”خط قرمز” خواننده کتابی درباره انقلاب ایران نوشته یروند آبراهامیان بوده است:
به تازگی یکی دو تا کتاب دربارهی انقلاب ایران خوندم. یک کتاب خیلی خوبی که خوندم The Iranian Mojahedin نوشتهی اروند آبراهامیان بود. کتاب دربارهی مجاهدین خلق و بسیار خواندنی ست. خلاصهی یک بخش کتاب اینه که حکومت شاه هیچ پشتوانهای نداشت و برای همین با چند تا تکان سقوط کرد. یه تکان برمیگرده به رییسجمهور شدن کارتر و کلا زیادشدن فشارهای حقوق بشری بر ایران. یه تکان دیگه تورم بعد از گران شدن نفت.
خیلی از ماها معلوماتمون دربارهی انقلاب برمیگرده به کتابهای درسیمون و حرفهایی که تو تاکسی میشنویم که هر دوی این منابع، به نظرم خیلی از واقعیت پرت هستند. به نظرم خواندن دربارهی انقلاب ایران از منابع بیطرف و خارجی میتونه به آدم درسهای خیلی زیادی بده. این که واقعا چرا انقلاب شد و چی شد که الان اینجاییم!
کار بد، همیشه و توسط هر کس بد است
”نیک آهنگ کوثر” معتقد است هر چه کاشته باشی، همان را هم درو خواهی کرد:
وقتی نوه آیتالله خمینی صلاحیتش احراز نمیشود، می توان متوجه شد که قربانی روندی شده که پدربزرگش به نحوی مسوول آن بوده است. مطمئن باشید کم نبودهاند مردمی که دقیقه به دقیقه بانی و باعث همه چیز را نفرین کردهاند.
ایستادن در برابر ظلم اگر ادعای “شیعه” باشد، باید در “شیعه” بودن اکثر مقامات ایران شک کرد. مطمئنا کسی از رد صلاحیت کسی خوشحال نخواهد شد. ولی اینکه معلوم شود کاری ظلم محسوب میشود و نواده توسعه دهندهاش، ناخواسته قربانی آن عمل شده، میتواند چشم ما را اندکی باز کند.کاری که در دهه شصت در دانشگاهها صورت میگرفت و عملکرد انجمنهای اسلامی و کمیتههای انضباطی از نظر منطقی، تفاوت چندانی با روش هیاتهای اجرایی و نظارت ندارد. اگر کاری بد است، همیشه بد است و اگر خوب بوده و امروز بد، باید زهرش را هم تحمل کرد.
میدان میوه و تره بار و رابطه اش با سیاست
”سیاه مشق” به ارتباط میان نرخ میوه و تره بار با انتخابات ها مشکوک است:
چرا این بازارهای میوه و تره بار دم انتخابات که میشه، تو هر محله ای که می بینی، بند و بساطشون رو جمع کردند و دارند تبلیغ فلان نامزد انتخاباتی رو می کنند ؟ اصلا بازار میوه و تره بار منو به شدت یاد سیاست میندازه!
وقتی اقتصاد کشور اصولا دست دولت و یا یه نامزد انتخاباتی مقابل دولته همینه دیگه. دست بخش خصوصی که نیست که بگیم بخش خصوصی مقصر بوده و ما در مقابل بگیم به به عجب وزیر خوبی! عجب کار خوبی کرده! وقتی بازار واردات میوه دست دولته و یا نزدیکان دولت و یا یکی از همین داخل حکومتی ها که گیریم یه روزی نامزد انتخابات ریاست جمهوری هم بوده؛ چطوری میشه گفت مردم، پرتقال نخورید!
هدف های کوچک داشته باشید
کاوه مظفری گفتگویی ترتیب داده با دکتر علی میر سپاسی در “مدرسه فمینیستی” که اینگونه آغاز می شود:
جنبش های دموکراتیک، مانند جنبش یک میلیون امضاء اگر تلاش بکنند که هدف کوچکی، مثلاً کاهش رنج یک گروه کوچک از زنان، (نه لزوماً میلیون ها زن) را دنبال کنند، این یک ارزش اخلاقی است. در مقابل، آنهایی که اهداف کلان دارند و ادعا می کنند که می خواهند رنج همه زنان را کاهش بدهند، هیچ وقت نمی توانند ثابت بکنند که حتما به این نتیجه خواهند رسید یا اخلاقی تر هستند….
اگر یک روحانی به جای کلمنته مربی تیم ملی بود!
