سباستین فیشر
آیا تحریم ها می توانند جمهوری اسلامی را وادار به عقب نشینی کنند؟ یا اینکه برای توقف برنامه هسته ای این حکومت مداخله نظامی غیرقابل اجتناب است؟ درحالی که یک سال به انتخابات آمریکا باقی مانده، صحبت در مورد احتمال وقوع جنگ بیش از پیش شنیده می شود و رییس جمهور اوباما بی شک با معضل بزرگی روبروست.
رییس جمهور آمریکا به نظر مصمم می آید. او برای اینکه جمهوری اسلامی به تسلیحات اتمی دست پیدا نکند، می گوید “هیچ گزینه ای را از روی میز حذف نمی کند”. این بدین معنی است که درصورتی که تحریم ها درنهایت مؤثر واقع نشوند، امکان وقوع یک مداخله نظامی علیه این کشور در خلیج فارس وجود دارد. نیمی از مردم آمریکا نیز برهمین عقیده اند.
در منطق نیز آمده: اگر A نشود، آنگاه B خواهد بود. و این گزینه شفافی است. گرچه سیاست “همه گزینه ها روی میز است” در زمان جرج بوش نیز مطرح بود، ولی این یک سیاست پایدار نیست.
در این مورد عواملی وجود دارند که به ناپایداری آن کمک می کنند؛ عواملی خارجی و متغیر. مجله “تایم” می نویسد: “احتمال وقوع هیچ یک از دو سناریو [ایران اتمی و اعمال تحریم تا مداخله نظامی] نیست. و هیچ یک از دو طرف نیز به سوی سناریوی سوم گام برنمی دارند.”
تلاش برای مؤثر کردن تحریم ها
حقیقت این است که مقامات آمریکایی و اروپایی از ابتدای سال جاری به شکلی گسترده درتلاش اند تا با اعمال تحریم های جدید حکومت تهران را به ازسرگیری جدی مذاکرات هسته ای مجاب سازند. هدف اتحادیه اروپا این است که واردات نفت و محصولات پتروشیمی ایران از ماه ژوئیه متوقف شود و همچنین بانک های ایرانی به سیستم مالی جهانی دسترسی نداشته باشند. این درحالی است که ۸۰ درصد از درآمد ارزی حکومت ایران از فروش نفت به دست می آید. ایالات متحده که هیچ نفتی از ایران خریداری نمی کند، تحریم های دیگری علیه بانک تجارت این کشور اعمال کرده است.
ولی تمامی این رویکردها بدون خطر نیست: افزایش قیمت نفت می تواند به اقتصاد آمریکا که از هم اکنون با مشکلاتی مواجه شده ضربه بزند و یا کشورهای اروپایی مقروض را مقروض تر کند. ایران نیز علاقه خود را برای ازسرگیری مذاکرات نشان می دهد ولی درعین حال، محمود احمدی نژاد اعلام می کند که کشورش از برنامه هسته ای خود رویگردان نخواهد بود.
آیا این تحریم ها اصلاً نتیجه ای خواهد داشت؟ یا اینکه فقط باعث خواهد شد مردم ایران بیشتر زیر یوغ دیکتاتوری بروند؟ کریم سجادپور، یکی از کارشناسان برجسته امور مربوط به ایران در ایالات متحده، دراین خصوص می گوید: “تحریم ها باعث می شوند تا دستیابی جمهوری اسلامی به تسلیحات اتمی دیرتر و سخت تر شود. من فکر نمی کنم که دستیابی ایران به سلاح اتمی غیرقابل اجتناب باشد.” سجادپور در ادامه می گوید: “حکومت ایران طی ماه های آینده باید بنشیند و محاسبات دقیقی انجام دهد و ببیند چه هزینه ای برای به دست آوردن چه امتیازی صرف می شود.”
