تنگه هرمز را با بیل می بندیم

ابراهیم نبوی
ابراهیم نبوی

po_nabavi_01.jpg

مصرف کلمات ترسناک در خبرهای ایران امروز افزایش بیشتری پیدا کرد. دولت عراق سفیر خود را از تهران فراخواند. هوشیار زیباری وزیر خارجه عراق، گفت: « ما از یک سو موقعیت آمریکا را درک می کنیم و از سوی دیگر موقعیت جغرافیایی خود را در نظر داریم…»( ترجمه غیردیپلماتیک: عجب بدبختی ای داریم، چسبیدیم به مرز ایران، هیچ کاری هم نمی توانیم بکنیم.) زیباری در مورد حضور ایرانیان در عراق گفت: « بازدید کنندگان سیاسی احتمالا باید تائید شخص نخست وزیر را به دست آورند و ممکن است این دیدارها به اطلاع آمریکا برسد.» همین آقای هوشیار گفت: « ماموریت دو دیپلمات ایرانی در عراق مشکوک بوده است….» بدنبال همین حرف های مشکوف! بود که دولت عراق اعلام کرد که « با دستور حکومت مرکزی بغداد، مرز شلمچه بسته شده است.» اما وزارت کشور بطور یکطرفه اعلام کرد که « مرز شلمچه باز است.» ظاهرا هرکسی بخواهد از شلمچه می تواند از ایران خارج شود، ولی نمی تواند به عراق وارد شود.

عدم کفایت سیاسی

من که فکر می کنم مخ مقامات مملکت در حال چت سنگین است. البته شایع شده است که مخ مذکور دچار رایحه خوش شده است، اما هنوز در این مورد اطمینان کافی وجود ندارد. شما فکر می کنید چرا نیروهای سیاسی مهم کشور که خطر جنگ را می فهمند از مردم دعوت نمی کنند که جلوی مجلس اجتماع کنند و خواستار استیضاح دولت شوند؟ یا خود مردم بجای اینکه بترسند و به جنگی که اتفاق می افتد فکر کنند، چرا به این فکر نمی کنند که بروند جلوی مجلس و از نمایندگان مجلس بخواهند دولت را برکنار کند. در قانون اساسی زاهی وجود دارد به نام « عدم کفایت سیاسی» که در مورد رئیس جمهوری که کفایت سیاسی برای اداره کشور نداشته باشد، پیش بینی شده است. آیا تردیدی در بی کفایتی سیاسی احمدی نژاد وجود دارد؟ یک جنبش صلح برای راه افتادن تظاهرات ضدجنگ، برای برکناری دولت نه غیرممکن است و نه کار تندروانه ای است. شعار تند ندهیم، درخواست مرگ کسی را نکنیم، خواسته غیرقانونی هم نداشته باشیم. از نمایندگان مردم بخواهیم که دولت را برکنار کند. فعلا رئیس جمهور قرار است امشب برای گفتگو با مردم به تلویزیون برود. معلوم نیست دکتر اینقدی نژاد دوباره چه تخم دوزرده ای می خواهد بگذارد.

