زهرا رهنورد خواستار آزادی زندانیان سیاسی و بازداشت شدگان پس از انتخابات ریاست جمهوری شده و این زندانیان را آزادگانی خوانده است که جز احترام و عظمت خود و ملت، چیزی نمی خواهند.همزمان همسر جعفر پناهی نیز با ارسال گزارشی، ضمن تشریح وضعیت این کارگردان سرشناس سینما خبر داده است که وی را به سلول کوچک تری منتقل کرده اند.
خانم رهنورد با انتشار مقاله ای در وب سایت کلمه، آزادی خواهی، دموکراسی طلبی و ترتیبات قانونی را از مهمترین مطالبات جامعه ایران در صد سال گذشته دانسته و خواستار آزادی زندانیان سیاسی در فصل بهار شده است.
این استاد دانشگاه، با اشاره به مناسبت هایی چون “ماه رمضان، عید فطر، عید قربان، ایام محرم، دهه فجر و ۲۲ بهمن، روز ملی شدن نفت، عید نوروز، ۱۲ فروردین و سیزده بدر” اضافه کرده است که “هر مناسبتی در سالی که گذشت، می توانست فرصتی باشد تا زندانیان سیاسی آزاد شوند و به این بهانه، رابطه ملت و حاکمیت، تا حدودی بهبود یابد”.
همسر میرحسین موسوی، آزادی و شکوفایی را سر فصل تیتر بهار در طبیعت دانسته و نوشته است: “حاکمیت موجود ایران که مدعی اسلامگرایی است، میتوانست و همچنان میتواند این نظام هماهنگ را در هستی قرائت کند و آزادیهای بهارانه را به جامعه و ملت تقدیم کند”.
خانم رهنورد با اشاره به زندانیان گمنام و بی نام و نشانی که بعد از کودتای 22 خرداد بازداشت شده اند، اعلام کرده است که “آنها بدنه ملتند. آنها نه خاکریز اولند و نه سنگری که فتح آن موجب خوشحالی شده باشد و نه سنگری است که سیاسیون پشت آن پنهان شده باشند”.
به گفته همسر میرحسین موسوی، “خواسته آنان (زندانیان گمنام) تنها مشتی از خروارها مطالبات مردماست. آزادگانی که همچون ملت ایران خود بی کس و کارند و فقط خدا و آرزوهایشان را دارند … به همین دلیل در زندان نگه داشتن آنها نمادی از زشتترین ظلمها ورنجی است که میتوان بر یک ملت روا داشت. آنها مادر دارند، فرزند دارند، همسر دارند، پدر دارند و خویشانی خوب که بیتاب رنجهایشان هستند”.
هفته گذشته تعدادی از زندانیان گمنام زندان اوین در نامه ای سرگشاده، نسبت به وضعیت خود اعتراض کرده و اعلام کرده بودند: “ما فقط معترضانی ساده به نتایج انتخابات بودیم و رسانه ای نبود که کلامی از ما بنویسد. حق داشتند . چه کسی ما را می شناسد؟ از میان مردم ساده کوچه و خیابان بودیم که به قول بازجوهایمان که خود را کارشناس می خوانند «حالا کف روی آب هستیم و شده ایم سنگر مخالفان رژیم که پشت آن حکومت را نشانه رفته اند» سنگرهایی بودیم که به قول بازجوها یکی یکی دارند فتح مان می کنند”.
اکثر این زندانیان بی نام و نشان که احکام سنگینی دریافت کرده اند امکان استفاده از مرخصی نوروزی را نیافتند و در حالیکه تعدادی از زندانیان سرشناس برای مرخصی نوروزی و با وثیقه های کلان به مرخصی آمدند اما هیچ خبری از آزادی زندانیان بی نام و نشان منتشر نشد.
تاکنون هیچ آمار دقیقی از تعداد این زندانیان منتشر نشده است.
خانم رهنورد در ادامه بیانیه خود به زندانیان زن اشاره کرده و زنان زندانی جنبش سبز ایران را نمونه ای از سلحشوری و استقامت زنان ایران خوانده و پرسیده است: “آیا حاکمیت می خواهد با این همه بدعت درستم و سرکوب و بی احترامی به زنان، تمامی رهنمودهای قرآنی و سرافرازی های تاریخی ملت ایران را نادیده بگیرد”.
