پدید آورندگان کتاب در ایران می گویند یک سال گذشته سخت ترین سال ها برای کتاب در کشور بوده، و بعضی شان از مرگ کتاب می گویند. و شاهد آخرین، سخنان محمد حسین صفار هرندی،وزیر فعلی ارشاد است که به طور علنی از نویسندگان خواست خودشان سانسور کتاب هایشان را بر عهده بگیرند.
در حالی که یک سال پیش صفار هرندی در آغاز وزارتش وعده کرده” شاخص کتابخوانی در کشور سر به رشد خواهد گذاشت” امسال در هفته کتاب او و معاون فرهنگی اش محسن پرویز، به دفعات اعلام کردند اوضاع کتابخوانی در کشور “تعریفی و امیدوار کننده” نیست.
اگر چه کتاب نخواندن در ایران به عوامل بسیاری ربط دارد،اما در همین محدوده تنگ نیز وزیر ارشاد و همکارانش در صددند تا موجی از نویسنده گریزی را بر مشکلات پر شمار فرهنگی کشور اضافه کنند.وزیر ارشاد از یک سال پیش چه در حرف و چه در عمل تنها در جهت بسته تر شدن فضای انتشار کتاب در ایران فعال بوده است. صفار هرندی که سوابق نظامی او بر کسی پوشیده نیست،در مصدر فرهنگی ترین وزارتخانه کشوربر این باور است که:“باید در معبر اصلی که مرحله نوشتن و چاپ کتاب است، جلوی این گونه آثار را گرفت.من خودم تصمیم دارم در تمام جلسات انتخاب کتاب برای کتابخانه ها شرکت، مداخله و همکاری فکری داشته باشم”.
وزیر ارشاد که در دوره سردبیریش در روزنامه کیهان یکی از نظریه پردازان تهاجم فرهنگی بود و بسیاری از پدیدآورندگان کتاب را به عنوان عامل دشمن معرفی کرد، چندی پیش و در نمایشگاه بین المللی قرآن بار دیگر اعلام کرد:“نمی گذاریم به اسم هنر ارزشهای دینی را استحاله کنند”.او گفت “برخی از صاحبان اصلی نظام، به ما میگویند چرا هنوز در برخی حوزهها شرایط امروز فرقی با گذشته نکرده و شما به عنوان مسئول چه کرده اید؟” ضمن تقسیم بندی شهروندان به “صاحبان اصلی نظام” و “سایرین” تاکید کردکه:“هر فعالیتی در حوزه فرهنگ و هنر راکه با ارزشهای انقلاب و نظام تعارضی داشته باشد متوقف می کنیم حتی اگر دارای مجوز باشد،مجوز آن را باطل می کنیم”.
صفار هرندی هم چنین ضمن اظهار تاسف از اینکه افرادی هستند که در تولید فرهنگی و به نام هنر هیچ نگاهی به قرآن و ارزش های اسلامی ندارند، گفت:“از همکارانم می خواهم که با تمام قوا مراقب تولیدات حوزه های مختلف باشند چرا که وظیفه دارند جلوی آنچیزی که دل خانواده های شهدا و اهل ایمان و متعهد جامعه را به درد می آورد بگیرند، حتی اگر مجبور باشیم خسارت عملکرد بد پیشینیان را بپردازیم این کار را باید انجام دهیم”.
تشدید سانسور در همه حوزه های فرهنگی و به ویژه کتاب، اگر چه اعتراضات بی شماری را بر انگیخته اما با این وجود وزیر ارشاد همزمان با برگزاری هفته کتاب گفت:“امروز در حوزه بررسی کتاب مشکل چندانی نداریم”.
صفارهرندی در عین حال با استقبال از رواج خودسانسوری در میان پدیدآورندگان کتاب،به طور رسمی از نویسندگان و مترجمان کشور خواست تا خود بررسی کتاب شان را انجام بدهند”تا”مبادا خوراک مسموم”تحویل نسل جوان داده شود.او در تایید گزارش تحقیق و تفحص کمیسیون فرهنگی مجلس از وزارت ارشاد دوره خاتمی گفت:“گاهی به این عنوانها که نگاه میکنیم،متوجه میشویم که نظمی بر این کار حاکم نیست و هر کس هر چه که به نظرش رسیده،بیتوجه به نیاز جامعه، در جامعه نشر داده، نوشته، ترجمه و منتشر کرده است”.