یاشاسین اعلمی، یاشاسین تبریز

آقا! من بعضی اوقات که می بینم که در تبریز یک کارهای بد بدی می شود حرض می خورم، بالاخره این شهر سالها مرکز جنبش های دموکراتیک و روشنفکرانه کشور بوده و قطعا ضریب تعداد جمعیت ترک های مملکت در حوزه سیاست و ادبیات و اقتصاد و فرهنگ ایران، بیش از ضریب جمعیتی ترک های کشور است. نکته هم اینکه تقریبا همه جنبش های پان ایرانیستی ایران هم توسط ترک ها اداره می شده است و علاوه بر آن ادبیات فارسی هم مدیون ترک هاست. از همه اینها که بگذریم من خودم هم ترک هستم، به قول آقای حسنی حالا بقیه بدرک! اما، زنده باد اعلمی نماینده تبریز که در این اوضاعی که همه دچار انجماد و یخ زدگی شده اند، با تمام وجودش نشان می دهد که منافع ملی کشور را کاملا احساس می کند. اعلمی در یک نطق جانانه وزیر مخابرات را سه روز قبل مورد سووال قرار داد و گفت: « به بهانه مقابله با سایت های غیراخلاقی به جان سایت های سیاسی افتاده اید.» از طرف دیگر اعلمی در مورد برنامه نمایندگان مجلس برای احضار دکتر اینقدی نژاد توضیح داد که اتفاقا 56 درصد امضاکنندگان این طرح به فراکسیون اصولگرایان وابستگی دارند. اعلمی گفت: « عزم ما برای احضار رئیس جمهور به مجلس جدی است.» آگاهان در این مورد هیچ توضیحی ندادند، چون اصلا وقت شوخی کردن و توضیح دادن نبود.

فراکسیون اکثریت سی درصدی

فراکسیون اکثریت با 37 نفر چند روز قبل تشکیل جلسه داد، قرار بود 76 نفر در این جلسه شرکت کنند، ولی ظاهرا رایحه آقای باهنر به مشام آنها خوش نیامده است. من فکر می کنم در کنار این فراکسیون اکثریت باید آقای اعلمی خودش یک « فراکسیون نیروی سوم» تشکیل دهد. اسمش را هم هرچه می خواهند بگذارند. پیش بینی من این است که مصاحبه احمدی نژاد در تلویزیون یا بشدت نمایندگان را عصبانی می کند و لیست امضاها را کامل می کند، یا اینکه احمدی نژاد به دستور مقامات کشور علائم صلح را برای آمریکا می فرستد. دکتر اینقدی نژاد را رها کنیم و برگردیم به مجلس. خانم جلودارزاده در مورد طرح تجمیع دو انتخابات بدون اینکه توضیح بدهد که اصل قضیه اشکال قانونی دارد، گفت: « افزایش طول دوره نمایندگی شرعا اشکال دارد.» آگاهان هرگونه رابطه افزایش طول با شرع را تکذیب کردند.

ائتلاف در پناهگاه

ظاهرا یک ائتلاف هاشمی و خاتمی و مجاهدین انقلاب و مشارکت در حال شکل گیری است، به کلیه آقایان پیشنهاد می کنیم این ائتلاف را قبل از اینکه در پناهگاه تشکیل دهند، در دفتر خودشان تشکیل بدهند.

محمود صحاف

این محمود صحاف هم دارد نقش سعید الصحاف آخرین سخنگوی آخرین صدام را بازی می کند، آمریکایی ها داشتند وسط خیابانهای بغداد گرگم به هوا بازی می کردند، مردک دروغگو می گفت آمریکایی ها جرات ندارند به عراق حمله کنند. در حالی که جوان تنومند سردار محسن رضایی رسما اعلام کرد که: « برخورد آمریکا با ایران قطعی است» احمدی نژاد، معروف به محمود صحاف اعلام کرد که « آمریکا جرات حمله به ایران را ندارد.» علی لاریجانی معروف به علی بی خیال هم که در این روزها مسوولیت آژانس سیر و سفر را برعهده داشت، علیرغم هوش ذاتی و داشتن برادری مثل جواد، گفت: « دشمنان، قدرت حمله نظامی به ایران را ندارند.» اما واین وایت، از مقامات ارشد آمریکایی( این ارشدش را از خودم درآوردم، چون حوصله ندارم بروم خبرش را پیدا کنم ببینم چکاره بود.) اعلام کرد: « جنگی بزرگ با ایران در راه است.» کوندالیزا رایس هم در حالی که داشت دستش را روی ماشه فشار می داد، گفت: « از درگیری با ایران پرهیز می کنیم.» اما دموکراتهای کنگره آمریکا که حرف رایس را باور نکرده بودند، گفتند: « به بوش هشدار می دهیم که دست نگه دار، می دانیم می خواهی به ایران حمله کنی.» القدس العربی که مثل سایر نشریات موفق عربی سیاست دوری و دوستی را حفظ کرده و در لندن منتشر می شود، گفت: « هواپیماهای آمریکایی در مرز ایران گشت زنی کردند.» اما وزارت کشور ایران اعلام کرد که هیچ هواپیمایی در هیچ جایی گشت زنی نکرده است. فقط نماینده دشت آزادگان هفته پیش اعلام کرد که ایران یک هواپیمای گشت زنی آمریکا را در دشت آزادگان ساقط کرده است. خبرنگاران از وزیر کشور پرسیدند: پس ماجرای سقوط هواپیمای گشت زنی آمریکا چه بود؟ وزیر کشور هم گفت: گشت زنی نکرده بودند و ما یکی را زدیم، اگر گشت زنی کرده بودند که ده تا را می زدیم.