این استاد دانشگاه با اشاره به بازداشت فعالان حقوق بشر پرسیده است: “آیا این وهن ملی و ملت ایران نیست که حاکمیت حقوق بشر را دارای خاستگاهی غیر ایرانی قلمداد می کند، تا به بهانه آن فعالان حقوق بشر را نوکر و وابسته به بیگانگان و مخل امنیت کشور معرفی کند و آنها را دچار میخ دخمه ها و پستوهای زندان، رنج دهد”.
وی ایران را سرزمینی متکثّر از اقوام، ملیت ها، نژادها و زبان ها دانسته و افزوده است: “آنها نه به دنبال خودمختاری اند و نه جدایی طلبی . آرمانخواهانی آزادی خواهند که جز احترام و عظمت خود و ملت، چیزی نمی خواهند . قانون اساسی نیز هیچ محدودیتی برای آزادی و احترام به آنها قائل نشده است . ضمن اینکه توسعه فرهنگی آنها را تشویق و ارج نهاده است”.
وی آنگاه به بازداشت روزنامه نگاران، هنرمندان و فعالان سیاسی، اشاره کرده و نوشته است: “حاکمیت می توانست ذهن فعال و توان اجرایی این آزادگان را در جهت عظمت و سرافرازی ایران به کار بگیرد . اما در عوض عمر گرانمایه آنها را ذخیره خاطرات دخمه های تاریک زندان کرده است”.
همسر میرحسین موسوی تصریح کرده است: “نمی دانم چگونه کسانی از موضع قدرت، در ذهن خود گروه هایی من در آوردی تولید می کنند و انسان های بی گناه را در خیال خود در آن گروه ها جاسازی و سپس دستگیر می کنند و با برچسب های عجیب و غریب و انواع تهمت ها در زندان نگه می دارند و یا اعدام می کنند . این از بدترین نوع مجازات، بلکه نوعی انتقام کشی نخ نما شده برای ایجاد محیط ارعاب و وحشت است”.
خانم رهنورد، انقلاب مشروطه و انقلاب سال ۵۷ را در تامین مطالبات مردم ایران، “پروژههایی ناتمام” خوانده و تصریح کرده است: “در شرایط فعلی و در این مرحله تاریخی ـ سیاسی کشورمان، حاکمیت و ملت میتوانستند دست در دست یکدیگر این پروژههای ناتمام را تکمیل کنند و با آزادی زندانیان در بند ملت ایران این پروسه تکمیل شود”.
بعد از انتخابات 22 خرداد سال گذشته تا کنون بیش از 500 روزنامه نگار و فعال سیاسی به همراه هزاران تن از مردم معترض به کودتای انتخاباتی بازداشت شدند. این بازداشت شدگان، هفته ها و ماههای متوالی در بندهای امنیتی و سپاه تحت شکنجه قرار گرفتند تا اعلام کنند در انتخابات، تقلبی صورت نگرفته است. تعدادی از این بازداشت شدگان با وثیقه های بسیار سنگین به طور موقت آزاد شده اند و تعدادی دیگر همچنان در بازداشت به سر می برند.
هشدار درباره روزنامه نگاران بیمار
بی خبری و بلاتکلیفی از وضعیت این زندانیان به همراه انتشار اخباری مبنی بر بیماری و وضعیت وخیم جسمانی آنان، نگرانی همگان را برانگیخته است. تا آنجا که سازمان گزارشگران بدون مرز با انتشار اطلاعیه ای ضمن ابراز نگرانی از شرایط روزنامه نگاران زندانی در ایران، هشدار داده است که زندگی بسیاری از آنها با خطر جدی رو به رو است.
این سازمان با اشاره به بیماری تعدادی از روزنامه نگاران زندانی در ایران و نیاز فوری آنها به درمان، مقامات جمهوری اسلامی را مسئول جان و سلامت این “روزنامه نگاران بیمار” دانسته است.
براساس اطلاعیه گزارشگران بدون مرز “عمادالدین باقی، بدرالسادات مفیدی، مهدی محمودیان، محمد صدیق کبودوند، هنگامه شهیدی، عیسی سحرخیز، نادرکریمی جونی و مجتبی لطفی” در شرایط نامساعد جسمی و با وجود بیماری در زندان اوین به سر می برند و مسئول جان و سلامت آنان، مقامات ایران است.
