هجوم مذبوحانه زمستان جنایتکار!

نویسنده
سها سیفی

گزارش طنز “بی بی گل” از بحران برف و پیامدهای ناکارآمدی حاکمان در اداره سرما در روزهای اخیر، چنین ‏است:‏

همانطور که مطلعید، دو هفته است که هموطنان عزیز ما، با هجوم ناجوانمردانه و مذبوحانه سرما و برف از سوی ‏لجستیک تدارکاتی زمستان جنایتکار در نواحی مختلف کشور عزیز و پهناورمان مواجه شده اند. این، در حالی ‏است که ما، در سند چشم انداز سه ماهه زمستان، طی توافقاتی که با لایه های فوقانی جو و بخصوص لایه ازن ‏داشتیم، چنین بارش هایی را پیش بینی نکرده بودیم. ولی متاسفانه توسط باندهای مافیایی جبهه هوای سرد از ناحیه ‏مدیترانه و نواحی دیگر مورد هجمه قرار گرفتیم و این عقده گشایی های آسمان علیه دولت خدمتگزار، آحاد ملت ‏شریف ایران را درگیر خودش کرد!‏


‎ ‎اینجا تهران است. همچنان منفی 10 درجه‏‎ ‎

گزارش هواشناسی “از پشت یک سوم” از تهران هم چنین است:‏

اینجا تهــران، هوا همچنان منفی 10 درجه. هر بلایی هم که این چند وقته به سرمون میاد، توی حداقل پنجاه سال ‏اخیر بی‌سابقه است. درجه هوای منفی 30 درجه. کشته‌هایی که هر شب در اثر گازگرفتگی در اقصی نقاط تهران ‏و ایران بوجود میاد. زیاد شدن گاز مونو کسید کربن. نایاب شدن پودر ماشین لباس‌شویی. تخم‌مرغ شونه‌ای فلان ‏تومن. برف و بوران در استانهای شمالی و سیل در استانهای جنوبی و زلزله در استانهای میانی. ‏

فقط مونده آتشفشان دماوند که اگه اونهم یه همتی کنه و یه زوری بزنه و از خودش چهار تا گدازه به بیرون پرتاب ‏کنه، دیگه روزگارمون روزگاری میشه مثال‌زدنی. خبر خاص دیگه‌ای نیست. سوز و سرما، محرم امسال رو ‏کمرنگ‌تر از سالهای گذشته کرده. هنوز چشم انتظار قیمه هستیم. ‏


‎ ‎نسبت به کارهای همشیره به شدت معترض بودند!‏‎ ‎

فرید مدرسی در “آذر” گفتگویی با محمدحسن رجبی، برادر خانم فاطمه رجبی چهره مشهور اصولگرایان ترتیب ‏داده که خواندنی است:‏

‎ ‎پدرم همواره ما و حتی دامادهایشان را از دو مساله برحذر می‌داشت: ورود به فعالیت‌های اقتصادی و نیز به ‏فعالیت‌های سیاسی مناقشه‌آمیز. لذا ایشان نسبت به کارهای همشیره ما به شدت معترض بودند‎… ‎جریان مقالات تند ‏خواهرم از آنجا آغاز شد که در سال 76، ایشان را از دبیرستانی که تدریس می‌کرد، اخراج کردند. علت اخراج هم ‏این بود که… پس از این مساله، تلقی خواهر بنده این بود که دولت اصلاحات تحمل انتقادات ایشان را ندارد.‏‎..‎پس ‏از نگارش نامه پدرم خطاب به خواهرم، ارتباطی میان خانواده ایشان و پدرم برقرار نبود… متاسفانه پس از رحلت ‏پدرم، خواهرم همچنان به نامه‌پراکنی‌های خود ادامه داد.‏

‏ ‏

‎ ‎توسعه پایدار‎ ‎

‏”آزادنویس” به دعوت نیک آهنگ کوثر پستی در مورد توسعه پایدار دارد:‏

یک معلمی در کلاس سوم راهنمایی در خرمشهر داشتیم که آدم خیلی کتابخوانی بود. هر وقت می‌خواست یک ‏حرف جدی بزند با این جمله شروع می‌کرد که این خاک توی باغچه‌ی مدرسه را که می‌بینید اگر ببرند خارج و ‏فقط بریزندش توی پاکت و مهر بزنند مردم حاضرند بسته بسته بخرند و بریزند توی گلدان ولی حالا توی این ‏باغچه که هست نگاهش هم نمی‌کنند‎. ‎