او براساس این تحلیل افزوده است:ما”به کسانیکه خود را دستیاران یک پروژه پلید قرار دادهاند،گله و اعتراض داریم و اعتراض هم کردیم که متاسفانه در همه عرصههای فرهنگی و همهجای جامعه هستند که القا میکنند ایرانی نمیتواند بهجایی برسد”.وزیر ارشاد هم چنین به طور رسمی از ترجمه آثار فلسفی و ادبی سایر کشورها در ایران انتقاد کرده و گفته نباید”هر چه که از آن سو وارد شد، به دست ترجمه سپرده شود،چه بسا خیلی چیزها هست که باید ترجمه شود،ولی نمیشود”.
عقاید وزیر ارشاد و روش های او برای تشدید سانسور کتاب، در مجلس نیز طرفدارانی دارد،چنان که وقتی پس از ماه ها هیاهو گزارش تحقیق و تفحص از وزارت ارشاد در دوره وزارت مهاجرانی و احمد مسجد جامعی منتشر شد،فهرستی از اتهامات شامل اتهامات غیر اخلاقی تا دشمنی با مذهب و جمهوری اسلامی به کتاب های منتشر شده در دوره هشت ساله ریاست جمهوری خاتمی منتسب شد:“ابتذال، عادیسازی روابط محرم و نامحرم، از میان بردن قبح گناه، اشاعهآداب غیراخلاقی، تشریح صحنههای منافی اخلاق، توصیف روابط نامشروع، ترویج روابط قبل از ازدواج، تنزل ذائقهعمومی نسبت به ادبیات، اشاعهرابطههای مثلثی، اشاعه اشرافیگری، اشاعهی بیاعتقادی نسبت به امور دینی و معنوی، سنتستیزی دختران جوان،ایجاد حس همذات پنداری با افراد لاابالی و بیتوجه به مذهب،اشاعهبیتوجهی به احکام شریعت،به سخره گرفتن شعائر دینی، بهکارگیری الفاظ ناپسند،ترویج پوچگرایی، بزرگنمایی و الگوسازی افراد لائیک و نامناسب بودن طرح های روی جلد” از جمله اتهاماتی بود که این کمیسیون فرهنگی مطرح کرد. اتهاماتی که حتا صدای برخی از نزدیکان به جناح راست را نیز در آورد تا جایی که رضا داوری اردکانی در گفت و گویی با روزنامه آینده نو به نوع نگاه اعضای کمیسیون فرهنگی مجلس به نویسندگان و اندیشمندان ایرانی انتقاد کرد. هنرمندان و اعضای کانون نویسندگان و استادان دانشگاه هم در فرصت های مختلف، اعتراض خود را به گزارش تحقیق و تفحص مجلس ابراز کرده اند که همه بی جواب مانده است.
فهرست سیاه سانسور
سانسور کتاب که مقامات کشور آن را “بازبینی” و ““بررسی” می خوانند، اگر چه همواره گریبان گیر تولید کنندگان کتاب در ایران بوده است، اما در سال های اخیر دو دوره بسیار تاریک را برای کتاب رقم زده است، دوره وزارت مصطفی میر سلیم در کابینه دوم هاشمی رفسنجانی و دوره فعلی – هر دو هم از اعضای هیات موتلفه اسلامی . اما بسیاری از پدید آورندگان کتاب، از جمله احسان نراقی،یک سال پس از وزارت صفار هرندی، دوره او را “سیاه ترین دوران کتاب در ایران” می خوانند. نراقی در سخنانی که خبرگزاری ایلنا منتشر کرده به صراحت می گوید:“یکسال اخیر سیاه ترین دوران تاریخ کتاب ایران است و بعدها در تاریخ از آن به عنوان فاجعه قرن یاد خواهند کرد”.او با اشاره به اینکه مجموعه مقالاتش را که سال ها پیش منتشر شده بود،ناشر برای تجدید چاپ به ارشاد فرستاده، اما پس از چند ماه هنوز وضعیت صدور مجوز قبل از چاپ آن مشخص نشده،تاکید کرده است که”این تنها مشکل من نیست؛هر ناشری دست کم 40 عنوان کتاب دارد که وضعیتشان مشخص نشده است و این نشان می دهد که کارهای مسوولان فرهنگ و ارشاد اسلامی هیچ منطقی ندارد”.
