لویی امبر
تجارت اعضای بدن به خوبی در ایران جا افتاده و حتی گاهی جنبه ثواب الهی نیز بدان اطلاق می شود. این در حالی است که میزان “پیوند اعضای بدن” در دیگر نقاط جهان رو به افول است.
چند صد متر دورتر از هیاهوی میدان ولیعصر در تهران، کوچه ای به چشم می خورد که نام آن “حسین” است. تقریباً در جای جای دیوارهای این کوچه کاغذهایی به رنگ های مختلف به دیوار چسبیده شده: روی آنها شماره تلفن و گروه خونی متقاضیان یا دهندگان کلیه دیده می شود.
اینها اکثراً بیماران کلیوی هستند که به دنبال یک دهنده برای پیوند اعضا می گردند؛ یا برعکس، دهندگانی هستند که بدین طریق مشخصات خود را به بیماران می دهند، به طوری که گاهی تعداد دهندگان بیشتر از گیرندگان است. بنیاد بیماران کلیوی در این خیابان قرار گرفته: یک اتاقک نگهبانی، یک حیاط و یک ساختمان سه طبقه.
در اینجا تقریباً هر ساله 2000 پیوند کلیه انجام می شود. این بنیاد رابط بین اعطا کنندگان عضو پیوندی و گیرندگان آن است که اکثراً یکدیگر را نمی شناسند. نرخ یک کلیه در حدود 3000 یورو است، یعنی حداقل یک سال و نیم حقوق یک کارمند.
دولت یک چهارم این هزینه را می پردازد و مابقی به عهده بنیاد و شخص گیرنده است. اینجا از “فروش” کلیه صحبت نمی شود: به دهنده عضو پیوندی تبریک می گویند که در برابر خداوند یک کار ثواب انجام داده و جان شخصی را نجات داده است. آنها نیز مایل نیستند این حرکت را صرفاً از جنبه مالی نگاه کنند.
ممنوعیت فروش کلیه به افراد خارجی
سجاد و همسرش در حیاط باریک این بنیاد با یک گیرنده صحبت کرده اند. آنها حدوداً بیست و پنج ساله هستند و بدهی های قابل توجهی دارند. سجاد با اشاره به اینکه احتمال حضور یافتن در دادگاه به دلیل شکایت طلبکاران وجود دارد، می گوید: “خانواده ما دادگاه رفتن را بسیار بد می دانند.”
آنها به سمت یکی از کلینیک های بنیاد که دو خیابان دورتر قرار گرفته می روند تا اولین رشته از آزمایش های تطابق را انجام دهند. ناصر جماعتی، پدر گیرنده، آنان را همراهی می کند. او می گوید: “کلیه های فرزندم از وقتی به دنیا آمده اختلال دارند، ولی دکترهای شهر ما [بروجرد] متوجه این موضوع نشدند. او از 9 سالگی و تا امروز که 15 سال سن دارد دیالیز می شود.” هزینه آزمایش ها به عهده اوست، حتی اگر نتیجه منفی باشد. او یک فرد متمول نیست و قرار است برای این عمل وام بگیرد: “به هر حال باید به طریقی این وام را بپردازم.”
این بنیاد در سال 1980، به ویژه توسط خانواده بیماران کلیوی، تأسیس شده است. مصطفی قاسمی، پسر رییس فعلی بنیاد، مجبور به عمل جراحی در انگلستان شده. هزینه آن از عهده بسیاری از خانواده های ایرانی خارج است. او می گوید: “از نظر مذهبی، ما این بنیاد را روی فتوای امام خمینی که اجازه داد هر ایرانی می تواند کلیه خود را به هموطن دیگری بدهد [ولی نه به یک خارجی] تأسیس کردیم […] به لطف خدا، اکنون ما در ایران می توانیم عمل پیوند کلیه را در سطح بسیار خوبی انجام دهیم.”
هزینه این بنیاد خصوصی به وسیله کمک مردم تأمین می شود و هیچ کمک مالی از سوی دولت دریافت نمی کند. در میان 138 مرکزی که در کل کشور پخش شده اند، 18000 نفر تحت دیالیز از کمک های این بنیاد بهره می برند.
تنها کشوری در جهان که به اعطا کنندگان پول می پردازد
از نظر پیوند اعضای بدن، ایران تنها کشوری در جهان است که به طور رسمی به اعطا کنندگان عضو پیوندی پول می پردازد و البته با ممنوع کردن دسترسی افراد خارجی به این سیستم به شیوه ای رفتار شده تا جلوی “توریسم پیوند اعضا” گرفته شود. این حالت از سوی برخی کارشناسان بین المللی مورد تحسین قرار گرفته، ولی از سوی بسیاری دیگر محکوم می شود.
در فرانسه، کلیه یک شخص زنده منحصراً به یکی از اعضای خانواده اش یا به شخصی که بیش از دو سال با دهنده زندگی مشترک داشته اهدا می شود. قبل از عمل، کمیسیونی متشکل از کارشناسان، حق آزادی طرفین را بررسی می کنند و در نهایت نیز هیچ پولی رد و بدل نمی شود.
در ایران بنیاد بیماری های کلیوی تلاش می کند قیمت کلیه را نسبتاً پایین نگاه دارد: گاهی در صورت لزوم، خانواده های بی بضاعت می توانند به واسطه بنیاد عمل های جراحی خارج از کشور داشته باشند.
ازطرف دیگر، هر اعطا کننده کلیه باید توسط روانکاو معاینه شود تا خواست او بر انجام عمل جراحی مشخص گردد.
منبع: لاکروا، 22 آوریل 2008
مترجم: علی جواهری