موتور انقلاب اسلامی در آستانۀ توقف

نویسنده

» تحلیل گاردین از آینده حکومت دینی ایران

رابرت تیت- نوشین حسینی 

تصویر ورود آیت الله خمینی به خاک ایران پس از 15 سال تبعید، نقطه عطف نمادین انقلاب ظرف سه دهۀ گذشته بوده است.

در این تصویر مشهور، رهبر معنوی ایران آرام از پلکان هواپیمای خطوط هوائی فرانسه پائین می آید، درحالیکه بوسیله فردی با یونیفرم خلبانی همراهی می شود. این تصویر آمیزه ای از غرور، محبت و قهرمان ستائی دینی را به نمایش می گذارد که قرار بود انقلاب در میان ایرانی ها بوجود آورد.

پس از موجی از ناآرامی های عمومی که به سرنگونی رژیم غربی محمد رضا شاه پهلوی در ایران انجامید، خمینی به کشور باز می گشت تا از سوی هموطنانش به عنوان یک منجی مورد استقبال قرار بگیرد.

اما هفته گذشته و همزمان با آغاز جشن های دهه فجر در ایران، آن تصویر تحت الشعاع داستانی دیگر قرار گرفت:  بی ثباتی حاکم بر میراث انقلاب و ادامه بحران موجود بر سر انتخاب مجدد و بحث انگیز محمود احمدی نژاد به عنوان رئیس جمهور ایجاد شده است.

مرکز حفظ اسناد انقلاب اسلامی که به دولت ایران نزدیک است، در وب سایت خود ادعا کرد ماجرای زندگی ژرارد ژان فابین باتاش، محافظ خمینی را پیگیری کرده است. در این گزارش که بر اساس مصاحبه با فابین باتاش تهیه شده، وی به عنوان یک افسر سابق پلیس فرانسه با ملیت الجزایری معرفی شده که محافظت از خمینی در دهکدۀ نوفل لوشاتو در خارج از پاریس را برعهده داشته است. این دهکده محل زندگی خمینی در ماه های قبل از انقلاب بود؛ دوره ای که وی منتظر سقوط شاه بود.

خمینی با اطلاع از اینکه فابین دارای همسر ایرانی است و می تواند به فارسی صحبت کند، از او دعوت کرده بود در پرواز به تهران وی را همراهی کند. پس از آن، فابین باتاش در ایران ماند و دوران سختی را پشت سر گذاشت. گفته می شود کار وی به خیابان ها افتاد و محبور بود از خانه یک دوست به خانه دوستی دیگر برود تا بتواند جائی برای خوابیدن پیدا کند. این وصله ناجوری برای پدر انقلاب ایران محسوب می شود. همانطور که انتظار می رفت، این ماجرا ظرف یک روز تکذیب شد و بر آن نام توطئه گذاشته شد. مرکز حفظ اسناد انقلاب خیلی سریع این مطلب را از روی وب سایت خود حذف کرد و توضیح داد که دربارۀ اعتبار و صحت عقل فابین باتاش، «شبهات جدی» وجود دارد.

این داستان چه درست باشد و چه غلط، نشان از سوء مدیریت موجود در آستانۀ سی و یکمین سالگرد انقلاب ایران دارد. به طور معمول، جشن های انقلاب ایران فرصتی برای تجدید قوای نهادهای کشور محسوب می شوند. اما در عوض، به نظر می رسد طوفان به پا شده بر سر پیروزی بحث انگیز احمدی نژاد در انتخابات، سبب تزلزل تشکیلات نظام شده است. 

درگیری مهدی میر ابوطالبی سفیر ایران در فرانسه با پلیس این کشور، آن هم لحظاتی پس از ورود وی به مراسمی در نوفل لوشاتو در یکشنبه گذشته، مثالی از این واقعیت است. ابوطالبی که از اعتراض تظاهرکنندگان مخالف به خشم آمده بود، پس از آنکه یکی از افراد پلیس را به کناری هل داد، توسط نیروهای پلیس دستگیر شد. البته لحظاتی پس از آنکه یکی از همکاران سفیر به پلیس گفت وی از مصونیت دیپلماتیک برخوردار است، وی را آزاد کردند. 