خوب داستان توسعه‌ی پایدار هم همین است. مردم توی شهرهای کوچک و روستاها هنوز بلدند چطور مواد ‏اضافه‌ی خانه‌شان را برای چندمین بار استفاده کنند بدون اینکه اسم پرطمطراقی مثل بازیافت یا توسعه‌ی پایدار ‏برایش داشته باشند. لحاف چهل تکه هم عبارت است از بازیافت تکه پارچه‌های اضافی و مشک دوغ هم عبارت ‏است از شکمبه‌ی گوسفند که اگر دو تا داشته باشند با یکی‌اش ساز می‌سازند و پوست اضافی را هم می‌کشند روی ‏یک دایره‌ی چوبی و اسباب موسیقی تولید می‌کنند‎.‎

‎ ‎شاید اتفاقی در راه باشد‏‎ ‎

‏”اکبرمنتجبی” ترتیب دهنده مصاحبه ای با محسن صفایی فراهانی برای شهروند امروز است:‏

آقای نبوی در انتخابات ریاست جمهوری واقعا نظرش بر آقای‌هاشمی و حمایت از ایشان بود و اصلا این نظر را ‏پنهان نمی‌کرد. البته دلایل ایشان سیاسی بود و می‌گفتند که بهتر است به آقای‌هاشمی کمک شود….من هم مخالف ‏حضور دکتر معین بودم و هم آقای هاشمی…. عملکرد دولت نهم، شرایط را به گونه‌ای پیش برده است که کمتر ‏شانسی برای توفیق اصولگرایان باقی گذاشته است… برای منافع ملی، هیچ راهی غیر از این نداریم که ‏اصلاح‌طلبان و اصولگرایان متحد بشوند… نگرانی‌های مردم شاید منجر به یک اتفاق شود زیرا آنها دیدند تمام ‏شعارها و قولهایی که داده شد، عملی نشد…. تصور نمی‌کنم که احمدی‌نژاد در دوره آینده رئیس جمهور شود.‏

‎ ‎دیگر زندگی ات مال خودت نیست. حتی شرعآ!‏‎ ‎

‏”ایران پاپاراتزی” راوی درخواست اش از دکتر معین برای ثبت نام در انتخابات مجلس هشتم است:‏

دکتر معین به حکم اینکه وارد میدان ریاست جمهوری شد و اخلاقیاتش را به ظهور رساند دیگر حتی شرعاً هم ‏نمی تواند زندگی اش را تنها برای خودش بداند و مردمش را، آنهایی را که به هر طریقی می تواند حقی برایشان ‏ستاند، کسانی را که دل در گروی ملت و مملکت دارند اما به هر دلیل دور از وطن هستند و خلاصه بسیاری دیگر ‏را که می توان برایشان کاری کرد و امروز به دلایل بسیار در رنج و محنت هستند رها کرد. ‏

دانشجویان ستاره دار که هر سال بیشتر از سال گذشته هستند، اساتید بزرگواری که سرمایه علمی کشورند، نخبگان ‏دانشگاهی که یا وقتشان در ایران تلف می شود و یا پاسپورت می گیرند و خارج می روند، همه اینها سرمایه ‏کشورند و یک مجلس اصلاح طلب اگر بخواهد می تواند از این سرمایه ها محافظت کند. مجلس اصلاحات هم به ‏رئیس اصلاح طلبی احتیاج دارد که واقعا دل در گروی اصلاحات دارد و با سرد و گرم زمانه، دستانش رعشه نمی ‏گیرد و سر در برف فرو نمی کند که واقعیت ها را نبیند‎. ‎

‎ ‎وظیفه بزرگان عاقل جناح راست‎ ‎

محمدعلی ابطحی در “وب نوشت ها”:‏

اگر این خبر آقای خاتمی شایعه نباشد، حداقل نتیجه ی آن این خواهد بود که در سراسر کشور اصلاح طلبان بی ‏کاندیدا نه تنها نمی توانند در انتخابات فعال شوند بلکه انگیزه شرکت در انتخاباتی غیررقابتی برای مردم هم به ‏شکل قابل توجهی کاهش می یابد. ‏

