نگاهی به صفحات طنز پرمخاطب در شبکه ی اجتماعی فیس بوک
هفت روایت از فیس بوق…
اشاره:
با جشت و جویی ساده در صفحات فیس بوک، به انبوهی از صفحات طنز بر می خوریم که هر یک با استفاده از زبانی کنایه آمیز و شوخ چشمانه سعی در انعکاس اخبار و احوال روز دارند. همکارانمان در تحریریه ی هنر روز، با نگاهی گذرا به این صفحات، هفت صفحه را برای معرفی در این پرونده ی هنر روز برگزیده اند. شرح این صفحه را در ادامه از پی بگیرید…
یک - ژانر
این صفحه از آغاز سعی کرده تا با نقد رفتارها و کنشهای مخاطب در قالب طنز به بیان مشکلات و کجیهای رفتار جامعه بپردازد. این صفحه در میان اهالی فیسبوک از شهرت فراوانی برخوردار است این صفحه نزدیک به نود هزار مخاطب جذب کرده که اکثر کاربران در مباحث آن مشارکت دارند و در زیر متون به اظهار نظر یا تشویق نویسندگان متون میپردازند.
نمونه ای از متون طنز این صفحه
اینایی که الان با یه استایل افلاطونی پوزخند میزنن و میگن: “هه! شما چقدر سادهاید…باز هم بازی خوردید”
یه طوری هم این جمله رو ادا میکنن که انگار حتی غذاشون هم داغ داغ از بیت رهبری دلیوری میشه براشون و صبح و شب پای اسکایپن با جنتی.
اینا همونایین که اگه روحانی رأی هم نمیآورد میگفتن: “هه! شما چقدر سادهاید…از اولش مشخص بود اینا همهش بازیه و این رأی نمیاره”.
دو - مملکته داریم
صفحه فیسبوک “مملکته داریم” صفحه ای است که با نشر مینی مالهای طنز که همگی با تکیه کلام گمملکته داریم؟” تمام میشوند توانسته بیش از پانصد و هفتاد هزار نفر مخاطب جذب بکند این صفحه نیز با به چالش کشید اخبار و اتفاقات روزمره که در کشور رخ میدهد در قالب نوشتار های کوتاه به نقد شرایط با زبان طنز بپردازد.
چند مینی مال طنز از این صفحه:
فک کن نامه جماعت اینترنتی نوشتن واسه روحانی. بعد امضاهاشم اینا باشه: کاسیاس، شاختاربندری، نیسان آبی، کاندوم، چغزعلی. فک میکنه دیوونهخونهاس مملکته داریم.
برای راهپیماییهای دولتی اتوبوس میارن زن و مرد رو ببرند شرکت کنند، اونوقت واسه جشن صعود تیم ملی وَن آوردن زنهایی که تا خود آزادی رفتن رو برگردونن تو خونه مملکته داریم؟
روی شیشهی عکاسی زده، عکس فیسبوک در کمتر از ده دقیقه؛ لایکخور، تضمینی! مملکته داریم؟
لهجهی انگلیسی حرف زدن ببعی در برنامهی کلاهقرمزی از لهجهی وزیر امورخارجه کشور بهتر است، یا از لهجهی انگلیسی علیآبادی بهتر است! مملکته داریم؟
چند وقتی پیشتر زمانی که سید محمد خاتمی رییس جمهور پیشین ایران در اظهار نظری جنجالی گفت: “اگر ظلمی شده است که شده است همه بیاییم عفو کنیم و به آینده نگاه کنیم و اگر به نظام و رهبری ظلم شده است به نفع آینده از آن چشم پوشی شود و ملت هم از ظلمی که بر او و فرزندانش رفته است میگذرد و آن وقت همه به آینده بهتر رو خواهیم آورد”.
بعد از آن صفحه کمپینی در فیسبوک درست شد با ته مایه طنزی تلخ که تلاش میکرد تا پیامهای عذرخواهی ملت را به گوش رهبر برساند.
این صفحه در رسانهها و نشریات فارسی زبان بارها معرفی شد و متون آن در موارد مختلف به اشتراک گذاشته شد… نمونه ای از این متون را می خوانید…
آقا عذر میخواهیم که تو را با مبارک و بن علی مقایسه کردیم، آخر در زندانهای آنها به کسی تجاوز نشد.
معذرت میخواهیم که قبل از کشته شدنمان به خود اجازه میدهیم که آرزو هم داشته باشیم.
عفومان کنید اگر با بدن از زیر ماشینتان رد شدیم.
چهار - پـَ نـَ پـَ
صفحه فیسبوکی پ نه پ به این مسئله میپردازد که در یک گفتگویی دو نفره مخاطب سؤالاتی طرح میکند که پاسخی مشهود دارد و نفر دوم از طرح این سؤال شگفت زده میشود و صفحه سعی دارد با روایت نمونههایی از این گفتگوها که میان اشخاص رد و بدل میشود و پاسخ آنها چنان نمایان است که اصل پرسش را زیر سؤال میبرد و حتی آن را به سخره بگیرد.
این جنس مکالمه که در یک فضای گفتوگوی دو نفره شکل میگیرد، نفر اول پرسشی بدیهی را مطرح میکند و نفر دوم، با قرار دادن عبارت پـَ نـَ پـَ در ابتدای پاسخش، به گونه ای پاسخ میدهد که فضایی طنزگونه ایجاد میکند.
صفحه پـَ نـَ پـَ نزدیک به دویست و هشتاد هزار مخاطب دارد.
