داعش، داعش و باز هم داعش

ابراهیم نبوی
ابراهیم نبوی

ماشین عراق هر روز به پرتگاه نزدیک تر و نزدیک تر می شود. ظاهرا این چنین است که وسط دعواهای بر سر قدرت در میان گروههای مختلف عراقی و در شرایطی که ماههاست کاک جلال طالبانی نیست و یا بیمار است یا نمی دانم چه شده که در این بحران بزرگ اصلا نظری از او نمی خوانیم، و دعواهای مختلف بر سر نخست وزیری مالکی که یک پایش همیشه توی تهران بوده و یک پایش وسط بغداد، و همین موجب ناراحتی بسیاری از مخالفانش را بیشتر فراهم کرده، بقایای حزب بعث صدام که نشکیلاتی آهنین داشتند، دور هم جمع شدند و زیربنای داعش را تشکیل دادند. البته سردار جزایری مثل همیشه عقلش را بسته و دهانش را باز کرده و گفته “مرکز فرماندهی اصلی جنگ تروریستی در عراق توسط آمریکا اداره می شود.”

عرض کنم که این نظرات خیلی مهم نیست، چون اگر از همین سردار جزایری بپرسی چرا قصابی سر کوچه تان دو روز قبل تعطیل بود، خواهد گفت که این قصاب به دستور سازمان اطلاعاتی آمریکا بخاطر روز چهارم جولای هماهنگ با استکبار جهانی تعطیل کرده بود، بی اینکه توجه کند زن آقا مصطفی قصاب سرکوچه پریروز وضع حمل داشت و آقا مصطفی رفته بود بیمارستان بالای سر زنش.

اما ما کاری به زن آقا مصطفی نداریم برای ما آنچه مهم است این بی قدرتی عجیبی است که در شرایط بحرانی عراق موجب قدرت یافتن داعش شده است. یعنی به دلیل عدم محبوبیت نوری مالکی نخست وزیر عراق یک خلاء قدرت در این کشور ایجاد شد که به نظرم بخشی از آن به بیماری طولانی جلال طالبانی برمی گردد. بیماری جلال طالبانی که یک عامل مهم خلاء قدرت در عراق است از سال ۲۰۱۲ جدی شد و او به آلمان رفت و حتی یک بار خبر مرگ وی منتشر شد و همین نکته موجب شد که بحث جانشینی بخصوص در اقلیم کردستان اهمیت پیدا کند.

در کل، ایران همیشه میل داشته نوری مالکی بر سر قدرت باشد و اتفاقا این موضوع به نفع داعش است و در افکار عمومی از مالکی به عنوان عامل نفوذ ایران نام می برند. اما از هفته قبل به نظر می آید حتی رهبران ایران هم عقل شان شروع به فعالیت کرده، کاری که به این سادگی اتفاق نمی افتد. مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق و جریان مقتدی صدر که هر دو سیاست های ایران را دنبال می کنند و هر کدام شان مدتی شهروند تهران و قم بودند، همراه با ایاد علاوی رئیس ائتلاف وطنی عراق با باقی ماندن نوری مالکی بر نخست وزیری مخالفت کردند. این سه را با سیستانی جمع ببندیم تقریبا شامل مهم ترین جمعیت شیعه عراقی می شود.

از طرف دیگر اوضاع در کردستان عراق مبهم است و معلوم نیست کردها بخواهند در این بلبشو به طرف استقلال و تبدیل به یک کشور بشوند و یا در همین وضع باقی بمانند. شاید داعش بدش نیاید که بی خیال کردستان شود و از این طریق دردسرهای خودش را هم کم کند و یک دشمن بالقوه و مهم را منتفی کند. البته معاون وزیر خارجه ایران گفته که “هرگز اجازه نمی دهیم عراق تجزیه شود. این موضوع را به صراحت به دولت اقلیم کردستان اعلام کرده ایم.” به نظر می رسد که سپاه قدس بدون سروصدا دارد در عراق با داعش می جنگد، یک خلبان و یک فرمانده ایرانی سپاه در هفته گذشته در سامرا کشته شدند و جسدشان در شیراز تشییع شده است.

آقای ابوبکر خان بغدادی هم که انگار غلفتی از زیر عبای پیامبر اسلام درآمده در یک ویدئو اعلام کرده که “ اگر از خدا اطاعت می کنید، از من هم اطاعت کنید.” خدا را شکر که ما از خدا اطاعت نمی کنیم و مسئولیتی در این مورد نداریم، ولی این ابوبکرخان یادش رفته که همین حرف او را سی چهل رهبر مذهبی در منطقه می زنند، از جمله همین آقای خامنه ای که تازه ۲۵ سال جلوتر هم هست و ابوبکر خان فعلا باید برود ته صف دیکتاتورهای خداپرست بایستد. حالا این که خوب است، رئیس جمهور اسبق ترکمنستان که نه تنها کتاب مقدس “روحنامه” اش را نوشت، بلکه آن را به فضا فرستاد که واقعا آسمانی شود. الآن نصف حکام آفریقا و آسیا هفته ای یک بار با خود خدا جلسه دارند، این ابوبکر خان تازه باید برود ته صف آیا برای این جلسات به او وقت بدهند یا نه. البته اولش هر کسی به تیمارستان قدرتمندان می آید از این حرفها می زند، کم کم یک مدت که گذشت این هم حالش خوب می شود. فعلا که داریم دعا می کنیم خدا سرگذشت ما و داعش را بخیر بگذراند.

