید گاز کشور‎ ‎افزوده شود، چون همین مقدار رشد مصرف داریم و گریزی از آن ‏نیست و با نسبت تولید‎ ‎تقریبا 500 میلیون مترمکعبی گاز در کشور، برای پاسخ به نیاز سالی دو فاز پارس جنوبی‏‎ ‎باید وارد مدار و چرخه شود. مساله کشور تولید گاز است، افت فشار و یخ‌زدگی لوله‌ها‎ ‎وقتی گاز نیست، رخ ‏می‌دهد و عیان می‌شود”.‏

افشار نیک تصریح دارد: “تولید و پالا‌یشگاه‌سازی برای استخراج و فراهم آوردن گاز، ذهنیت روشن و متمرکز‎ ‎می‌خواهد. برای رشد تولید نفت و گاز باید رابطه‌ای متعامل و سازنده با‎ ‎شرکت‌های خارجی برقرار ساخت (همان ‏اروپایی‌ها که با آمدنشان به ایران در سال‌های 77‏‎ ‎و 78 تحریم‌های آمریکا را بی‌اعتبار ساختند.) باید پیمانکاران و ‏شرکت‌های ایرانی که‎ ‎رشد خوبی در سال‌های گذشته داشتند، حمایت و صیانت شوند و آخر اینکه الزامی است فضا‎ ‎و بستر برای تدبیرهای گران و شجاعت‌های کلا‌ن در تصمیم‌های مهم مدیران و آدم‌های‎ ‎ارشد نفت فراهم شود. اما ‏لحن و گفتار دولت نهم در سیاست خارجی که‎ ‎اتفاقا به آن زیاد می‌بالد جز بی‌میل کردن شرکت‌های اروپایی و ‏مطرح، حاصل ‌دیگری در‎ ‎صنعت نفت نداشته است؛ کار به جایی کشیده که پیمانکاران خارجی حاضر در نفت و ‏گاز‎ ‎تجربه‌شان از خود ما کمتر است. سیاست هم که به همه جا در داخل کشور سرک می‌کشد،‎ ‎شرکت‌های بزرگ ‏که سرمایه‌های کشورند، اینگونه مورد سنجش قرار می‌گیرند که آیا‎ ‎خودی‌اند یا غیرخودی، پس غیرخودی کنار ‏می‌رود و روند تدریجی حذف را می‌پیماید”.‏

مدیر مسئول “ایران انرژی” با اشاره به برخی ادعاها درباره بی اثر بودن تحریم های بین المللی می گوید: “برخی ‏افراد سخنانی می گویند که بیشتر شعار است تا واقعیت. واقعیت این است که غیر از تاثیر فضای روانی که ‏شرکت‌های بزرگ اروپایی را از ایران رانده است (مانند توتال در فاز 11 یا شل در فاز 13 پارس جنوبی) تامین ‏اعتبار و ارتباط با بازارهای مالی و پولی معتبر نیز دچار وقفه و مشکل شده است. تحریم‌های بانکی شورای امنیت ‏دامنه‌اش دیگر به بانک‌های چین نیز کشیده شده است و در تامین مالی و گشایش اعتبار نفتی‌ها با مشکلات عدیده‌ای ‏رو به رو اند. چه بسا برای خرید کالایی معمولی نیز توان باز کردن ‏LC‏ ندارند که یا باید خرید نقدی انجام دهند یا ‏با چند واسطه و دست به دست و طی کردن پروسه‌ای چند مرحله‌ای کالایی را تهیه کنند. اینها نمونه‌هایی از ‏مشکلات پیچیده صنعت نفت امروز کشور است”.‏

به اعتقاد افشار نیک مردان نفتی دولت نهم به جای پذیرش واقعیت تحریم و تاثیرات آن بر صنعت نفت به انکار و ‏ندیدن مشکل روی آورده‌اند و با نمایش و تبلیغات، سعی در آدرس غلط دادن به افکار عمومی دارند.‏

مدیر مسئول “ایران انرژی” ادامه می دهد: “واقعیات غیر از آن چیزی است که دولت بر روی آنها مانور می دهد ‏و سعی می کند با تبلیغات افکار عمومی را منحرف کند. به عنوان مثال، ‌ سکوی فاز 9 و 10 در دریا آماده و ‏نصب شده، پالا‌یشگاه‌ها در خشکی تقریبا‎ ‎آماده است اما به علت حفر نشدن چاه‌ها پس از پنج سال، گازی به ساحل ‏نمی‌آید‎. ‎پروژه‌ای که در نیمه اول امسال نفتی‌ها قول به افتتاح و به بهره‌برداری رسیدنش را‎ ‎در زمستان می‌دادند. ‏برای دولت این مهم نیست که چرا مدیران نفتی‌اش وعده افتتاح و‎ ‎نوید زمستانی گرم با گازهای عسلویه را می‌دهند ‏اما پروژه‌ای افتتاح نمی‌شود. آخر سر‎ ‎هم خبر می‌رسد خبری از راه افتادن این پروژه نیست؛ چرا؟ چون شیرهای ‏سر چاهی را به‎ ‎ایران نمی‌فروشند و پروژه معطل‌مانده”.‏

افشار نیک تاکید می کند: “دولت نهم وقتی در سال 84 قدرت را به دست گرفت، 5 فاز پارس جنوبی به‎ ‎تولید ‏رسیده بود و پنج فاز هم تا نیمه راه رفته بود. انتظار معمول این بود نه در‎ ‎سال اول، حداقل تا سال دوم، 2 فاز از ‏این پنج فاز به تولید و توزیع گاز برسند‎. ‎برنامه‌ها هم اینگونه پیش می‌رفت، نفتی‌ها مطمئن بودند تا نیمه دوم سال ‏‏86، سکوهای‎ 9 ‎و 10 پارس جنوبی حمل و نصب می‌شوند، پالا‌یشگاه به تولید می‌رسد و مشکلی در توزیع‎ ‎گاز ‏پیش نمی‌آید؛ نه افت فشاری نه قندیل لوله‌ای. اما در نیمه اول سال 86 وقتی همه‏‎ ‎بسیج بودند برای رفع مشکل تولید ‏گاز، بی‌اعتمادی رئیس دولت به وزیر نفتش دوباره گل‎ ‎کرد و در نهایت او عزل شد، اینگونه سکته‌ای در تمام امور ‏پیش آمد. هرچه همه پی‎ ‎نمایش فقدان مشکل و رو به راه بودن امور بودند، اما کیست نداند رفتن و آمدن یک مدیر‎ ‎ساده در این مملکت، چند ماهی بر همه یومیات قفل می‌زند، چه برسد به وزیر آن هم وزیر‎ ‎نفت. چه کسی است ‏نداند دولت نهم برای وزارتی که در حال عادی ماموریت‌های سنگین هم‎ ‎در تولید نفت و گاز، هم در توزیع بنزین و ‏گاز دارد، ماموریت‌های مضاعف دیگری تعریف‎ ‎کرده و می‌کند و اتفاقا عزل و نصب‌هایش در اجرا و عدم اجرای ‏این ماموریت‌های مضاعف‎ ‎است. در حقیقت، گفتار و کردار دولت در داخل و خارج بر صنعت نفت هزینه‌های ‏خارج از‎ ‎روال را تحمیل می‌کند”.‏

تمام اینها در شرایطی است که محمود احمدی نژاد رئیس جمهور ایران، در توجیه قطع گاز در مناطق گسترده ای ‏از کشور، عده ای از جریانات سیاسی داخلی را متهم کرده که به دولت ترکمنستان توصیه کرده اند گاز ایران را ‏قطع کند. ‏