احسان نراقی که سال ها مشاور دبیر کل یونسکو نیز بوده، درباره سرنوشت کتاب در سال های اخیر می افزاید:“زمانی که خاتمی بر سر کار آمد؛ تعداد کتاب منتشر شده در حدود 8000 عنوان بود،اما در پایان دوره ریاست ایشان شاهد انتشار 40 هزار عنوان کتاب در کشور بودیم”.
او برخلاف گزارش کمیسیون فرهنگی مجلس که 78 در صد کتاب های منتشر شده در دوره وزارت احمد مسجد جامعی را ترویج ابتذال و ضد دین معرفی کرده است، گفته که”در این سال ها بسیاری از کتاب های فیلسوفان قرن بیستم در ایران ترجمه و منتشر شد و این اتفاق بسیار مهمی است که از کنار آن نمی توان گذشت.در حدود 2 سال پیش در یونسکو ،یکی از دوستان مصری ام را دیدم، او به من گفت: تعداد کتاب های ترجمه و منتشر شده در ایران در حوزه علوم انسانی چند برابر کتاب های منتشر شده در جهان اسلام و قابل تقدیر است”.
نراقی ضمن رد نظر وزیر ارشاد و کمیسیون فرهنگی مجلس هفتم که می گویند برخی کتاب ها ممکن است زمینه انحراف اخلاقی مردم را فراهم کنند،طرح چنین مسائلی را به تنگ نظری مسئولان نسبت داده و گفته”مگر مردم ایران آنقدر بی شعورند که با خواندن یک کتاب اخلاقشان فاسد شود”.
جواد مجابی، نویسنده و شاعر یکی دیگر از منتقدان تشدید سانسور است،او در گفت و گویی با خبرگزاری ایلنا، با اشاره به منشاء نگرانی مقامات جمهوری اسلامی نسبت به پدیدآورندگان کتاب، گفته است:“یک نویسنده نه مخالف یک حکومت است و نه مدافع آن، بلکه یک نویسنده برای بهبود وضعیت جامعه، حق اظهار نظر و انتقاد دارد”.مجابی که در سال های پس از انقلاب قریب به بیست سال اجازه نشر اثری به او داده نشد، با اشاره به اینکه”سانسور در بیشتر کشورهای جهان اعمال نمی شود” افزوده است:“ما نیز خواستاریم تا فضایی ایجاد شود تا همانند کشورهای دیگر جهان آثارمان را بدون اعمال نظر و سانسور منتشر کنیم و چرا که معتقدیم ،مردم با استقبال نکردن از یک کتاب بهترین سانسور را اعمال خواهند کرد”.جواد مجابی در پاسخ توجیه مقامات دولتی درباره تشدید سانسور تاکید کرده که”هیچ کس با خواندن یک کتاب دست به قتل نمی شود و به فحشاء و فساد نیز کشانده نمی شود”.
علی صالحی، از اعضای کانون نویسندگان ایران، وشاعری که آثارش در سال های اخیر مورد اقبال جوانان بوده، یکی دیگر از معترضان سانسور کتاب است. او درباره توجیهات وزارت ارشاد درباره تشدید سانسور بر کتاب گفته:“وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی احتمالا بر این باور است که شعر،کلام و نوشتههای ما موجبات فقر و نکبت را پیش آورده است.احتمالا معتادان میلیونی بعد از مطالعه دقیق آثار ما از صراط مستقیم منحرف شده اند.فساد،فحشاء،فقر،بیکاری واختلاف فاحش طبقاتی،رکود،تورم،گرانی کمر شکن،سقوط بی سئوال محرومان در اعماق گرسنگی و بی پناهی و همه و همه زیر سر کلمات ما است”.صالحی با اشاره به میلیونها ایرانی که زیر خط فقر زندگی میکنند، افزوده:“این آمارهمین دولت است،نه تشویش اذهان عمومی و تبلیغ علیه این و آن.پرسش من این است که آثار ما در سه هزار نسخه چگونه میتوانند،این همه ویرانی به بار آورند؟”
این شاعر تاکید کرده که”در 27 سال اخیر،هیچ دورهای [نحوه بازبینی کتاب] این همه کینه ورزانه نبوده است. دایره ممیزی کتاب در وزارت ارشاد، به انبار کتاب تبدیل شده. ناشرانی را میشناسم که همه اندوخته خود را روی کار کتاب گذاشته و همه دستاوردشان در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به گروگان زمان درآمده است؛ چرا؟ چرا به این یاس عمومی دامن میزنند؟ معنای مهرورزی فرهنگی اگر این است،وای اگر از پس امروز بود فردایی”.این شاعربا اشاره به اینکه شیوع افسردگی فرهنگی به نفع هیچکس نیست، گفته:“ما مینویسیم که نکبت،فقر،فحشاء،رنج و گرسنگی نباشد.ما به نفع آزادی و عدالت می نویسیم تا رویاهای ما از جنس صلح و سعادت باشد، نه دشمنی و نفرت افکنی”.او همچنین درباره سرنوشت آثارش در ارشاد گفته:“من خبر ندارم و حتی حاضر نیستم که برای چانه زدن و پیگیری سرنوشت آثار توقیف شده خود به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نزدیک شوم”.