 

مثنوی خسرو و فرهاد

کاری به ماجرای شاهدبازی و اینها نداریم، ولی من نمی دانم درکدام شهر قرار بود این مثنوی “خسرو و فرهاد” را به جای خسرو و شیرین و شیرین و فرهاد منتشر کنند، به هر حال داوود احمدی نژاد برادر و یهودای خانواده احمدی نژاد گفت: “برادرم و مشائی مثل لیلی و مجنون هستند.” بگذریم از اینکه ده روز قبل همین داوود خان برادر شخص مذکور گفته بود “رابطه مشائی و برادرم برای همیشه قطع شد و برادرم نجات پیدا کرد.” برای همین کلا به حرف های او خیلی نباید اعتنا کرد. ولی تشبیه لیلی و مجنون ترکیب راهگشایی است. در اینجا مجنون که مشخص است که احمدی نژاد است، ولی لیلی چندان شباهتی با رحیم مشائی ندارد. تصورش البته خیلی سخت نیست که این دو تا را زیر درخت تصور کنی که محمود یقه اش را جر داده و رحیم مثل شعله با پای برهنه روی خرده شیشه های ریخته بر زمین قر هندی می دهد و به سوی هاله نورش می رود و اطراف او را رئیس بانک مرکزی که پول بدهی بانکی را می خواهد بگیرد و محسنی اژه ای و علی لاریجانی ایستاده اند و در یک قفس هم بابک زنجانی آویزان است.

البته اطرافیان احمدی نژاد در این یکی دو روز درباره او حرف های زیادی زدند، عبدالرضا داوری گفته که “احمدی نژاد ذهن تحلیلگر بی نظیری دارد.” از همین جمله می توانید توانایی های ذهنی آقای داوری را حدس بزنید. زریبافان دوست پسر متارکه کرده احمدی نژاد هم گفته است که “احمدی نژاد به خط ۸۴ برگردد نوکری اش را می کنیم.” البته درست برخلاف او، احمد کریمی اصفهانی از راست های درست و حسابی گفته است که “احمدی نژاد با فریب از نردبان اصولگرایی بالارفت، سه هزار قانون را زیر پا گذاشت و خیانت های بزرگی به ایران کرد.”

من این مسائل را خیلی خوب می توانم بفهمم، هم قضیه نردبان و هم قضیه خیانت را، ولی این رقم سه هزار قانون را نمی توانم بفهمم. یعنی واقعا مملکت سه هزار قانون دارد و این همه خرتوخر است؟ من فکر می کنم دقیقا بخاطر همین سه هزار قانونی که احمدی نژاد زیر پا گذاشته، خیانت هایی که به کشور کرده، ۸۶ میلیارد دلاری که به امداد غیبی دچار شده، خساراتی که به حیثیت ایران زده و هزار اشتباه دیگر احمدی نژاد، باعث شد تا دیروز ده نماینده مجلس از مسئولان بخواهند “سید محمد خاتمی را ممنوع التصویر، ممنوع الخروج و ممنوع البیان کنند.” آنوقت می گویند خدا نیست، بیا، بگیرش!

 

انجمن صنفی پلمب شده

این هم مصیبتی است. وزارت اطلاعات به درخواست وزارت ارشاد وقت از انجمن صنفی مطبوعات شکایت می کند به قوه قضائیه، قوه قضائیه هم به هر دلیل قانونی یا غیرقانونی این انجمن را تعطیل می کند. به همین راحتی. حالا قضیه برعکس شده، وزارت ارشاد یعنی همان کسی که درخواست کرده بود، درخواست می کند از وزارت اطلاعات یعنی همان که شکایت کرده بود، که از قوه قضائیه یعنی همان که انجمن صنفی را تعطیل و پلمب کرده بود، درخواست کند که انجمن مذکور را بازگشایی کند. قوه قضائیه که وظیفه اش دادن آفتابه به مردم است، یک دفعه اعلام می کند نخیر، ما اگر اینجا را تعطیل کردیم به دلایل دیگری بوده، می پرسند: خب! به چه دلایلی بوده؟

الآن یک هفته است مسئولان قضایی دارند دربه در و کشو به کشو و فایل به فایل و موبایل به موبایل می گردند و می پرسند که ما برای چی انجمن را تعطیل کردیم و هنوز دلیلی پیدا نکردند. یعنی کلا اینطوری است که قوه قضائیه براساس اخلاق و عادات جمهوری اسلامی فکر می کند که وقتی ما می توانیم یک انجمن را تعطیل نگه داریم چرا باید آن را بازگشایی کنیم. یعنی واقعا آرزوی محسنی اژه ای و صادق لاریجانی این است که کاش می توانستند کلا همه درهای خانه ها را قفل کنند و هیچ کس از هیچ جا به هیچ جا نرود، ببینید چه امنیتی ایجاد می شد، این همه مرده توی قبرستان بهشت زهراست، از یکی شان یک صدا در نمی آید، امنیت یعنی این.