نابغه استراتژیک توکاتور

حسین الله کرم، نابغه استراتژی نظامی و صاحب آژانس هوایی توکاتور در یک اظهار نظر کاملا آزاد، تمام دلایلی را که آمریکایی ها دنبالش می گردند تا براساس آن به ایران حمله کنند، اعلام کرد و گفت: « سازماندهی منطقه به رهبری ایران از جمله رویکردهای مثبت دولت بوده است…. ما در حال نزدیکی به کشورهایی مانند سوریه و لبنان، دولت فلسطین و حماس هستیم… و تعامل با آمریکای لاتین باعث می شود که تکرار اشتباهات از سوی مقامات پنتاگون به معنای پرتاب موشک های دوربرد ایران به سمت کوههای راکی در حیات خلوت آمریکا است.»( ترجمه کلمه به کلمه جمله آخر: ایران با کشورهای آمریکای لاتین قرار گذاشته است که در صورت حمله آمریکا به ایران، آنها با موشک به آمریکا حمله کنند.)

توضیح: کوههای راکی در آمریکا حداقل سه هزار مایل با واشنگتن و پنتاگون و کاخ سفید فاصله دارد و نه تنها در حیاط خلوت آمریکا نیست، بلکه شش تا کوچه آن طرفتر هست.

توضیح دوم: شلیک موشک با سه هزار مایل اختلاف مثل این است که آمریکا موشکی را بخواهد به تهران بزند، ولی آن موشک به پاریس بخورد.

توضیح سوم: آدم از عقلش هم استفاده نمی کند، حداقل از نقشه استفاده کند.

توضیح آخر حیاط خلوت آمریکا به کشورهای لاتین همسایه آمریکا می گویند. این را سردبیر رسالت هم میداند، بنابراین الله کرم میگوید هر وقت آمریکا به ایران حمله کرد، ایران که زورش به آمریکا نمی رسد به ونزوئلا و اکوادور حمله میکند و بعد هم خسارتش را میدهد و دوستان هم در تهران فریاد می زنند بر آمریکا چیره شدیم. اتفاقا طرح بدی نیست.

موسیقی 22 هزارنفری

یک آقای ترسناک به اسم آقای محمد حسین زارع که رئیس ستاد مرکزی دهه فجر است و دیدنش آدم را می ترساند، گفت: « 22 هزار دانش آموز تهرانی سرود انرژی هسته ای را هم خوانی می کنند.» آگاهان توضیح دادند که اگر 22 هزار دانش آموز این سرود را هم خوانی کنند، اولا اثبات می شود که 90 درصد مردم ایران با تولید انرژی اتمی و در نتیجه نابودی کشور موافقند و دوما معلوم می شود که تولید انرژی هسته ای در این شرایط کار درستی است. و اصولا اگر همین گروه یک سرود هم در مورد کاهش قیمت ها بخوانند، معلوم می شود که افزایش قیمت ها از بیخ شایعه است. حالا به نظر شما درآمد انرژی هسته ای برای ایران در طول یک سال، از هزینه این هم خوانی بیشتر است؟ ده روز قبل از خواندن سرود 22 هزار نفری، یعنی دیروز، بازرسان اتمی دیروز اعلام کردند که مرحله تامین سوخت بمب اتمی در ایران آغاز شده است. آنها دقیقا واژه « تامین سوخت بمب اتمی» را بکار بردند. با فاصله کمتر از سه کیلومتر از سازمان انرژی اتمی، با انفجار یک کپسول گاز هیدروژن، یک دانشجوی دوره دکتری در آزمایشگاه تربیت مدرس کشته شد.