محمود دولتآبادی،خالق آثاری چون “کلیدر”و”روزگار سپری شده مردم سالخورده” نیز چندی پیش در جریان یک مراسم داستان خوانی با اشاره به برخی از کتاب های خود که برای تجدید چاپ در ارشاد مانده،از وضعیت صدور مجوز کتاب در ارشاد اظهار تاسف کرد.دولت آبادی گفت:“نمیدانم راه حل چه خواهد بود،چرا که نه تنها ناشران را به آستانه تعطیلی کشاندهاند، بلکه نویسندگان، شاعران و پژوهشگران را دیگر رغبتی به ادامه کار نیست.این مشکل ساده نیست و باید به نحوی حل شود و یکی از واکنشهای طبیعی و منطقی نسبت به این امر این است که ناشران اعلام کنند از انتشار کتاب معذوریم و نویسندگان نیز دیگر کتابی را برای نشر به ناشری نسپارند”.او توقیف برخی از کتاب ها در وزارت ارشاد را اتفاق ناخوشایندی دانسته و اعلام کرده که:“در این شرایط از انتشار آثارم امتناع خواهم کرد”و “تا زمانی که چنین وضعیتی ادامه داشته باشد،هیچ کتابی به هیچ ناشری نخواهم سپرد”.
عمادالدین باقی،پژوهش گر و جامعه شناس که در سال های اخیر کتاب هایش با اقبال کتابخوانان ایرانی همراه بوده است، چند هفته پیش با انتشار نامه سرگشاده ای خطاب به وزیر ارشاد و دیوان عدالت اداری نسبت به منع انتشار کتاب هایش اعتراض کرد. باقی که پیشتر 21 عنوان کتاب از او منتشر شده در این نامه تاکید کرده که تاکنون شش کتابش توقیف و ممنوع شده،و چندین کتاب جدیدش نیز در ماه های اخیر از گرفتن مجوز چاپ در وزارت ارشاد بازمانده اند.او باشاره به اظهارات بنیانگزاران جمهوری اسلامی درباره آزادی بیان و وعده آنان به مردم در مورد اینکه حتی مارکسیست ها نیز در ابراز عقیده آزاد خواهند بود،نوشته:“دولتی که شعارش عدالت و معیشت است چگونه ناشران و نویسندگان را با خطر بیکاری و محرومیت از یگانه منبع درآمد زندگیشان مواجه می سازد”.او در نامه خود آورده:“بجز یک اثر که پنج سال است ابتدا در یکی از موسسات و سپس وزارت ارشاد بلا تکلیف مانده قریب به دو سال است که شش کتاب دیگراز این قلم در محاق بررسی در وزارت ارشاد است وپس از سپری شدن این زمان طولانی اعلام داشته اند که به کتابهایم مجوز انتشار نمی دهند و هیچ نامه و مکتوبی حاوی این پاسخ و ادله و مستندات قانونی منع چاپ کتاب را تسلیم نمی کنند”.