 

بسیج مسئول سرقت شد

آدم نمی داند خوشحال باشد یا ناراحت. اینکه بسیج سپاه پاسداران مسئول مبارزه با سرقت شده است. از یک طرف خوشحالیم که دیگر سر برادران بسیج تا وسط گردن لای خشتک مردم نیست و می روند دنبال یک جرم که واقعا جرم است و فعلا هم بیداد می کند. از یک طرف آدم به گذشته نگاه می کند، و به سابقه بسیج تا همین ده دقیقه قبل نگاه می کند می بیند این برادران کلا یک طوری شان می شود، یعنی نه اینکه ذات شان خراب باشد، نه، ولی خوب حالا اینطوری شده که فردا یکهو دیدی هر دانشجویی که معترض بود، یا هر خانمی که حجاب را زیاد رعایت نکرده بود، یا خبرنگاران مطبوعات را به اتهام سرقت و کیف قاپی و جیب بری دستگیر می کنند. بالاخره طرف بیست سی سال عادت کرده از این کارها بکند و ترک عادت موجب مرض است. حالا هی بگو مگر مرض داری این کار را می کنی؟ خوب دارد دیگر، نداشت که نمی کرد.

 

آرایشگاه سیار

اولا من نمی دانم این آقای رضا اکرمی واقعا رئیس شورای فرهنگی نهاد ریاست جمهوری همین آقای روحانی است، یا رئیس شورای فرهنگی یک رئیس جمهور دیگر، چون نود درصد حرف هایی که می زند هیچ ربطی به مواضع روحانی ندارد، حالا اگر واقعا طرف رئیس شورای فرهنگی نهاد ریاست جمهوری است، این مواضع چه ربط و شباهتی به مواضع یونسی و سازمان میراث فرهنگی و وزارت علوم و وزارت ارشاد دارد.

شده مثل مهدی کلهر که وسط عزاخانه دولت احمدی نژاد یک بنگاه شادمانی داشت و از هفت دولت بخصوص دولت احمدی نژاد آزاد بود و از قضا مشاور فرهنگی هم بود مثل همین آقای اکرمی. به نظرم اگر روحانی همان مهدی کلهر را بیاورد برای همین شورای فرهنگی نهاد ریاست جمهوری هم مفید است، هم متناسب. آقای اکرمی گفته است: “برخی خانم ها آرایشگاه سیار شده اند و مصرف لوازم آرایشی در کشور ما هفت برابر استاندارد دنیاست.”

از یکسو آقای اکرمی توضیح نداده که اگر مصرف لوازم آرایشی در ایران هفت برابر استاندارد جهانی است، کنترل حجاب زنان در ایران هفتاد برابر استاندارد جهانی است، ولی از دید دیگر حرف درستی است که وقتی آدم مقایسه می کند بین زنان اروپایی و زنان سایر نقاط جهان، زنان ایرانی و عربستان سعودی مصرف کننده بخش مهمی از لوازم آرایش جهان هستند. اصلا زنهای اروپایی و آمریکایی و غیره یا آرایش نمی کنند یا اگر بکنند هم دیده نمی شود، مگر اینکه طرف بخواهد برود مهمانی یا کلا کارش اقتضا کند، ولی خانم های هموطن ماشاء الله خیلی وقت ها وقتی آرایش شان را پاک می کنی دیگر چیزی آن زیر دیده نمی شود. نصف ماتیک را می مالند لب بالا نصف دیگر را لب پائین. دلیل هم دارد.

وقتی زنی نه می تواند موهایش را نشان بدهد، نه لباس اش دیده می شود، طبیعتا تمام قدرت مانوور زیبایی اش به همین چهارچوب صورت محدود می شود. حالا فرض کنید براساس قانون حجاب زنان فقط حق داشتند بازوهای شان را نشان بدهد، ببینید کشور چه پیشرفتی در مصرف خالکوبی و تاتو و دیگر موارد مربوطه می کرد. بالاخره همین است. پریرو تاب مستوری ندارد، چو در بندی ز روزن سر برآرد. البته منظور شاعر ربطی به استفاده ابزاری از خواهران ندارد. عرض شد که آقایان عرض شان را درز بگیرند.