یاد یاران

نویسنده
میترا سلطانی

…، نامی که می گویند احمد شاملو بر نوشته هایش گذاشت و با هم آن نام هم در تاریخ ادب ایران ماندگار شد؛ یادی از پرویز شاپور و کاریکلماتورهای ماندگارش، مطلب این هفته ی یاد یاران

به عقیده گیوتین، سر آدم زیادی است…

15 مرداد  سال‌روز درگذشت پرویز شاپور است. نویسنده ای که بانی طنزهایی در نوشتار ادبی ایران شد. کاریکلماتور، نامی که می گویند احمد شاملو بر نوشته هایش گذاشت و با هم آن نام هم در تاریخ ادب ایران ماندگار شد.

پرویز شاپور بنیانگذار کاریکلماتور درایران بود . وی متولد  پنجمین روز از اسفندماه سال ‌۱۳۰۲ درشهرستان  قم بود. شاپور تحصیلات خود را در رشته ی اقتصاد بازرگانی ادامه داد و بلافاصله پس از فارغ التحصیلی از دانشگاه به شکل رسمی دروزارتخانه اقتصاد و دارایی ایران مشغول به کار شد.او از اقوام فروغ فرخزاد شاعر بزرگ ایران محسوب می شد و همین رابطه خانوادگی باعث شد تا شاپور در سال 1329 با فروغ که نوه خاله مادرش محسوب می شد و فاصله سنی اشان یازده سال بود ازدواج کند.آن ها پس ازتشکیل خانواده به اهواز رفتند و شاپور فعالیت روزنامه‌نگاری خود را در روزنامه‌های محلی خوزستان آغاز کرد. آغاز فعالیت های روزنامه نگاری شاپور در مجله‌ی “توفیق” با نام  مستعار “کامی”، “کامیار” و “مهدخت” شکل گرفت. سپس او از نشریه‌ی مهم “خوشه” به سردبیری احمد شاملو، سردرآورد و مدت ها در این مجله به عنوان نویسنده ی ستون و گزارش های طنز سیاسی قلم زد.درهمین مدت بود که کاریکلماتور کلمه‌ای ترکیب‌یافته از کاریکاتور و کلمه به وجود آمد.احمد شاملو این نام را برای اولین‌بار بر برخی از نوشته‌های پرویز شاپور نهاد. بنابراین  تولد کاریکلماتور در نشریه‌ی “خوشه” به سردبیری شاملو بود.

در روزهای گرم سال ۱۳۳۱ “کامیار”فرزند خانواده شاپورچشم به جهان گشود و تنها سه سال بعد به گفته نزدیکان این خانواده  رابطه زناشویی این دو به خاطر دخالت‌های اطرافیان به جدایی کشید.

 پس از جدایی از فروغ فرخزاد، شاپور دیگر ازدواج نکرد و تا آخر عمر همراه با کامیار و دکتر خسرو شاپور، برادرش، زندگی می‌کرد. او سرانجام ‌۱۵ مرداد سال ‌۷۸ درگذشت و در قطعه‌ی هنرمندان بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد.

کامیار شاپور - فرزند پرویز شاپور- در سالروز مرگ پدرش با اشاره به آثار چاپ‌نشده‌ی پرویز شاپورمی گوید: آثاری چاپ‌نشده از شاپور باقی مانده است که شامل طرح و کاریکلماتور می‌شود. این آثار اکنون در اختیار یکی از اقوام است که برای انتشار آن‌ها باید اقدام قانونی انجام شود؛ اما متأسفانه به دلیل روابط فامیلی، مجبورم از این اقدام خودداری کنم.

از میان کاریکلماتور پرویز شاپور می‌توان به این موارد اشاره کرد: برای این‌که پشه‌ها کاملاً ناامید نشوند، دستم را از پشه‌بند بیرون می‌گذارم./اگر بخواهم پرنده را محبوس کنم، قفسی به بزرگی آسمان می‌سازم./دلم به حال ماهی‌ها می‌سوزد چون هیچ کس اشکشان را نمی‌فهمد./وقتی عکس گل محمدی در آب افتاد، ماهی‌ها صلوات فرستادند./گربه بیش از دیگران در فکر آزادی پرنده‌ی محبوس است. /به یاد ندارم نابینایی به من تنه زده باشد. /هر درخت پیر، صندلی جوانی می‌تواند باشد. /به عقیده گیوتین، سر آدم زیادی است. و حالا چاپ پنجم مجموعه‌ی کاریکلماتور او با نام “قلبم را با قلبت میزان می‌کنم” به پایان رسیده است و به زودی چاپ ششم آن ارائه می‌شود. چاپ چهارم مجموعه‌ی کاریکلماتور “پایین آمدن درخت از گربه” نیز به تازگی منتشر شده است. انتشارات مروارید ناشر این دو کتاب است.

نمونه‌هایی دیگر از کاریکلماتورهای پرویز شاپور - برای اینکه پشه‌ها کاملاً ناامید نشوند، دستم را از پشه‌بند بیرون می‌گذارم.- اگر بخواهم پرنده را محبوس کنم، قفسی به بزرگی آسمان می‌سازم.- دلم به حال ماهی‌ها می‌سوزد چون هیچ کس اشکشان را نمی‌فهمد.- وقتی عکس گل محمدی در آب افتاد، ماهی‌ها صلوات فرستادند.- گربه بیش از دیگران در فکر آزادی پرندهٔ محبوس است.- به یاد ندارم نابینایی به من تنه زده باشد.- هر درخت پیر، صندلی جوانی می‌تواند باشد.- به عقیده گیوتین، سر آدم زیادی است.- روی همرفته زن و شوهر مهربانی هستند!- غم، کلکسیون خنده‌ام را به سرقت برد.- بلبل مرتاض، روی گل خاردار می‌نشیند!- قطرهٔ باران، اقیانوس کوچکی است.- قلبم پرجمعیت‌ترین شهر دنیاست. به نگاهم خوش آمدی.