باقی در این نامه که آن را شکایت نامه نیز خوانده تاکید کرده است:“ممانعت از نشر کتابهای اینجانب برخلاف مفاد اصل هشتم،نهم، بیستوسوم و خصوصاٌ اصل 24 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و ماده 3 [بهویژه بند ب و تبصره 2 ماده 3] و نیز ماده 4 مقررات نشر مصوب شورایعالی انقلاب فرهنگی است”،و از همین رو خواستار رسیدگی به شکایت خود در دیوان عدالت اداری شده، اما با گذشت یک ماه هنوز هیچ یک از مقام های دولتی وقضایی در این باره پاسخی ارائه نداده است.
ابراهیم یزدی،دبیر کل نهضت آزادی و وزیر خارجه دولت موقت ،یکی دیگر از شاکیان سانسور وزارت ارشاد است.او نیز ضمن انتشار نامه ای از وکیل خود خواسته است تا با شکایت بردن به قوه قضاییه نسبت به عدم صدور مجوز برای کتابش با عنوان”روشنفکری دینی و چالشهای جدید” دادخواهی کند.یزدی گفته که این کتاب پانزده ماه پیش توسط ناشر به وزارت ارشاد سپرده شده اما تاکنون مسئولان این وزارتخانه حاضر نشده اند به صورت کتبی ایرادات مورد نظر خود را به ناشر ابلاغ کنند و تنها به طور شفاهی از ناشر خواسته اند بخش هایی از کتاب را حذف کند.ابراهیم یزدی هم چنین اعلام کرده که”از فحوای کلام کارشناس اداره کتاب در گفتوگو با مدیرعامل انتشارات کویر چنین برمیآید که مشکل اصلی برای وزارت ارشاد نام اینجانب است”.
فریبرز رییس دانا،اقتصاددان و نویسنده از جمله دیگر نویسندگانی است که تعداد کتاب های در حبس مانده خود را چهار عنوان ذکر کرده و گفته”عدم صدور مجوز انتشار کتاب و اعلام وصول مشکلی است که دامن اهالی فرهنگ و هنر را گرفته است”.
نمونه ای از خروار
از جمله نمونه هائی از کتاب های توقیف شده که به چندین هزار می رسد این کتاب هاست:
مجوز چاپ رمان “دختری با گوشواره مروارید” نوشته تریسی شوالیه، با ترجمه گلی امامی لغو شده است.این کتاب قرار بود برای ششمین بار تجدید چاپ شود.
کتاب “گفتوگوها” و جلد دوم “جهان داستان ایران” نوشته جمال میرصادقی پس از حدود یکسال مجوز نشر گرفت، او اما از چاپ “23 داستان از نویسندگان نوقلم نسل سوم” منصرف شد.به گفته میرصادقی چون حذفیات خیلی زیاد است، امکان چاپ کتاب وجود ندارد و به این دلیل ترجیح میدهد آن را چاپ نکند.
مهدی غبرایی،از چاپ ترجمه”هرگز ترکم نکن” نوشته ایشی گورو منصرف شد. چاپ این کتاب پس از 10 ماه در انتظار مجوز نشر بودن،مشروط بر انجام حذفیاتی اعلام شد که به گفته غبرایی،چون” زیاد” بود قابل اعمال نبود..مهدی غبرایی هم چنین خبر داده که ترجمههای “سیاهاب”، “کتاب ریتمها” و “موجها”یش در انتظاردریافت مجوزنشرند،اما تاکید کرده که” با روشی که مسوولان در پیش گرفتهاند و آثار با اشکالتراشیهای زیاد مواجه میشوند و چاپ آنها به تاخیر میافتد،یا باید افسرده شد و کار را کنار گذاشت یا ادامه داد و به امید روزی نشست که سعه صدری باشد تا آثار منتشر شود”.
کتاب “خاطرات علمالسلطان” نوشته خسرو معتضد، این نویسنده و پژوهشگر تاریخ،بیش از هشت ماه در انتظار مجوز مانده و بهتازگی به او اعلام شده تصاویر کتاب باید حذف شوند.به گفته معتضد تصاویر این کتاب مربوط به افرادی چون ناصرالدینشاه ومظفرالدینشاه است.او با تاکید بر اینکه همیشه مخالف مهاجرت بوده،اعلام کرده با این وضعیت به فکر مهاجرت افتاده است.