همزمان با فراخوان میرحسین موسوی و مهدی کروبی از طرفدارانشان برای حضور در مراسم پنجشنبه و اعتراض علیه سرکوب وحشیانه رژیم، صحنه برای یک رویاروی تازه آماده شده است. در نتیجه سرکوب خشونت بار دولتی در جریان آنچه حکومت تندرو “فتنه” می خواند، دست کم 80 نفر کشته شده اند، هزاران نفر دستگیر شده اند و دو نفر اعدام شده اند. 9 نفر دیگر نیز پس از محکوم شدن به “محاربه”، در صف اعدام قرار دارند.

موسوی در مصاحبه هفته گذشته خود با وب سایت کلمه مسؤولان را متهم کرد که زندان ها را “با خالص ترین و متعهدترین فرزندان ملت” پر کرده اند. وی هشدار داد جمهوری اسلامی در خطر تبدیل شدن به دیکتاتوری بدتر از رژیم شاه است. او گفت: “خودکامگی به نام دین، بدترین نوع دیکتاتوری هاست.”

از نظر خامنه ای که در سال 1989، جای خمینی را گرفت، چنین سخنانی به منزله کفر و الحاد است. وی که علناً از پیروزی تردید آمیز احمدی نژاد در انتخابات حمایت کرده است، جنبش سبز مردم را خیمه شب بازی با توطئه غرب می داند که در پی “انقلاب مخملی” و براندازی نظام اسلامی است.  اما افراد دیگری که در به ثمر رسیدن انقلاب نقش داشتند، دیدگاه دیگری دارند. ابولحسن بنی صدر اولین رئیس جمهور اسلامی است که پس از دستور خمینی به مجلس برای ساقط کردن وی در سال 1981 از کشور گریخت. وی می گوید اگر رهبر قبلی ایران زنده بود، از رویکرد فعلی خامنه ای برای رویاروئی با اصلاح طلبان حمایت می کرد.

به گفته بنی صدر که رفتارهای خمینی را پیش و پس از ورود به کشور تحت نظر قرار داده است، آرمان های خمینی در قبل از انقلاب و در دوره تبعید در فرانسه، پوششی برای سؤ استفاده از مردم بوده است. او همواره قصد داشته به محض در دست گرفتن قدرت، از این پوشش بیرون بیاید. بنی صدر گفت: “خمینی خودش چندین بار این را گفته است: من به اقتضای زمانه چیزهائی در پاریس گفته ام، اما اصلاً خودم را پایبند به آن گفته ها نمی دانم. او در مقابل دنیا تعهداتی داد که بعدها به راحتی زیر آنها زد.”

محسن سازگارا، یکی دیگر از افراد سابق درون نظام، اعتقاد دارد وجهۀ تندروی فعلی حکومت ، پیامد اجتناب ناپذیر ایدئولوژی اسلامی افراطی است که انقلاب را زیر سلطه خود گرفت. محسن سازگارا، معاون سابق نخست وزیر و از بنیانگذاران سپاه پاسداران، گفت: “شعارهای بنیادین انقلاب شامل آزادی، استقلال و جمهوری اسلامی بود. اما نتیجه ایدئولوژی اسلامی انقلاب، استبداد دینی بود. ما به عنوان دانشجویان دوره شاه، امیدوار به داشتن یک کشور مستقل، مدرن و آزاد بودیم. ما آن روزها متوجه نبودیم که این دستاوردها از دل ایدئولوژی انقلابی بیرون نخواهد آمد. رهبری دینی ایران تحت عنوان ولایت فقیه، تمام اختیارات را بدون لزوم پاسخگویی، به یک فرد می بخشد. بنابراین نتیجه کار به سادگی، استبداد خواهد بود.”

از نظر بنی صدر، زوال رژیم تنها مسأله زمان است و لازم نیست هیچ انقلاب دیگری جایگزین آن شود. وی گفت: “این رژیم برای فروپاشی به یک انقلاب نیاز ندارد. در این نظام تنها یک رکن باقی مانده و آن هم روحانیت است. بخشی از همین رکن باقیمانده هم فرو ریخته است زیرا بسیاری از روحانیون خود را از نظام دور کرده اند. نیاز به انقلاب دیگری نخواهد بود زیرا ما هنوز از انقلاب 57 دست برنداشته ایم.”

 

منبع: گاردین- 7 فوریه 2010