در این چند روز باقی مانده وظیفه ی بزرگان کشور از قبیل آقایان هاشمی رفسنجانی، خاتمی، کروبی، مهندس ‏موسوی و نیز حتی بزرگان عاقل جبهه ی راست که شرایط کشور را می فهمند این است که تلاش کنند تا به خاطر ‏کشور، انقلاب و مردم مسئله رد صلاحیت های گسترده هم چنان شایعه بماند. گرچه تجربه نشان داده که معمولاً ‏قبل از انتخابات سرنوشت کشور و این حرف ها، در اولویت قرار نمی گیرد و شایعه ها به حقیقت می پیوندد و ‏نتایج تلخ بعداً معلوم می شود.‏


‎ ‎کارت قرمز؛ مستندی افشاگرانه‏‎ ‎

‏”صفحه سیزده” در حاشیه زنده شدن دوباره پرونده اعدام شهلا جاهد از یک فیلم مستند در این زمینه خبر می دهد ‏که افشاگری هایی درباره حقایق این قتل دارد:‏

‏ کارت قرمز یکی از بهترین مستندهایی است که تا به حال دیده‌ام، از این جهت که این فیلم به تعداد زیادی از ‏سئوال‌هایم درباره‌ی پرونده‌ی شهلا جاهد و قتل لاله سحرخیزان پاسخ داد. بعد از دیدن فیلم و شوکی که در پایان آن ‏به من وارد شده بود، با مهناز افضلی مصاحبه کردم. بخش‌های زیادی از مصاحبه را کار نکردیم، اما حالا که حکم ‏اعدام شهلا جاهد تایید و نهایی شد، تمام پاسخ‌های منتشر نشده‌ی مهناز افضلی را دوباره مرور کردم.‏


‎ ‎برای چنین مواقعی، کردیت کارت بدهید‎ ‎

حامد قدوسی در “یک لیوان چای داغ” مطابق رویه اش، نگاهی متفاوت به بحران برف و سرما در هفته های اخیر ‏در ایران دارد و از زاویه ای اقتصادی ـ اجتماعی به آن نگریسته است:‏

الان بین دو تا سه هفته است که در بسیاری از شهرهای ایران برف آمده است و ظاهرا تا مدتی هم این وضعیت ‏ادامه پیدا خواهد کرد. کاملا قابل تصور است که در اثر برف و سرمای نسبتا ناگهانی صاحبان برخی مشاغل ‏مجبور شده اند که برای مدت حداقل دو سه هفته خانه نشین شوند و صاحبان بسیاری مشاغل هم به دلیل رکود ‏بازار یا نرسیدن مواد اولیه عملا درآمدی نداشته اند. ‏

کردیت کارت و حساب بانکی منفی، در واقع مکانیسم های کم هزینه ای برای مدیریت کردن شوک های ناگهانی ‏هزینه یا درآمد در زندگی هستند. با داشتن چنین تسهیلاتی افراد لازم نیست نگران این باشند که اگر نصف شب ‏مجبور شدند به بیمارستان مراجعه کنند و بیمه نبودند چه باید بکنند و برای جلوگیری از آن پول نقد نگه دارند یا ‏اگر شرایطی مثل مثال قبل پیش آمد و مدتی جریان درآمدشان قطع شد بتوانند خرج روزمره زندگی خود را برای ‏مدتی تامین کنند و بعد در مقطع بعدی به تدریج آن را پرداخت کنند. ‏


‎ ‎هیات عزاداری یا کارناول تفریحی شبانه؟!‏‎ ‎

‏”منبرنت” از وبلاک “موعود” چنین نقل قول کرده است:‏

یه چیزی هست که میگن محفل حسین علیه السلام بار عامه… یعنی خوب و بد، گناهکار حرفه ای و غیر حرفه ای ‏‏[مانند امثال بنده] و بندگان خوب خدا، همه و همه اجازه شرفیابی دارند. از قدیم و ندیم به ما یاد دادند که تو مجلس ‏امام حسین به افراد نیگاه نکنید که چه شکلی هستند و چه تیپی دارند. همشون مهمان امامند و محترم و به همه باید ‏با نظر نیک نگاه کرد.‏