این سازمان خواهان آزادی بدون قید و شرط این روزنامه نگاران بیمار شده است.
وضعیت نامساعد جسمی محمد نوری زاد
اما این تنها روزنامه نگاران نیستند که در چنین شرایطی در زندان به سر می برند. محمد نوری زاد، نویسنده و کارگردان دربند هم از ناراحتی قلبی و بیماری دیابت رنج می برد. او از تاریخ 29 آذر با وضعیت جسمی بسیار نامساعد در بازداشت به سر می برد و در تمام مدت ـ صد و شش روز ـ اجازه ی ملاقات با خانواده ی خود را نیافته و جز تماسی که در روز نود و سوم بازداشت با خانواده ی خود داشته، هیچ گونه ارتباط مستقیمی با آنها نداشته است.
زینب نوری زاد، دختر آقای نوری زاد در مطلبی در وبلاگ خود با عنوان “خاطرات ممنوعه” نوشته است : “دکتر محمد نوری زاد در انتظار نوبت بهداری با چشم بند نشسته بود که متوجه صدای جمعیتی می شود . به سختی چشم بند خود را کنار می زند و دخترکان مجروحی را می بیند که ظهر عاشورا دستگیر شده اند . بر خود می پیچد و فریاد می زند :«خانمها من از طرف جمهوری اسلامی از شما عذر می خواهم» بعد ماموران می ریزند و وی را به انفرادی می برند”.
بی خبری از مدیرسابق پرشین بلاگ
مهدی بوترابی که از 22 روز پیش در بازداشت به سر می برد تاکنون هیچ تماسی با خانواده خود نگرفته و خانواده وی در بی خبری مطلق به سر می برند.
اعظم سقطی، همسر مهدی بوترابی به پارلمان نیوز گفته است:” بر خلاف اخبار منتشر شده در برخی رسانهها همسرم از زمان بازداشت تاکنون با ما تماسی نداشته و هیچ خبری از او در دست نداریم.”
گزارش همسر جعفر پناهی
طاهره سعیدی همسر جعفر پناهی که موفق به ملاقات با همسرش شده در گزارشی آخرین وضعیت این کارگردان معروف ایرانی را تشریح کرده است. این گزارش که در اختیار “روز” قرار گرفته به شرح ذیل است:
“بالاخره پس از یک ماه بلاتکلیفی، موفق به دیدار جعفر شدیم. او را بسیار رنگ پریده، لاغر و نحیف یافتم. باوجود عدم تمایل او نسبت به صحبت درباره وضعیت روحی و جسمی اش و رعایت حال ما از خلال سخنانش دریافتیم که او را از سلول قبلی به سلول یا بهتر بگویم دخمه ای کوچک تر منتقل کرده اند و اگر در سلول قبلی لااقل آنقدر فضا بود که اوقاتی را به ورزش بگذراند اما دراین سلول جدید با هم سلولی جدیدش این امکان برایش میسر نیست و تنها فضا به اندازه خوابیدن دو نفر میباشد و عملا امکان تحرکی برابشان وجود ندارد .همچنین از لحظه بازداشتش یعنی یک ماه پیش تا به حال امکان هواخوری نداشته است (و پیش آمده که 8-7روز اصلا سراغ او نیامده اند) و از هر طریق ممکن برای در هم شکستن روحیه او چشم پوشی نمی کنند و باید گفت که او را از حقوق اولیه و قانونی خود نیز محروم کرده اند و آیا به همه اینها نامی حز شکنجه میتوان داد و آیا نظامی حق دارد با یکی از نخبه های هنری خود فقط به جرم فیلم ساخته نشده اینقدرشرم آور و غیرانسانی برخورد کند؟! طی تماس تلفنی این اجازه! را به من دادند که برای او به مناسبت عید نوروز میوه و آجیل و شیرینی ببرم اما در طی ملاقات از تحویل آنها به جعفر جلوگیری کردند و تنها اجازه پرداخت پول به او را دادند . که آنهم طبق گفته جعقر هیچگاه در این مدت مامور خرید زندان به او مراجعه نکرده و داشتن یا نداشتن پول برای او تفاوتی ندارد. با وجود سر سختی او مقابل بازجویان و کوتاه نیامدنش در برابر خواسته های آنان روحیه خوبی داشت ولی در چهره و سخنانش اندوه شدیدی موج می زد.در این دیدار جعفر لحظه ای دستش را روی قلبش گذاشت و چهره اش در هم رفت،به علت حضور سولماز و مادر جعفر نتوانستم سئوالی کنم . وی تا کنون دو بار دچار اسپاسم شدید درناحیه قفسه سینه شده که کارش به اورژانس کشیده شده . پزشک او علتش را عصبی و ناشی از مشکلات کاری دانسته و ادامه این حالت را خطرناک وحتی منجر به سکته قلبی دانسته؛موضوعی که بیش از هر چیز نگرانم کرده جدای از دخمه ای که جعفر را در آن نگه داشته اند و طولانی شدن مدت یازجویی، وضعیت جسمی جعفر است. به امید آزادی تمامی زندانیان”.
