مرز میان درام و ادبیات

نویسنده

» از اینجا/ "فیلم های کتبی سیلویا پلات"

 

در ادامه جلسات نقد ۴شنبه، جلسه نقد و بررسی مجموعه داستان “فیلم های کتبی سیلویا پلات” نوشته مریم عباسیان روز ۴ شنبه ۱۸ دی ماه ۱۳۹۲ در سرای محله داوودیه با حضور نویسنده و جمعی از نویسندگان و منتقدان معاصر برگزار گردید.

در ابتدای جلسه سیروس نفیسی مجری جلسه به معرفی عباسیان و کتاب وی پرداخت و گفت: “کتاب فیلم های کتبی سیلویا پلات اولین کتاب نویسنده است که در سال ۹۲ از سوی نشر افق منتشر شده است؛البته عباسیان بیش از یک دهه است که با نوشتن داستان و شعر در عرصه ادبیات ما حضور دارد.”

نفیسی سپس به بحث درباره خود اثر پرداخت و گفت: “این کتاب شامل 7 داستان کوتاه است که عمدتا از منظر و نگاه زنان به دنیای روابط زن و مرد می پردازند. زاویه روایت عمدتا نمایشی و عینی است و کمتر به ذهن نفوذ می کند، مخصوصا در آن داستان هایی که تنها با دیالوگ شکل گرفته اند، مثل داستان ششم، “شکلات های روکش دار با طعم زهر مار” و همین نکته خواننده را با داستان هایی مواجه می کند که بخش هایی از داستان را با نا گفته های روایت، خودش باید بسازد. نکته دیگر نوع روابطی است که در کتاب به آنها پرداخته می شود که تا حد زیادی متفاوت از روابط عادی عاطفی میان زن و مرد است. مثلا در داستان سوم مجموعه “مادام العمر مشکی می شوم” رابطه خاص میان یک دختر نابینا با یک مرد متأهل و حس ها و دنیای خاص آن دختر نابینا تصویر می شود، یا در داستان پنجم “من هم خالی دارم، شاید همین لیلا خانم جان را” رابطه غیر مرسوم آقا جون، بزرگ یک خاندان سنتی، با یکی از عروس هایش پر رنگ است و یا در داستان آخر مجموعه، “ته مانده های بکر” که داستان زنی است که شوهرش را از دست داده و قلب آن مرد به فرد دیگری پیوند خورده است، نکته اصلی حس یا خاطره ای است که زن از شوهرش درون این مرد جدید که زن هم دارد، جستجو می کند.” نفیسی در ادامه صحبت هایش در کل کتاب را مجموعه ای دانست که در بیان دنیای زنان و حس ها و عواطف آنان بیشتر به عمق می رود، حال آنکه دنیای عادی تر و شناخته شده تری از مردان ارائه می دهد.

در ادامه جلسه امیر حسین یزدان بد به عنوان منتقد اول جلسه به بیان دیدگاه هایش پرداخت و سخنانش را با بیان یک پرسش قدیمی آغاز کرد که مرز میان درام با ادبیات در کجا است؟ یزدان بد در ادامه گفت: “ دو یا سه داستان این مجموعه از خطر ذکر شده در این پرسش که چرا بجای داستان، فیلم نامه نوشته نشده، گریخته و وارد دنیای ادبیات شده اند و با وجود اصرار به حضور شخصیت هایی که از دنیای فیلم می آیند، اصالت ادبی خود را حفظ کرده اند و فکر می کنم در این گریز، استفاده از تمهیداتی مانند حضور نامه یا SMS یا وبلاگ نویسی و اصولا بحث نوشتن و متن، نقش زیادی داشته است. شاخصه دیگری که این داستان ها دارند این است که شاید پلات در آنها خیلی پر رنگ نباشد و اغلب داستان هایی را داریم که در پایان با یک جور شگفتی به اتمام می رسند و به نظر می رسد نویسنده به دنبال حرف های خیلی بزرگ نیست و بیشتر می خواهد داستانی را با یک جور نمایش سینمایی برای ما روایت کند. به نظر من داستان اول “یک شب تام کروزتان را قرض می دهید” شاه بیت این مجموعه است” که همه چیز در آن جفت و جور می شود، چیزی که در داستان دوم “تد هیوز توی آشپزخانه نباتی وول می خورد” رخ نمی دهد و قدری کار را به تصنع نزدیک می کند. البته داستان های سوم “مادام العمر مشکی می شوم” و ششم “شکلات های روکش دار با طعم زهر مار” هم به نظرم داستان هایی با حس قوی از کار درآمده اند و نکته آخر اینکه کار در جاهایی مشکل ویراستاری داشته.”

