سعید کمالی دهقان
برای فاطمه، قرصی که باید هر روز دو تا از آن را مصرف کند، مساله تفاوت مرگ و زندگی است. اوائل تابستان امسال، زمانی که وی به محمد، دوست خود در آمریکا، نلفن زد تا به او بگوید قرص هایش در حال تمام شدن است، دوست او بالطبع تنها کاری که می توانست بکند سفارش دارو از داروخانه و ارسال آن به ایران بود. در کمال تعجب فاطمه و محمد، ارسال این محموله به دلیل تحریم تجارت با ایران رد شد.
این هفته بانک استاندارد چارترد متهم به زیر پاگذاشتن مقررات آمریکا در زمینه معامله با ایران شده است؛ بانک این ادعا را رد کرد. هر چند ممکن است تحریم ها شامل حال موسسات بزرگ بشود ولی در نظر مردم عادی ایران، این آنها هستند که بار آن را تحمل می کنند.
محمد که در مینه سوتای آمریکا زندگی می کند گفت: “دوست من از عارضه قلبی بروگادا رنج می برد و ضربان قلب نامنظم دارد و در خطر مرگ ناگهانی است. فقط یک دارو وجود دارد که ضربان قلبی را تنطیم می کند و مانع ایست قلبی می شود. این دارو سولفات کینیدین نام دارد و در آمریکا تولید می شود.”
محمد بالاخره موفق شد دارو را از طریق دوستان خود به دست دوست خود در ایران برساند. او می پرسد: “زمانی که دارو به دست او رسید تنها برای چهار روز دارو داشت. اگر نمی رسید چه می شد؟”
با اعمال دور اخیر تحریم ها در خرید نفت ایران، دایره تحریم ها تنگ تر از هر زمان دیگر شده است. مقامات غربی می گویند هدف تحریم ها فشار آوردن بر رژیم ایران است به امید اینکه آن را وادار سازد در برنامه هسته ای خود تجدید نظر کند، ولی بسیاری از ایرانیان مساله را به نحو متفاوتی نگاه می کنند.
تریتا پارسی، رئیس شورای ایرانیان آمریکایی و نویسنده کتاب “دیپلماسی اوباما در قبال ایران” گفت: “تحریم ها بر کل کشور اثر می گذارد ولی این مردم ایران هستند که بیشترین آسیب را از آن خواهند دید و کمترین قدرت را در سازگار کردن خود دارند.”
او گفت: “اکنون دیگر بیش از پیش روشن شده است که هدف، مردم ایران هستند.”
به گفته پارسی، آنها امیدوارند تدابیر تنبیهی به مردم فشار می آورد که آنها نیز به نوبه خود به دولت فشار بیاورند. او گفت “این کار در دموکراسی ها عمل می کند. ولی در کشورهای غیر دموکراتیک، مانند ایران قدرت مردم برای فشار بر دولت بسیار محدود است. بسیاری در واشنگتن می پذیرند که ما در حال جنگ اقتصادی هستیم. این به معنی آن است که کل اقتصاد ایران میدان جنگ است و ایرانی های عادی کسانی هستند که در این میدان باید بجنگند.”
با اثرگذاری تحریم ها قیمت میوه و شکر رو به رشد گذاشته است و گاه سه تا چهار برابر شده است. آخرین مورد در این زمینه بحرانی است که به “بحران مرغ” معروف شد چرا که دو برابر شدن قیمت مرغ طی زمان کوتاهی، عملا دست بسیاری را از این غذای اصلی ایرانی ها کوتاه کرد.
انجمن هموفیلی ایران اخیرا تحریم ها را مسئول جان هزاران کودک بیمار شمرده است که به دلیل فقدان داروی ضروری در معرض خطر هستند.
تحریم ها همچنین باعث کاهش شدید ارزش پول ملی شده است.
غرب می گوید تحریم ها تنها راه غیر از جنگ است. ولی پارسی می گوید: “این استدلال غلط است. این طرفداران جنگ هستند که می گویند تنها انتخاب بین جنگ و تحریم است. راه های متنوعی که در گذشته موفق شده ایم این گونه بحران ها را از طریق دیپلماسی حل کنیم، باید بطور کامل بررسی شود.”
تدابیر اتخاذ شده در تحریم بانک مرکزی ایران و قطع رابطه آن با دنیای خارج مسائل متعددی را برای ایرانی های عادی و نیز برای فعالین مخالف بوجود آورده است، زیرا این تنها مسیر انتقال پول به خارج از کشور بوده است.
سوسن طهماسبی، یکی از فعالین معروف حقوق زنان در گزارشی تحت عنوان: “مرگ تدریجی؛ آثار تحریم ها بر زندگی مردم عادی” گفته است: “آنهایی که علی رغم تمام دشواری ها در داخل کشور ادامه می دهند احساس می کنند بیش از پیش منزوی شده اند. فعالین نیز درست مانند مردم عادی نمی توانند از بانک ها برای انتقال پول برای شرکت در کنفرانس ها، هتل و یا شرکت در کارگاه های آموزشی، استفاده کنند.”
او می گوید: “در نتیجه سیاست های غرب، ایرانی های عادی خود را گرفتار در چمبره تحریم ها می بینند. در واقع تحریم بانک ها، ایرانی ها را مجبور به استفاده از سیستم نقدی کرده است و آنها را بیش از پیش وابسته به دلالان بازار برای نقل و انتقال پول برای هزینه های مشروع خود مانند تحصیل و درمان، کرده است.”
فعالین می گویند بر خلاف مردم عادی، رژیم راه هایی دارد تا از نمایندگان خود برای نقل و انتقالات استفاده کند.
تحریم ها ایرانی های خارج از کشور را نیز تحت تاثیر قرار داده است. یک ایرانی مقیم آمریکا گفت بانک او حساب جاری او را بسته است زیرا “قوانین جدید تحریم ها، بانک ها را از انجام معامله با کشورهایی که احتمال عملیات پولشویی در آن وجود دارد منع می دارد.”
وی که به شرط ناشناس ماندن سخن گفت، می گوید: “من در این کشور [آمریکا] زندگی می کنم، کار می کنم و مالیات می پردازم ، مانند بقیه. من فکر می کنم این کار نوعی تبعیض است”.
منبع: گاردین – 10 اوت 2012