تداوم فشار بر جهانگیر عبدالهی
جهانگیر عبداللهی، دانشجوی مقطع کارشناسی ارشد علوم سیاسی دانشگاه تهران، در زندان اوین تحت فشار و شکنجهجسمانی برای پذیرفتن اتهاماتش قرار دارد.
به گزارش کمیته گزارشگران حقوق بشر بازجویان پرونده در طول بازجوییهای طولانیمدت این دانشجوی کرد، وی را “مجبور به نشستن روی زمین” کردهاند و همین امر سبب شده تا وی به دلیل مشکلات عضلانی “چندبار” به بهداری زندان اوین منتقل شود.
همچنین مسئولان زندان قرصهایی را به عنوان دارو به وی دادهاند که مصرف آنها موجب “بیخوابی شدید” شده و عبداللهی به مدت “سه روز” نتوانسته بخوابد.
از سوی دیگر، وی بارها تهدید به اعدام شده و بازجویان اظهار داشتهاند وی را “مثل احسان فتاحیان اعدام خواهند کرد.”
گفتنی است این دانشجوی کرد سنی است و بارها از سوی بازجویان به عقاید مذهبی وی توهین شده است.
جهانگیر عبداللهی، دانشجوی مقطع کارشناسی ارشد علوم سیاسی دانشگاه تهران و دبیر کانون فرهنگی دانشجویان کرد روز ششم بهمنماه، هنگام سوار شدن به اتوبوسهای کوی دانشگاه بازداشت شد.
این دانشجو در تنها ملاقات کوتاهش با خانواده اظهار داشت برای پذیرفتن اتهام “ارتباط با حزب دمکرات کردستان” تحت فشار قرار دارد.
بی خبری از سید احمد میری
با گذشت سه روز از بازداشت سید احمد میری، قائم مقام جبهه مشارکت مازندران، مسئولین قضائی از اطلاع رسانی در مورد وضعیت وی و محل نگهداری او خودداری می کنند.
سید احمد میری، ظهر روز یک شنبه، 8 فروردین در مراجعه به اداره اطلاعات بابل بازداشت شد و احتمال می رود که پس از بازداشت، به اداره ی اطلاعات ساری منتقل شده باشد.
میری روز گذشته در تماس تلفنی با خانواده اش حال خود را خوب توصیف کرد.
وی در این تماس 1دقیقه ای در پاسخ به پرسش اعضای خانواده در مورد وضعیت و محل نگهداری اش گفت نمی تواند حرفی بزند.
روزگذشته نیز همسرش برای پیگیری وضعیت وی به دادگستری شهرستان بابل مراجعه کرد که با بی توجهی و عدم پاسخ گویی روشن مسئولان دادگستری بابل مواجه شد.
سید احمد میری با مدیریّت شهرهای توریستی بابلسر و رامسر در دوران اصلاحات، فرماندار نمونه استان مازندران در سال 1383 شناخته شد.
وی استاد علوم سیاسی دانشگاه مازندران است و کتاب “دیباچه ای بر فرهنگ استبداد در ایران” با مقدمه حسین بشیریه آخرین اثر اوست.