پس از یزدان بد، نوشین غریب دوست با بیان پیشینه ای از نقد روان شناختی، به بیان نظراتش پرداخت و گفت: “ در نقد روان شناختی کلاسیک که کسانی چون فروید سردمدارش هستند، سه رویکرد وجود دارد: در رویکرد اول، خود نویسنده و شناخت او مورد نظر است. رویکرد دوم، شخصیت های اثر را در کانون توجه قرار می دهد و در رویکرد سوم، مخاطب است که در هسته مرکزی تحلیل قرار می گیرد، به این معنا که هر کسی از منظر و موقعیت و حالتی که قرار دارد با یک اثر برخورد می کند. در رویکرد مدرن تر کسانی مثل لاکان را داریم، با این نگرش که سوژه حذف می شود و مرکزیت نقد اثر به ابژکت (خود متن) می رسد. در این کتاب هم موضوع و محور اصلی شک و تردیدی است که آدم ها نسبت به هم دارند و در عین حال سستی روابط زن ومرد. حضور المان های زندگی مدرن مثل وبلاگ، موبایل و… هم در راستای کمک به ساختن همین نوع زندگی است و چیزی است که مجرای شناخت آدم ها قرار می گیرد. چیز دیگری که در اغلب داستان ها مشاهده می شود این است که آدم ها سعی در فرافکنی دارند، مثل داستان ششم که در آن زنی را داریم که در ابتدا با تردیدش نسبت به شوهرش مواجهیم ولی در ادامه می بینیم که خودش به نوعی دارد به شوهرش خیانت می کند. یا در داستان سوم که هم روایت مرد و هم روایت دختر نابینا را داریم، هر طرف، دیگری را در آن رابطه شکل گرفته، مقصر می داند.”

پس از غریب دوست، کاوه فولادی نسب ضمن بیان اینکه در مجموع کار را مجموعه خوبی می داند، نظراتش را مطرح کرد و گفت: “عباسیان در این کار ایده های خوبی دارد که از اجرای چندان قوی و متناسبی برخوردار نیستند، یعنی آنجا که به ساختار روایت می رسیم مشکلات بروز می کنند؛ برای همین هم هست که داستان اول مجموعه بهترین کار نویسنده است چون عباسیان خیلی راحت و ساده دارد روایت می کند و خوب هم روایت می کند، ولی مثلا در داستان هایی که دیالوگ نقش پر رنگی در آن دارد مثل داستان ششم، ماجرا به آن روانی پیش نمی رود و این پرسش پیش می آید که اصولا چرا توصیف در این داستان حذف شده و فقط و فقط بار روایت با دیالوگ باید پیش رود؟ البته در مورد داستان آخر کتاب، حتی به نظر می رسد ایده کار هم جای کار داشته است و مشکل فقط به فرم روایت بر نمی گردد. البته از حق نباید بگذریم که در حیطه موضوع و ایده جای اینگونه موضوعات که به بی اعتباری روابط میان زن و مرد در دنیای معاصر می پردازند و مخصوصا اینکه مرز میان خیانت در زندگی زناشویی کجا است، تا حد زیادی خالی است؛ موضوعی که قطعا به شرایط فرهنگی هر جامعه ای ارتباط دارد.”

میثم کیانی نویسنده دیگری بود که در این نشست به ارائه نظراتش پرداخت و گفت: “به نظر من اسم مجموعه بد است، هر چند اسم تک تک داستان ها بد نیست، چرا که تلاشی در آن دیده می شود که به نوعی با آن اسم، داستان را هم بسازد و این در مورد تک داستان ها درآمده ولی در مورد عنوان کتاب، نه. اسم کتاب عملا تولید نوعی اشتباه می کند، کما اینکه برای خود من پیش آمد و به چند جا که برای تهیه کتاب مراجعه کردم به سمت بخش سینما هدایتم می کردند. در مورد خود داستان ها به نظرم در اکثرشان، باگ ها و جاهای مسئله داری دیده می شود، هر چند در کل به نظرم داستان چهارم، داستان خیلی خوبی است که همه چیز در آن جفت و جور شده است. در مجموع به نظرم شیطنت بازی های زنانه خیلی بهتر از حرف های مردانه از کار در آمده اند و نهایتا اینکه نویسنده جاهایی رد پایی از کسی که کارش را بلد است، از خودش به جا می گذارد که این قضیه برای مجموعه اول، امتیاز خوب و قابل قبولی است.”