تنگه هرمز را با بیل می بندیم

گاهی اوقات این نمایندگان مجلس جوری از تنگه هرمز حرف می زنند انگار که جوی آب ده پدرشان است که اگر یک بیل داشته باشند، می توانند جلوی آنرا ببندند و باغ های همه ملل دنیا را ایکی ثانیه بخشکانند. و مثل ملانصرالدین از حالا هم دارند فکر می کنند که اگر تنگه هرمز بسته شد و قیمت نفت به چهارصد دلار رسید و بودجه کشور پنج برابر شد با بقیه پولش چکار بکنند؟ حشمت الله فلاحت پیشه، عضو کمیسیون امنیت ملی و انرژی و غیره مجلس گفت: « تهدید امنیتی ایران تهدید جریان 46 درصد انرژی دنیاست.» آگاهان برای آقای فلاحت پیشه توضیح دادند که این حرف ها را یواش تر بزند، چون اگر آمریکایی ها متوجه شوند که تنگه هرمز این همه مهم است ممکن است ناوها و زیردریایی های شان را بیاورند به خلیج فارس و از این به بعد ایرانی ها برای رفتن از بندر قشم به بندرعباس لازم باشد ویزا بگیرند. در همین حال، الهام امین زاده، عضو همان کمیسیون که ایشان هم فرق میکروفون و تنگه هرمز را هنوز نمی داند، گفت: « حرف های زیادی در تنگه هرمز برای گفتن داریم.» آگاهان تصور کردند که خانم الهام امین زاده، در حالی که وسط ناوهای هواپیمابر و زیر دریایی ها در حال بال بال زدن است، یک بلندگوی دستی دستش گرفته و در حالی که موشک و خمپاره و گلوله از بغل گوشش رد می شود، دارد برای آمریکایی ها سخنرانی می کند و آنها هم از ترس فرار می کنند. همین الهام( که ربطی به شوهر شمسی ندارد) گفت: « به این معنا که از ابزارهای مختلفی در این منطقه می تواند استفاده شود.» شخص ثالث کمیسیون انرژی مجلس، یعنی کمال دانشیارنیزگفت: «کنترل کامل تنگه هرمز در توان ایران است.» وی در حالی که سعی می کرد خونسردی خودش را حفظ کند، به آمریکا توصیه کرد کوتاه بیاید و از ایجاد هرگونه ناامنی بپرهیزد. وی گفت: « اگر خلیج فارس ناامن شود، بیشترین آسیب را کشورهای مصرف کننده نفت خواهند دید.» در تمام این اظهارات چند چیز فرض شده است:

اول: اگر ما تنگه هرمز را ببندیم هیچ کسی آن را باز نمی کند.

دوم: وقتی تنگه هرمز را ببندیم، خودمان یک تنگه دیگر در زیر زمین خانه عمه مان داریم که از آنجا نفت و بنزین وارد می کنیم.[ اشتباه نکنید و تنگه را جور دیگری بخوانید و به من ایراد بگیرید که به لباس زیر عمه چکار داری]

سوم: ارتش آمریکا برای آب تنی به خلیج فارس آمده است.

