زندان و شکنجه در سکوت

نویسنده

dojensi.jpg

سهند کاشفی

شرایط زندگی دو جنسی ها در ایران روز به روز سخت تر می شود. این افراد بعضا در زندان های انفرادی ‏تحت انواع فشارها قرار می گیرند، به گونه ای که تعداد قابل توجهی از آنان به بیماری های روحی و جسمی ‏علاج ناپذیر دچار شده اند.‏

‏ دگرباشان جنسی، به عنوان ضعیف ترین حلقه ی اقلیتها در ایران، نه تنها به لحاظ قانونی مورد حمایت قرار ‏نمی گیرند بلکه به علت بینش جامعه، از طرح مسائل خود و نیز فشارها و سوء استفاده های قانونی که از آنان ‏می شود ابا دارند. درچنین فضایی است که مجازات این افراد روز به روز سخت تر می شود و کسی نیز به ‏این مسئله اعتراض نمی کند. ‏

دکتر “الف.ق” که استاد جامعه شناسی در یکی از دانشگاههای کشور است با تاکید بر اینکه “این نوع نگاه به ‏اقلیتهای جنسی ریشه در فرهنگ پدر سالار جامعه دارد” در تعریف اقلیت جنسی می گوید: “اکثریت مردم ‏دگر جنس گرا[هتروسکشوال] هستند، یعنی گرایش جنسی شان به سمت جنس مخالف است. با این حال عده ای ‏نیز همجنسگرا[هموسکشوال] هستند برخی نیز دو جنسگرا[بای سکشوال] و بعضی نیز دچار اختلال در ‏هویت جنسی خود هستند که در اصطلاح عامیانه به آنها دو جنسی و در اصطلاح علمی [ترانس سکشوال] ‏گفته می شود در واقع به مجموعه ی هموسکشوالها، بای سکشوالها و ترانس سکشوالها اصطلاحا اقلیتهای ‏جنسی یا دگرباشان جنسی گفته می شود.“‏

به عقیده ی این استاد دانشگاه “افراد دگرباشان جنسی نه مجرم هستند نه منحرف و نه برای امنیت جامعه ‏خطرناک”. به گفته ی او “اکنون مدتهاست که از نظر علم پزشکی همجنسگرایان حتی بیمار هم محسوب نمی ‏شوند. البته ترانسکشوالها را باید بیمارانی دانست که با عمل تغییر جنسیت درمان می شوند.“‏

‏ عملی که به گفته ی “شیوا” که سابقا ً پسر بوده ولی اینک تغییر جنسیت داده، در ایران هم آسان است و هم ‏ارزان: “پزشکی قانونی ابتدا باید بیماری را تشخیص دهد و تایید کند که فرد دچار اختلال در هویت جنسی ‏است. بعد از آن عمل در ایران و با هزینه ای بسیار کمتر از آنچه در دیگر کشورها پرداخت می شود انجام ‏می گیرد.“‏

انجام عمل تغییر جنسیت در ایران پس از آن میسر شد که برخی از مراجع تقلید از جمله آیت الله خامنه ای طی ‏فتوایی آن را “برای افرادی که دچار مشکل هستند به لحاظ شرعی بلامانع” اعلام کردند. ‏

اماعلیرغم این نرمش نسبی در مورد ترانس سکشوالها، قوانین ایران نسبت به همجنسگرایان بسیار سخت گیر ‏است. مجازات همجنسگرایی در ایران برای مردان مرگ و برای زنان شلاق است. در حالی که به نظر یک ‏حقوقدان که از اساتید حقوق جزا و جرمشناسی در کشور است “اصولا جرم انگاری همجنسگرایی، بر اساس ‏یافته های جرمشناسی و مبانی حقوق کیفری کار اشتباهی است” وی می افزاید: “سیاست کیفری باید هدف و ‏جهتش حفظ امنیت افراد و جامعه باشد. مداخله در حریم خصوصی افراد و کیفر آنها به خاطر گرایشهای ‏جنسی شان با این هدف مغایر است. اساسا وظیفه ی دولت پیگیری این مسئله نیست که افراد چگونه با رضایت ‏با هم ارتباط جنسی برقرار می کنند. دولت فقط در مواردی نظیر تجاوز جنسی و سوءاستفاده ی جنسی از ‏کودکان باید مرتکبین را تعقیب و مجازات کند.“‏

علیرغم این نظرات، پیش نویس قانون جدید مجازات نیز همچنان مجازات مرگ و شلاق را برای ‏همجنسگرایان مقرر داشته است.‏

در حال حاضر تعداد نسبتا قابل توجهی از دگرباشان جنسی در زندان به سر می برند که در یک نمونه ی حاد ‏می توان به سرنوشت “مهدی” پسر دو جنسی(ترانس سکشوال) اشاره کرد که به خاطر عجز از پرداخت دیه، ‏نزدیک 15 ماه است در زندان به سر می برد. ماموران زندان تمام این 15 ماه او را در سلول انفرادی ‏محبوس کرده اند. آن هم در حالیکه به گفته ی وکیل مهدی “وضعیت روحی او بسیار نامناسب است و بیشتر ‏ساعات روز را گریه می کند.“‏