آنچه هنوز نامشخص است این است که ایران درحال حاضر چه خط قرمزهایی را پشت سر گذاشته. حکومت آیت الله ها چه زمانی به بمب دست خواهد یافت؟ و آیا اصلاً توانایی تولید بمب را دارد؟ تعریف اوباما و وزیر دفاع اش، لئون پانه تا، از خط قرمز، دستیابی ایران به بمب است، ولی تعریف بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسراییل، خط قرمز را توان ایران برای انجام این کار می داند.
تک روی اسراییل در تهدید
دولت آمریکا بیم آن دارد که اسراییل به تنهایی دست به حمله علیه تأسیسات اتمی ایران بزند که در این صورت بی شک آمریکا نیز ناخواسته وارد جنگ خواهد شد. ظاهراً اوباما در اواسط ماه ژانویه طی یک تماس تلفنی نتانیاهو را از خطرات حمله نظامی علیه ایران آگاه ساخته. مشکل اسراییلی ها این است که می خواهند برنامه اتمی ایران را به تنهایی متوقف کنند و دیگر نمی توانند انتظار بکشند.
انتخابات ایالات متحده در ماه نوامبر برای تمامی احزاب آمریکا بسیار حائزاهمیت است. دیوید سانگر به نیویورک تایمز اظهار داشت: “نتانیاهو محاسبه کرده که اوباما درصورت حمله اسراییل به ایران، برای همسو کردن رأی دهندگانش با مشکل مواجه خواهد شد.” میت رامنی تقریباً در تمامی سخنرانی هایش می گوید: “اگر اوباما مجدداً انتخاب شود، ایران به بمب اتمی دست خواهد یافت، ولی اگر میت رامنی را انتخاب کنیم، ایران به سلاح اتمی دست نخواهد یافت.” به گفته او، رییس جمهور “کم شهامت و ضعیف” است.
اوباما در مخمصه
چه باید کرد اگر تحریم ها به هیچ نتیجه ای نرسند؟ آیا باید ایران اتمی را پذیرفت یا برعکس، آغازگر جنگ بود؟ اینها گزینه هایی است که اوباما یا جانشین او باید بزودی یکی از آنها را انتخاب کنند. به هرحال این یکی معضل های کلاسیکی است که اوباما نیز به مانند دیگر رؤسای جمهور آمریکا با آن روبروست.
درحال حاضر سناریوهای مختلف به شدت در آمریکا مورد بحث است. نشریه “فارین افیرز” اخیراً مقاله ای را از ماتیو کرونیگ، مشاور سابق رابرت گیتس وزیر دفاع سابق اوباما، به چاپ رساند. در این مقاله تحت عنوان “زمان حمله به ایران فرا رسیده” آمده است که حملات نظامی کاملاً سنجیده برای ازبین بردن برنامه اتمی ایران “می تواند منطقه و کل جهان را از یک تهدید بالقوه نجات دهد و امنیت ملی ایالات متحده را در بلندمدت بهبود بخشد.”
ازسوی دیگر، کرونیگ به سیاست تهاجمی سریع اسراییل اشاره می کند که در قبال سوریه و عراق به سرانجام رسیده. حملات هوایی اسراییل به رآکتورهای اتمی این دو کشور در سال های ۱۹۸۱ و ۲۰۰۷ باعث شد تا برنامه اتمی آنها مجدداً ازسر گرفته نشود. نتیجه گیری او: “توسعه اتمی ایران باعث شده تا ایالات متحده بین دو گزینه جنگ متعارف و جنگ اتمی مردد بماند.”
ولی چه خواهد شد اگر مردم ایران به حمایت از حکومت جمهوری اسلامی تمایل پیدا کنند؟ سجادپور می گوید: “اگر حمله نظامی به برنامه اتمی ایران ۳ سال پیش انجام شده بود، حکومت تا یک دهه دیگر می توانست به بقای خود ادامه دهد.”
منبع: اشپیگل، ۱ فوریه