مجوز نشر رمان “میرا” با ترجمه لیلی گلستان لغو شده است.ترجمه این رمان نخستینبار در سال 54 منتشر شد، اما 25 سال اجازه تجدید چاپ نداشت و تنها مدتی پیش مجوز گرفته و توسط نشر بازتابنگار تا چاپ پنجم هم رسیده بود؛ اما به گفته گلستان،اینک مجوز نشر آن پس از اعلام وصول چاپ ششمش پس گرفته شده است.او می گوید:” آنچه وزارت ارشاد با کتاب می کند باعث شده تا دوران مرگ کتاب در ایران فرا رسد”.
کتابهای”انتری که لوطیاش مرده بود”،”چراغ آخر” و “خیمهشببازی” چوبک، از بنیانگزاران داستان نویسی نو ایران با گذشت بیش از یکسال و نیم از زمان انتشار مجدد، مجوز پخش ندارند.
کتابهای اصغر الهی بیش از 10 سال است که در انتظار مجوزند. این داستاننویس دو رمان به نامهای “سالمرگی” و “رؤیا و رؤیا” را سالها پیش نوشته است، اما کتابها بهترتیب، به علت آنچه، غمانگیز و مخالف عفت عمومی عنوان شدهاند، هنوز مجوز نشر نگرفتهاند و طبق گفته الهی پاسخ روشنی نیز در این زمینه داده نشده است.
حسین بروجردی، فرزند یکی از بنیانگزاران سپاه پاسداران محمد بروجردی، که کتاب هایش به عنوان الگو در جمهوری اسلامی تبلیغ می شود با انتشار نامه ای اعلام کرده که پس از چهار سال تحقیق کتابی با عنوان “پیکار ناتمام” درباره پدرش نوشته اما به علت نظارت وزارت ارشاد و موسسه تنظیم آثار امام خمینی بر این گونه کتاب ها،باید 70 ایراد گرفته شده را در کتاب خود حذف کند:” مضایق و محدودیاتِ شدیدی که در نظام جمهوری اسلامی نسبت به صدور مجوز چاپِ کتاب اعمال می شود، نفیِ آشکارِ آزادیِ بیان است و برای قلم و نویسندگی سرنوشتی مگر اضمحلال و نابودی را رقم نمی زند”.
مرگ کتاب
این تنها مشتی نمونه خروار است و نشان می دهد دیوار سانسور آن قدر بلند شده که می تواند نه تنها نویسندگان سرشناس که حتی فرزند سرداران شهید را نیز شامل شود.بر این فهرست می توان ده ها نویسنده و صدها کتاب دیگر را نیز افزود.کتاب هایی که از حوزه ادبیات،دین،سینما،نمایشنامه،داستان کوتاه،شعر،نقد و حتی اقتصاد و سیاست و تاریخ را در بر می گیرد. علاوه بر این ها در هفته های اخیر اخباری ازروش های تازه سانسور نیز منتشر شده است.بر اساس اعلام ناشران شرکت کننده در نمایشگاه های استانی کتاب، که نمونه های اخیرش در مشهد و تبریز برگزار شد، در این نمایشگاه ها مامورانی از طرف وزارت ارشاد به کتابفروش ها مراجعه و ضمن بازبینی کتاب ها از عرضه کتاب های منتشر شده برخی شاعران نویسندگان و از جمله فروغ فرخ زاد،صادق هدایت،غلامحسین ساعدی و برخی از شاعران و نویسندگان مشهور ایرانی ممانعت می کردند.
برخی می گویند اگر روزگاری محققانی بخواهند درباره حجم سانسور در دوره اخیر کتابی بنویسند،بی گمان فهرستی چند جلدی از کتاب های ممنوع و غیر قابل چاپ از نظر وزارت ارشاد را تدارک ببیند. اما محمد نوری زاد،یکی از دوستان و همفکران صفار هرندی چندی پیش در توصیف کارنامه یک ساله وزیر ارشاد گفت:” آقای صفار از ضعیف هم ضعیفتر بودهاند”.اگر چه به طور دقیق مشخص نیست که نوری زاد از چه منظری چنین انتقادی را مطرح کرده،اما این را هم گفته که:“ایشان در کیهان نیز نشان دادند که فرد ناموفقی هستند؛به نحوی که تیراژ روزنامه کیهان از 250 هزار به 30 هزار تنزل پیدا کرد”.اگر صفار هرندی بخواهد همان کار را با شمارگان دو سه هزار نسخه ای کتاب تکرار کند، از هم اکنون می شود مرگ کتاب در ایران را اعلام کرد.