خب اینا همش درست و من هم قبول دارم. اما الان یه چیز دیگه مسئله من شده… چند سالیه که مد شده دختر ‏پسرای محترم جینگولی بالاشهری با تیپ های ماهواره ای، ایام محرم که میشه راه می افتن توی این دسته های ‏عزاداری و گوشه و کنار خیابونا و میکنند آنچه که می کنند. مسئله این است که بعضی وقتا آدم فکر میکنه اینا ‏دسته های عزا رو با کارناوال ها تفریحی نیمه شب اشتباه گرفته اند. ‏


‎ ‎یکی برود سابقه سخنرانی های انتخاباتی ایشان را دربیاورد‎ ‎

‏”حاجی واشنگتن” با اشاره به این سخنان محمود احمدی نژاد در گفتگو با الجزیره که گفته است “به نامزدهای ‏انتخابات آمریکا توجه کنید، نامزدهایی که سخنان صلح آمیز بیان می کنند رای بیشتری دارند” می نویسد:‏

احتمالا به همین خاطر است که ران پل [جمهوری خواه] و دنیس کوسینیچ [دموکرات] سوت شدن رفتن اون پایین ‏مایین های لیست هر دو حزب و سناتور بایدن هم با اون همه متانتش از ادامه مبارزات انتخاباتی صرفه نظر کرد. ‏یحتمل میت رامنی، جان مک کین و مایک هاکابی مخالف جنگ هستن! ‏

اگر هم منظورش هیلاری و باراک اوباما است که باید بهش گفت:‏‎ ‎خیلی ساده ای یا ما رو ساده گیر آوردی!‏

‏[در ضمن یکی بره سابقه شعارهای انتخاباتی احمدی نژاد رو در بیاره، ببینه درباره بهبود معاش مردم وعده وعید ‏داده بود یا نه؟]‏


‎ ‎چطور بعضی ها، ناگهان سی درصد پولدارتر می شوند؟‏‎ ‎

‏”محمدآقازاده” نگران کاهش دستوری نرخ دلار و ریال است:‏

کاهش دستوری نرخ برابری دلار و ریال یک خود کشی اقتصادی بدون برو وبرگرد است.ریختن پول نفت درپای ‏مصرف بی رویه و آتش زدن تولیدات داخلی به سود محصولات بیگانگان است. این اقدام معنایی جز یک بیکاری ‏گسترده و فرصت دادن به خروج سرمایه ندارد. بنظرمی رسد ریزش بهمن اشتباهات مهلک اقتصادی تمامی ندارد ‏و هر روز یک فکر و ایده جدید به ذهن تصمیم سازان می رسد. کاهش ارزش دستوری دلار به سود آنهایی تمام می ‏شود که نقدینگی دارند ومی توانند با خرید ارزان ارزهای رایج پول خود را به خارج کشور بفرستند و در یک چشم ‏بهم زدن نزدیک به سی درصد پولدارتر شوند.‏


‎ ‎این کشور کی می خواهد ثبات را تجربه کند؟‎ ‎

میترا مهتریان در “پس کوچه” به تفکیک بخش بین الملی جشنواره فیلم فجر معترض است:‏

از نگاه جمعی از منتقدان و سینماگران؛ تفکیک بخش بین الملل فرصتی برای بهتر دیده شدن فیلم های خارجی ‏است ؛ اما برخی معتقدند که اصولا ما چیزی به نام جشنواره بین المللی نداریم و تنها نام آن را در پشت جشنواره ‏فیلم فجر یدک می کشیم. ممیزی فیلم، عدم متقاضی برای شرکت دربخش بین الملل جشنواره، انتخاب توسط هیاتی ‏مخصوص وو… همه براین که ماجشنواره ای بین المللی به صورت آنچه که در دنیا مرسوم است ؛ نداریم مهر ‏تایید می زند.‏

متاسفانه با هر تغییردر سیستم مدیریتی تجربه های گذشته نادیده گرفته شده و گروه جدید سعی می کنند که تجربه ‏هایی نو داشته باشند. به خاطر بیاورید که آموزش و پرورش ما چقدر دستخوش تغییر و دگرگونی شده: نظام قدیم ‏متوسطه، نظام جدید، سالی واحدی، نظام واحدی، نظام ترمی و… این کشور کی می خواهد ثبات را تجربه کند؟ تا ‏به کی ما در پی آزمون و خطا باشیم!‏