”عبدالقادر بلوچ” در حاشیه ابهامات قرارداد خاویر کلمنته و فدراسیون فوتبال ایران چنین پستی دارد:
ما اگر از اول، خط امام را رها نمیکردیم و توی دهان فدراسیون فوتبال میزدیم و خودمان با افغانستان و سوریه و حسن نصرالله و اسماعیل هانیه یک فدراسیون کوچولو میزدیم، تا حالا کلمنته که سهل است فیفا هم جلویمان لنگ میانداخت. در چنان صورتی ما میتوانستیم لباس فوتبالیستهایمان را تا پوشش زیر زانو و آرنج، طراحی و پای خواهران را به استادیوم باز کنیم.
به خاطر همین فدراسیون کوفتی، امروزه روحانیون ما مصدر همهی امور شدهاند الا مربیگری و داوری فوتبال! در صورتی که تاریخ نشان داده که روحانیت انقلابی به راحتی توپ را از زیر پای هر بازیکنی بیرون کشیده و اگر مصلحت دیده به خودش هم گل زده و پیروز هم شده و در هر برههی تاریخ بغل گوش تماشاچی چنان سوت زده که زهرهاش را آب و صدای الله و اکبرش را به کرهی ماه رسانده.
یک بام و دو هوا
”وب قلم” در ابتدا چند پرسش پرسیده و سپس یک تعارض موجود در قوانین انتخاباتی ایران و رفتار مجریان انتخابات را به چالش کشیده است:
آیا داشتن صلاحیت برای مجلس خبرگان مهم تر است یا مجلس شورای اسلامی؟ آیا می توان همزمان برای هر دو مجلس ثبت نام کرد؟ آیا کسی که در مجلس خبرگان تایید صلاحیت شود صلاحیت نامزدی مجلس شورای اسلامی را دارد؟ آیا در زمستان هم می توان یک بام ودو هوا داشت ؟
بر اساس شنیده های موثق آیت الله موسوی تبریزی نامزد نمایندگی مجلس خبرگان از تبریز به طور همزمان برای مجلس شورای اسلامی در قم نیز نامزد شده است. صلاحیت آیت الله موسوی تبریزی برای مجلس خبرگان تایید شده است.اما صلاحیت ایشان برای مجلس شورای اسلامی رد شده است. در واقع آقای موسوی تبریزی به عنوان یک مجتهد می تواند در مجلس خبرگان باشد اما برای مجلس شورای اسلامی صلاحیت ندارد !
در حال خارج شدن از دایره خودی ها
”درخت بدون سایه” برای عدم دعوت مردم توسط مشارکتی ها هزینه ای متصور است:
چند دقیقه ی پیش اخبار تلویزیون داشت دعوت علما و احزاب برای حضور مردم در راهپیمایی فردا را می خواند. تقریبا نام همه ی احزاب حتی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی را گفت اما نامی از حزب مشارکت اسلامی نبرد. نمی دانم واقعا این حزب بیانه ای در دعوت از مردم صادر نکرده یا اینکه اخبار آن را حذف کرده است؟
البته این موضوع می تواند یک حرکت انتخاباتی باشد و برای اثبات ضد انقلاب بودن حزب مشارکت و برای زمینه سازی تبلیغات علیه آنها صورت گرفته باشد. به هر تقدیر هر گزینه ی احتمالی را که فرض کنیم خبر بسیار بدی برای اصلاح طلبان مشارکتی خواهد بود و گویا آنها آینده ای بدتر از امروز را باید انتظار بکشند. آنها چه بیانیه نداده باشند و چه داده باشند و خوانده نشده باشد به این معنی است که همچنان در حال دور شدن از دایره ی خودی ها هستند.
اسلام را زشت اش نکنید
عطالله مهاجرانی در “مکتوب” راوی خاطره ای از علامه طباطبائی است:
فراموش نمی کنم اردیبهشت سال 1358 بعد از شهادت استاد مطهری، علامه طباطبایی با لبهایی لرزان و چشمان پر نفوذ حود، به گونه ای مقطع گفت: “چهره اسلام زیباست، زشتش نکنید”. این کلام را می توان در موضوعات مختلف و به کرات در شرایط فعلی به عنوان یک دغدغه و دلنگرانی مطرح کرد.
چندی پیش مقاله ای تخصصی در یک مجله علمی پژوهشی تحت عنوان “سنگسار در عصر غیبت” نوشتم. مهمترین دغدغه فکری من در نگارش آن مقاله، نگرانی ازخدشه بر ساحت اسلام و مسلمانی در شرایط کنونی با اجرای چنین احکامی بود.موضوعی که علیرغم صدور بخشنامه رییس قوه قضاییه، همچنان هر از چندگاهی در گوشه ای از کشور اجرا می شود و موج هجمه بر اسلام و مسلمانان به عنوان دینی خشن در نقاط مختلف دنیا آغاز می شود.
