خانواده ژیلا کرم زاده مکوندی در مصاحبه با “روز” گفتند که این حامی مادران عزادار با افتخار، محکومیت زندان خود را سپری میکند.
ژیلا کرم زاده مکوندی، هنرمند، شاعر و حامی مادران عزادار۱۹ بهمن ۸۸ در منزل خود بازداشت و پس از ۳۴ روز با کفالت ۵۰ میلیون تومانی آزاد شد. شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب، خانم کرم زاده مکوندی را به ۴ سال حبس تعزیری محکوم کرد؛ حکمی که در دادگاه تجدید نظر به دو سال حبس تعزیری و دو سال حبس تعلیقی که تا۵ سال قابل اجراست تبدیل شده است.وی در حال حاضر در زندان اوین در حال سپری کردن محکومیت خود است.
سارا کرم زاده مکوندی، خواهر او به روز میگوید: خواهر من تنها به دلیل همدردی با مادرانی که فرزندانشان کشته شده اند در زندان است؛ او هیچ جرمی مرتکب نشده.
او می افزاید: ژیلا در بند زنان زندان اوین در کنار زندانیان سیاسی زن است و میگوید “من افتخار میکنم لیاقت این را دارم که در کنار این دوستان باشم و خوشحال ام که در کنار آنها هستم”.
او که روز گذشته با خواهرش در زندان اوین ملاقات کرده، وضعیت روحی و جسمی او را خوب توصیف میکند و میگوید: ژیلا همیشه می گوید من ناراحت نیستم از اینکه زندان هستم و با افتخار دوسال حکم ام را میکشم. او روحیه خیلی خوبی دارد و در زندان هم به فکر مادرانی است که فرزندان و عزیزانشان را از دست داده اند.
از خانم کرم زاده می پرسم:خواهرتان از زمان بازداشت به مرخصی نیامده آیا در این زمینه درخواستی کرده اید؟ میگوید: بله خود ژیلا درخواست داده اما تاکنون جوابی نداده اند.
او می افزاید: باید از ژیلا تقدیر کنند نه اینکه او را به زندان ببرند.
ژیلا کرم زاده مکوندی، پیش از بازداشت در مصاحبه با روز درباره اتهاماتی که مبنای صدور حکم زندان برای او و دیگر حامیان مادران عزادار شده گفته بود: یکی از اتهامات، تشکیل “مادران عزادار” است؛ می گفتند شما این گروه را تشکیل دادید. گفتیم که چنین چیزی صحت ندارد چون مادران عزادار اصلا گروه یا تشکیلاتی نیستند که رهبر یا لیدری داشته باشند، یک عده مادران داغداری هستند که به صورت خودجوش به پارک لاله آمدند.
او همچنین گفته بود:اتهام دیگر تبانی و تجمع علیه امنیت ملی و تبلیغ علیه نظام است. غیر از این در سالروز تولد اشکان سهرابی در بهشت زهرا و بر مزار اشکان، من قطعه شعری در همدردی با مادر اشکان سروده بودم و خواندم که این را نیز یکی از اتهامات من عنوان کرده اند؛ حتی قاضی مقیسه در دادگاه به من گفت آن موقع که شعر را خواندی و برایت کف زدند فکر کردی اینجا هم برایت کف می زنند؟
او افزوده بود: تنها جرم ما همدردی با مادرانی است که عزیزی از دست داده اند و داغدارند؛ اینکه صدای مادران را به همه رساندیم و انعکاس دادیم وگرنه کار دیگری نکرده ایم. تنها جرم ما سر زدن به خانواده ها و همدردی با آنهاست؛ گویا این مسائل در مملکت ما جرم است.
خانم مکوندی پس از آزادی از زندان و صدور حکم دادگاه بدوی اش نیز به روز گفته بود: من وقتی به حکم نگاه میکنم و بخشی از آن را میخوانم و می بینم که جمع شدن مادران، برافروختن شمع و راهپیمایی سکوت در پارک را به عنوان جرم نوشته اند نمیدانم باید به جهالت آقای مقیسه بخندم یا گریه کنم. از نظر او افروختن و روشن کردن شمع جرم است. در دادگاه به من گفت چرا به ارتباط با مادران عزادار ادامه دادی؟ گفتم مادران خواسته هایی دارند ازجمله اینکه کسی نباید به خاطر فکر و اندیشه اش زندانی شود. برگشت به منشی اش گفت بنویس این حقوق بشری است. ماندم چه باید بگویم.