در واقع سال 1386 یکی از سخت ترین سالها برای همجنس گرایان ایرانی بود. به گفته ی عفو بین الملل و ‏همچنین مطابق با اعلام سازمان دگرباشان جنسی ایران در این سال ایران شاهد بالاترین آمار اعدام ‏همجنسگرایان بود. موارد متعددی از اعدام همجنسگرایان در شهرهایی نظیر شیراز، اصفهان، تهران، رشت، ‏اهواز، تبریز، کرمانشاه و مشهد گزارش شده است.‏

همچنین در سال گذشته بیشترین فشارها و نقض حقوق شهروندی همجنسگرایان، آنگونه که اخبار می گوید در ‏شهر اصفهان اتفاق افتاد. مقامات انتظامی و اطلاعاتی در این شهر در دو نوبت در اردیبهشت ماه و اسفندماه ‏به دستگیری وسیع همجنسگرایان و آزار و شکنجه ی آنها اقدام کردند. اولین بار در اردیبهشت ماه سال 1386 ‏در یک روز 83 همجنسگرا در یک مهمانی خصوصی دستگیر شدند و پس از انتقال به “زندان دستگرد” ‏اصفهان و آزار و شکنجه برای 33 تن از آنان کیفر خواست مجرمیت صادر شد. این افراد در شعبه ی 114 ‏دادگاه جزایی اصفهان محاکمه و تقریبا ً همگی آنها به پرداخت مقادیر سنگینی جزای نقدی محکوم شدند.‏

در نوبت دوم ماجرا از یک جشن تولد ساده آغاز شد. در حالیکه 17 پسر جوان برای شرکت در جشن تولد ‏دوستشان در یکی از محلات ارمنی نشین اصفهان جمع شده بودند این جشن تولد کوچک و خصوصی با ‏هجوم نیروهای امنیتی بر هم خورد.این بار مقصد بازداشت شدگان نه زندان دستگرد که بازداشتگاه اداره ی ‏کل اطلاعات اصفهان، واقع در خیابان رودکی این شهر بود. به گفته ی یک وکیل دادگستری” بازجویی از ‏افراد به اتهام همجنسگرایی توسط اداره ی اطلاعات و شکنجه شدید آنان امری بی سابقه بود”. در حالیکه به ‏گفته ی همین وکیل دادگستری این نحوه ی بازداشت افراد و حمله به مهمانیهای خصوصی که حتی در آنها ‏مشروبات الکلی هم سرو نمی شود بر اساس قوانین جمهوری اسلامی هیچگونه توجیه قانونی ندارد.‏

یک شاهد عینی که مذاکرات خانواده های این جوانان را در دادگستری اصفهان شاهد بوده، در این مورد به ‏روز می گوید: “در روزهای پایانی سال 86 که جهت پیگیری یک پرونده ی شخصی به دادگستری اصفهان ‏مراجعه کرده بودم به طور اتفاقی با خانواده های این جوانان مواجه شدم. آنها در مکالماتشان با یکدیگر از ‏شکنجه ی شدید فرزندانشان خبر می دادند. یکی از آنها می گفت پسرش را آنقدر کتک زده اند که استفراغ ‏کرده و پس از آن استفراغش را به زور به خوردش داده اند. همه ی آنها از کبودی شدید در قسمت های ‏مختلف بدن فرزندانشان خبر می دادند”.‏

این شاهد عینی می افزاید: “با شنیدن این جملات جلوتر رفتم و خودم را خبرنگار معرفی کردم. خانواده ها اما ‏همه از شنیدن واژه ی خبرنگار وحشت کردند و به هیچ وجه حاضر به مصاحبه نشدند. یکی از آنها گفت: ما ‏توان درد سر بیشتر نداریم. مصاحبه کنیم که چه بشود؟ مگر کسی رسیدگی می کند؟”‏

این شاهد عینی که خود در زمینه حقوق بشر فعال و تمرکز فعالیتهایش هم بر پیگیری نقض حقوق دگرباشان ‏جنسی در داخل ایران است، ادامه می دهد: “به رغم سانسور شدید خبری که در این زمینه وجود دارد و ‏همچنین به رغم سکوت رسانه ها و محافل حقوق بشری داخل کشور در قبال نقض حقوق این دسته از ‏شهروندان، تقریبا ً روزی نیست که اخبار اذیت و آزار دگرباشان جنسی چه به وسیله ی نهادهای انتظامی، ‏امنیتی و قضایی و چه به به وسیله گروههای مختلف اجتماعی ـ حتی خانواده ها- به گوش نرسد. صدایی که ‏ظاهرا کسی به فکر شنیدن آن نیست.“‏