نانوایان و تاکسی داران مظلوم
در گیرودار تورم رکودی حاکم بر اقتصاد و زندگی اجتماعی ایرانیان“یک لیوان چای داغ” به فکر نانوایان و تاکسی دارهاست:
نانواها و تاکسی داران به شدت مظلوم هستند. چون دولت ها بخشی از هزینه ایجاد تورم خود را از جیب آنان پرداخت می کنند. وقتی تورم می شود اکثریت مطلق مشاغل قیمت خدمات و کالاهای خود را با تورم تنظیم می کنند ولی چون قیمت نان و کرایه تاکسی به شدت مقابل چشمان مردم است معمولا اجازه افزایش قیمت نان و کرایه به آنان داده نمی شود حال آنکه هم هزینه های تولید (تعمیر و کرایه و کارگر و…) افزایش یافته و هم قدرت خرید پول کاهش یافته است.
حالا بشیر سئوالی پرسیده است که به این بحث مربوط است: “به نظر تو رانندگان تاکسی حق دارند که در روزهای بارانی مردم را سوار نکنند تا قدرت چانه زنی بالاتری کسب کنند؟ آیا دولت می تواند آنها را جریمه کند یا خیر؟ یا آیا در مواقع قحطی نانوایی ها می توانند تعطیل کنند تا به قیمتهای بالاتر و شاید فوق العاده ای دست پیدا کنند؟ آیا دولت حق دخالت در این مورد را ندارد؟”
درونم پر فریادو اعتراض است
”جذبه” حتی میل مشارکت در جشنواره فجر را هم ندارد:
بارها از جلوی سینماهای جشنواره فجر رد شدم اما با احساس هنر دوستی خودم مبارزه کردم تا یکی از تماشاگران جشنواره بیست و ششم نباشم. درونم فریاد است که باید جایی اعتراض خود را نشان دهم. اینکه آن دیگران با خودکار قرمز، روی علایق و باورها و برداشت های دیگران خط بکشند چرا که آن نگاه ها را قبول ندارند، توهینی ست به همه ی اعتقادم به هنر!
نامه ی جمال شورجه در پاسخ به اعتراض هنرمندان هم که هنوز اعتماد بازتاب هایش را چاپ می کند، تیر خلاصی ست برای این جنگ نابرابر! چیزی که بیشتر از این اتفاق عذابم می دهد، استقبال مردم از این فاجعه ی هنری ست. چه صف های طولانی برای رزرو بلیت تشکیل شد و می شود. نقد ها و تحلیل ها شروع شده اند. خوب ها و بد ها! هرچند همه با افسوس در ابتدای اظهار نظر های هنری شان، آه می کشند که جشنواره امسال، جشنواره نیست!!
امیدوار باشیم، قبل از اینکه نابود شویم
زمانی که کودکی می خندد، باور دارد که تمام دنیا در حال خندیدن است و زمانی که یک انسان ناتوان را خستگی از پای در می آورد، گمان می برد که خستگی، سراسر جهان را از پای در آورده است. چرا نا امیدان دوست دارند که نا امیدی اشان را لجوجانه تبلیغ کنند؟ چرا سر خوردگان مایلند که سر خوردگی را یک اصل جهانی ازلی و ابدی قلمداد کنند ؟
چرا پوچ گرایان خود را برای اثبلات پوچ بودن جهانی که ما عاشقانه و شادمانه در آن می جنگیم، پاره پاره می کنند؟ من نمی گویم که هرگز در هیچ لحظه ای از این سفر دشوار، گرفتار نا امیدی نباید شد. من می گویم: به امید باز گردیم پیش از آنکه نا امیدی نابودمان کند.
علت حمله مک کین به کلینتون و اوباما
اگر مرحله ی مقدماتی انتخابات ریاست جمهوری امریکا را تعقیب می کنید، وبلاگ “امید معماریان” مرجع خوبی برای تعقیب تحولاتی در این زمینه است:
انتخابات مقدماتی ریاست جمهوری امریکا وارد مرحله بسیار حساسی شده است. درحزب جمهوری خواه میت رامنی که به صورت جدی با سناتور مک کین رقابت می کرد کنار کشیده است ومایک هاکابی تنها کسی است که با فاصله زیادی با وی رقابت می کند. رامنی ومک کین که به شدت در تبلیغات انتخاباتی خود به هم حمله می کردند الان به هم نزدیک شده اند.
مک کین اگر چه قهرمان جنگ به شمار می رود اما به دلیل مواضعی که درکنگره گرفته و دربسیاری موارد نزدیک به لیبرال ها ویا دموکرات ها بوده نزد محافظه کاران چندان محبوب نیست. به همین جهت مک کین طی روزهای گذشته خیلی به دموکرات ها ازجمله اوباما وکلینتون حمله کرده و تلاش کرده خود را به اصول محافظه کاری نزدیک کند.