او این برخوردها را در راستای انتقام از مادران عزادار ارزیابی کرده و در پاسخ به این سئوال که دلیل حساسیت حکومت به فعالیت مادران عزادار و برخوردهای امنیتی و قضایی با مادران چیست؟ گفته بود: وقتی انسجام و همدلی مادران را دیدند گویی ترسیدند. چیزی که مادران را به هم نزدیک میکند خواسته های مشترک آنهاست مادرانی که از اقشار مختلف جامعه، از ساده ترین زنان خانه دار گرفته تا زنانی با تحصیلاتی بالا یا هنرمند و… محکم در کنار هم و برای خواسته های مشترکشان ایستاده اند. ما یک قدم هم از این خواسته ها عقب نشینی نمی کنیم. خواسته های ما، خواسته های عموم مردم است؛ آزادی زندانیان سیاسی، محاکمه آمران و عاملان اعدام ها، کشتارها و لغو مجازات اعدام و… این به هیچ عنوان جرم نیست. این کاری است که حکومت باید انجام میداد و باید انجام بدهد اما نمی کند و ما جور آنها را می کشیم و ادامه خواهیم داد.
مادران عزادار که به مادران پارک لاله تغییر نام داده اند، مادران جانباختگان سی و یک سال گذشته هستند که اعلام کرده اند از خون فرزندان شان نخواهند گذشت و خواهان محاکمه آمران و عاملان اعدام های فردی و دسته جمعی، کشتارهای قومی و دینی، زندان، شکنجه، تجاوز، ترور، شبیخون به منازل، به خاک و خون کشیدن خوابگاه ها و… از دهه شصت تا کنون هستند.
مادران پارک لاله همچنین خواهان آزادی بی قید و شرط همه زندانیان سیاسی و عقیدتی هستند و اعدام را قتلی سازمان یافته می دانند و مخالف هرگونه قتل با هر شکل و هر نامی از جمله سنگسار و قصاص و خواهان لغو قانون مجازات اعدام هستند.
طی سه سال گذشته مادران عزادار و حامیان آنها بارها به وزارت اطلاعات احضار و یا بازداشت شده اند.
لیلا سیف الهی، نادر احسنی، الهام احسنی و فاطمه رستگاری نسب، از حامیان مادران عزادار هستند که بازداشت و به محکومیت های حبس محکوم شده اند. آنها با قرار وثیقه یا کفالت آزاد هستند.
اکرم نقابی، مادر سعید زینالی و ژیلا ترمسی، مادر حسام ترمسی دو تن دیگر از حامیان مادران عزادار هستند که طی سه سال گذشته بازداشت و با قرار وثیقه آزاد شده اند.
سعید زینالی، ۲۳ تیر ماه ۱۳۷۸ در مقابل چشم های مادرش ربوده شد و از آن تاریخ تاکنون هیچ خبری از این فارغ التحصیل کامپیوتر دانشگاه تهران در دست نیست.
مادر سعید زینالی به “روز گفته بود: نه به ما می گویند سعید زنده است و نه می گویند مرده. من دیگر هیچ از خدا نمیخواهم فقط حتی شده می خواهم جنازه بچه ام را ببینم و دفن اش کنم. دگر چه می توانم بخواهم.
حسام ترمسی نیز از بازداشت شدگان بعد از انتخابات مخدوش سال ۸۸ است که بعد از آزادی از زندان، به دلیل وضعیت وخیم جسمانی، بیماری کلیه و کبد و افسردگی شدید در بیمارستان بستری شد.
حکیمه شکری و ندا مستیقمی دو حامی مادران عزادار نیز به اتفاق پدر رامین رمضانی، در ۱۴ آذر ماه سال ۸۹ در بهشت زهرا بازداشت و سپس با قرار وثیقه آزاد شدند. پدر رامین رمضانی به ۳ سال حبس تعزیری محکوم شده است.
رامین رمضانی، سرباز وظیفه ای بود که روز ۲۵ خرداد و در حالیکه در مرخصی به سر می برد بر اثر اصابت گلوله جان باخت و شکایت خانواده او برای معرفی قاتل و یا قاتلان فرزندشان تاکنون بی نتیجه مانده است.
سید محمد ابراهیمی از دیگر حامیان مادران عزادار است که اکنون در زندان به سر می برد. او رابط میرحسین موسوی با مادران عزادار بوده و به اجتماع و تبانی و اقدام علیه امنیت ملی متهم شده است.