در شهر به محمود پیشنهاداتی شد

محمود چاخان، در نقش عین الله باقرزاده که در دائما رهبران جهان در شهر به او تلفن می کنند و پیشنهاداتی می کنند، گفت: « سی رئیس جمهور با من تماس گرفتند و گفته اند که در صورت تحریم به ما کالا می دهند.» نکات زیر مورد سووال است:

اول: این سی نفر چرا اسم ندارند؟

دوم: چرا دو تا از این سی نفر رفیق تلفنی رئیس جمهور، در سازمان ملل از ایران حمایت نمی کنند؟

سوم: مگر ممکن است کسی با ما دوست باشد که چیزی داشته باشد که به ما بدهد؟

چهارم: دروغ مالیات ندارد و اگر هم داشته باشد مشمول بخشودگی ویژه می شود.

جیب خالی است، پول نخواهید

در حالی که حسین الله کرم هم متوجه شده است که دولت احمدی نژاد عامل گرانی و تورم بوده است، یک عضو شورای مرکزی موتلفه نیز گفت: « دولت نتوانسته به وعده های خود در زمینه مشکلات اقتصادی و فرهنگی جامه عمل بپوشاند.» در همین حال، حداد عادل هم که برای سفر استانی به خراسان رفته بود، به کسانی که به دیدارش آمده بودند و معلوم بود که فقط و فقط و فقط و فقط( دو هزاربار تکرار شود) برای حمایت از انرژی هسته ای اجتماع کرده اند، گفت: « از من پول نخواهید، جیب خالی است.» مسوولان خراسان نیز اعلام کردند که « ما آب آشامیدنی و گازرسانی می خواهیم.» یکی از آگاهان توضیح داد که اصولا به زبان خراسانی منظور از آب آشامیدنی و گاز، همان انرژی هسته ای است که حق مسلم ماست.

تا شنیدن آژیر سفید از هرنوع پاسخگوئی معذوریم

می خواستم در مورد برخی از نویسندگان خارج و داخل اعم از هر نوع شیرین و فرهاد، هر نوع موجود وابسته و آزاد و مازاد، چیزی بنویسم، منتهی با خودم عهد کرده ام که از حالا دو تا کار را جدی بگیرم، اول این که تا وقتی خطر جنگ برطرف نشده اصلا با نیروهای بیرون کشور و کسانی که در گفتمان سیاسی کشور وجود ندارند، درگیر نشوم و وقت خودم و آنها و خوانندگان را تلف نکنم و از طرف دیگر در صورت حمله آمریکا به ایران، نا پایان جنگ به هیچ وجه با هیچ رسانه دولتی آمریکایی مصاحبه نکنم. توضیح اینکه مطمئنم که عامل ایجاد جنگ احمدی نژاد است، اما از لحظه ای که اولین شلیک به ایران شروع شد، من نمی توانم در رسانه ای که دولتش به مردم کشور من شلیک می کنند، حرف بزنم.

شب بیا پارک، در خدمتیم

باوجود اینکه مجلس ساعت کار بانکها را به زمان قبلی برگرداند و شورای نگهبان هم این تصمیم را تائید کرد و آن را به دولت ابلاغ کرد، اما دولت محض تفریح و چون عشقش نمی کشد، ساعت جدید را به بانکها ابلاغ نکرده است. از طرف دیگر، پورمحمدی، مردی در حال استیضاح، گفت: « ساعت کاری برخی مشاغل به ساعت شب منتقل می شود.» آگاهان پیش بینی کردند که ساعت کار مشاغل زیر به ساعات نیمه شب منتقل شود:

1) کارکنان ستاد انتخابات کشور

2) ماموران راهنمایی و رانندگی و مسوولان ترافیک کشور

3) موزه ها و مراکز ایرانگردی و جهانگردی

4) پارک ها و شهربازی و باغ وحش

5) دفتر دیدارهای مطبوعاتی و مردمی رئیس جمهور و وزرا

اسامی موسسات بعدی در اطلاعیه های بعد اعلام می شود.