نمونه ای از جملات منتشر شده در این صفحه :
دارم کمرو با نبش دیوار می خارانم خواهرم می گه کمرت می خاره؟
میگم پــــ نه پــــ دارم علامت گذاری میکنم واسه خرسها راهو گم نکنن!!
دارم چایی میخورم داغ بود سوختم داداشم می پرسه سوختی؟
می گم پـــ نه پـــ رفتم مرحله بعد!
به همکارم می گم همین الان یه فیلم باحال دانلود کردم، می گه از تو اینترنت؟
پـــ نه پـــ از تو کانال کولر، اتفاقاً پهنای باندشم زیاده، قطعی هم نداره!
رفتم ساعت سازی به یارو می گم ساعتم کار نمی کنه، میپرسه یعنی درستش کنم؟
پـــ نه پـــ باهاش صحبت کن سر عقل بیاد بره سر کار!
تو فرودگاه دارم با رفیقم حرف میزنم یارو داره رد میشه میپرسه: شما ایرانی هستین؟
می گم:پـــ نه پـــ ما چینی هستیم فقط روی ما فارسی ساز نصب کردن!
پنج - چیزهای بزرگ
این صفحه شاید پاسخی بود به صفحه ای با عنوان چیز های کوچک که سعی داشت با یادآوری آرزوها و اتفاقات کوچک روزمره مخاطبین اما تأثیرگذار زندگی آشتی دهد اما چیز های بزرگ بیشتر سعی دارد تا با نگاهی طنز گونه این فضا را گاهی در قالبت طنز اروتیک و گاهی در قالب طنزی تلخ به نقد بکشد. انها در معرفی خود آوردهاند :
هدف ما درآوردن ادای هیچ پیجی نیست، تقلید از کسی نیست، پرداختن به مسائل زیر شکمی هم نیست!
ما از کسی ایده نمیگیریم، بلکه ما به دنبال بیان “تجربه” ها و اتفاقات قابل لمس هستیم
چیزای بزرگ اتفاقات خوبی هست که به آدم واقعاً به حال اساسی می ده. مثلاً : بیلاخ به دوربین مدار بسته.
این چیزها هیچ نقطهی اشتراکی با مسائل “ لوس ” و “ فانتزی ” ندارد. مثل : وقتی یه نی نی عطسه میکنه.
اتفاقات بد و ضد حال خوردنها نیست. مثل : حس بعد از ریدن و قطع بودن آب.
و از طرفی مسائل خیلی سکسی و دبیرستانی نیست. مثل : آلت تناسلی خر و این حرفها.
چون اینجا جدا از تعداد زیادی از پسرایی که لایک میکنن، دخترای زیادی هم هستن. پس مسائل باید یه جوری باشه که آدم روش بشه لایک کنه و شرفش جلوی دوستاش نره.
در این پیج ما این نمونهها روبه رو میشوید :
شش - غلط نامه کدخدا
صفحه پر مخاطبی است که با تشابه اسمی لغت نامه دهخدا سعی دارد با کمک تصویر یا دست بردن در شکل کلمات آن را غلط جلوه دهد یا مفهمی متفاوت را برای مخاطب بسازد و یک شعار اساسی دارد این صفحه که میگوید : بیایید غلطها مان را قسمت کنیم!
هفت - عاشقان دکتر علی شریعتی، از اون لحاظ
نقل جملاتی از کتابهای دکتر شریعتی و یا منصوب کردن این جملات به این نویسنده برخی مخاطبین دنیای مجازی را وادار کرده تا با نگاهی آغشته به طنز جملاتی را از ایشان نقل کنند تا روایتی متفاوت از عاشقان دکتر علی شریعتی خلق کنند.
نمونههایی از این جملات که همگی انها با این دکتر علی شریعتی به پایان میرسد.
خدا پدرتو بیامرزه حسن، از وقتی رییس جمهور شدی مردم از من کشیدن بیرون
تو این یک هفته مملکت از شرایطِ شعبابیطالب به لاسوگاس تغییر کرده.
محیط کارم ازینا باشه که وقتی میخوام برم تو، دست کنم جیبم و سریع کارت نشون بدم و در جواب سلام بقیه سرتکون بدم و بگم آقایون.
فانتزی های دکتر شریعتی
ترجیح میدهم سیگار کش باشم و به نفت فکر کنم، تا اینکه نفتکش باشم و به سیگار فکر کنم.
دکتر شریعتی، آخرین تلاشها برای بیرون دادن جملات قصار
من بودم، علی بهشتی، حاجی طالقانی، تقی چمران، آق مطهری…آره و ای نا خیلی بودیم. خمینی هم بود!
شریعتی در دوران جاهلیت
راوی لحظات طنزی است که با اقوام ایجاد میشود و نوعی شکوه از این اتفاق به سبب نسبت با فرد ا. این صفحه نزدیک به دویست و پانزده هزار مخاطب دارد و در ساعت چندین بار به کمک این مخاطبین به روز میشود.
موبایلم خونه دختر داییم جا مونده بود
رو همون خط مسیج داده عزیزم نگران نباش موبایلت خونه ما جا مونده.
-دختر خالم امتحان فارسی داشته، سؤال هم خانواده کلمه “دفع” رو میخواسته، نابغهی ما هم نوشته مدفوع
-بابایم سبزی گرفته بود، تـــوش یونجه هم داشت
برگشته به من میگه کامی این یونجه هارو گفتم واسه تو بذاره دوس داری! :| بابائه داریم
-اسم بابایم علی. هر وقت به مامانم میگم بهم پول بده میگه: برو ای گدای مسکین در خانه ی علی زن