اشغالگران لانه جاسوسی را محاکمه کنید

در راستای اینکه ایران کلیه قطعنامه های سازمان ملل را در سال گذشته رعایت کرده است و با توجه به اینکه ایران تنها کشور دنیاست که سفارتخانه اش در کشوری دیگر تحت اشغال قرار گرفته است، و با عنایت به اینکه ایران برای قوانین بین المللی احترام خاصی قائل است و با توجه به چند نقطه دیگر، نمایندگی ایران در سازمان ملل از آمریکا به دلیل حمله به کنسولگری ایران شکایت کرد.

پائین، پائین، پائین تر

مشکل این نیست که بعد از ده سال معلوم می شود پیش بینی شما غلط بوده است، نه، فقط سه ماه وقت کافی است، اما در چنین حالتی اعتماد به نفس تان را حفظ کنید، به مردم خیره شوید و بازهم پیش بینی کنید. در همین راستا، قیمت نفت که بنا به پیش بینی کلیه نیروهای دولت و نظامیان و برخی نمایندگان ملت قرار بود در صورت افزایش تخاصم میان ایران و آمریکا تا صد دلار افزایش یابد، از دیروز که تقریبا حمله آمریکا به ایران قطعی شده است، به قیمت زیر پنجاه دلار رسید. کرونولوژی قیمت نفت به شرح زیر گزارش می شود:

احمدی نژاد اعلام کرد که تا قله هسته ای یک قدم بیشتر نمانده است.

قیمت نفت از 63 دلار به 60 دلار رسید

شورای امنیت قطعنامه 1737 را تصویب کرد.

قیمت نفت به 54 دلار رسید.

آمریکا اعلام کرد که جنگ با ایران قطعی است.

قیمت نفت به 49.50 دلار رسید.

ایران اعلام کرد که تنگه هرمز را تا فردا صبح می بندد.

قیمت نفت به 45 دلار می رسد.

آمریکا ایران را مورد حمله موشکی قرار داد.

قیمت نفت به 42 دلار می رسد.

تنگه هرمز بسته شد.

قیمت نفت به 30 دلار می رسد.

احمدی نژاد در کاراکاس اعلام کرد که تا دو ماه دیگر ایران را آزاد می کنم.

قیمت دلار به 11 دلار می رسد.

گنجی باید برگردد؟

از اکبرگنجی عزیز دوست داشتنی گل خبری نیست. می دانم که در کانادا است و اخیرا هم یکی دو سخنرانی داشته است، اما بیش از این را نمی دانم و حتی شماره تلفنش را هم ندارم، اکبرجان! عزیز برادر! اگر وقت کردی یک زنگی به ما بزن. امروز دیدم که مسعود بهنود در مقاله ای نوشته است که « آیا اکبر گنجی باید بماند یا برگردد؟» سووال سختی است، اگر کسی از من می پرسید تو باید بمانی یا برگردی؟ به او جواب می دادم: این همه آدم ایرانی در اینجا هستند، چرا یقه من یکی را گرفتی؟

لنین مرد، کاسترو حالش خوب نیست، من هم دارم سرما می خورم

امروز، بالاخره بعد از هزار و اندی( خواننده خوشگلا باید برقصن) سال، که همه می گفتند کاسترو در حال مرگ است، اما چاوز می گفت، حال کاسترو خوب نیست، وی گفت: « حال کاسترو خوب نیست.» ظاهرا قضیه جدی است، اما جدی تر اینکه ظاهر از وقتی تنه احمدی نژاد به چاوز و مورالس خورده این دو تا هم مشکل جدی پیدا کردند. چاوز که دو هفته قبل شبکه تلویزیونی منتقدانش را نعطیل کرده بود، امروز اختیارات ویژه قانونگذاری از مجلس گرفت. ظاهرا می خواهد قانونی بگذراند که ایران همسایه ونزوئلا شود. کابینه مورالس هم امروز بطور دسته جمعی استعفا دادند تا مورالس هرکسی را که خواست به عنوان وزیر انتخاب کند.