محمد تقوی پس از حرف های کیانی نظرات خود را مطرح کرد و گفت مهم ترین چیزی که در ادبیات رخ می دهد آن چیزی است که در لحظه اتفاق می افتد و منتقد باید تلاش کند که اثر و کاری از چشمش دور نماند. در مورد خود اثر وی در کل کتاب را به عنوان یک کار اول، خوب و قابل توجه دانست که نشان از یک نویسنده آینده دار می دهد و به خصوص در مورد داستان اول که فرم آن را کاملا جدید و قابل بحث دانست. به زعم تقوی این داستان که به متزلزل بودن روابط، در دنیای معاصر می پردازد، در عین حال رجعتی است به پیشینه ادبی ما که در آن حکایت زن اثیری و لکاته با جلوه ای مدرن مطرح می شود و مثلا چیزی مثل جراحی پلاستیک شخصیت اصلی، در آن (که به ابزاری برای استحاله تبدیل می شود)، خیلی به جا وضعیت جامعه معاصر ما را نشان می دهد. در نهایت در این داستان انگار میدان بیشتری به زن اثیری داده می شود و جلوه تازه و مطابق روزتری از او نشان داده می شود.”

در ادامه جلسه قباد آذر آیین نظرات خود را مطرح کرد و دو داستان اول و پنجم مجموعه را به زعم خود قابل قبول دانست و این پرسش را مطرح کرد که چند داستان یا چه درصدی از داستان های یک مجموعه باید خوب و قابل قبول باشند تا در نهایت کار را قابل قبول بدانیم؟ نکته دیگری که آذر آیین به آن خرده گرفت، حضور کلمات و اصطلاحات بیگانه در متن اثر بود که با توجه به همه جوانب، پذیرفتنی محسوب نمی شود.

در این بخش از جلسه و با توجه به سخنان آقای سینایی فر در خصوص ضرورت بیان مصادیق و علت ها در ذکر نکات مثبت و منفی یک اثر در نقد، بحث و نظرهایی در ارتباط با جایگاه منتقد حرفه ای در ایران معاصر، بین حضار در گرفت که عده ای اعتقاد داشتند اصولا سخن از نقد حرفه ای وقتی لوازم و الزامات آن از قبیل تدریس آکادمیک و… فراهم نیست، چندان محلی از اعراب ندارد و این معضلی است که واقعا باید به آن پرداخت.

هادی نودهی منتقد و نویسنده دیگری بود که در ادامه جلسه به بیان نظراتش پرداخت و گفت به نظرش هم اسم کتاب و هم نام تک تک داستان ها مناسب نیستند و به نظر بیش از حد طولانی می رسند. وی همچنین در مورد نویسنده اثر اعتقاد داشت ساختار ذهنی ایشان به کارهای طولانی و رمان نزدیک تر است تا داستان کوتاه. به زعم وی فقط داستان دوم مجموعه، صرف نظر از نحوه اجرای آن، به ساختار داستان کوتاه نزدیک است. وی در عین حال در کل داستان ها چیزی را که بارز دانست ایده های شگفت و شیفته شدن نویسنده به این جور ایده ها بود، چیزی که در بعضی موارد مانند داستان ششم، وی را از اجرا و نوع روایت منطقی دور کرده است. نودهی همچنین در مورد بحث خیانت و نوع روابط مطرح شده هم اعتقاد داشت، درست است که این قضیه بحث روز است، ولی چنین بحثی را زیاد می بینیم، در فیلم ها و سینما و ماهواره و…اما هنگامی این مبحث می تواند واجد ارزش باشد که از مدیوم سینما فراتر رود و در عین حال وفادار باشد به مدیوم ادبیات. عباسیان جاهایی مثلا در داستان اول این کار را کرده، ولی در جاهای دیگر انگار چندان در این راستا حرکتی نکرده است.

حمیدرضا نجفی پس از نودهی مطالبی را در مورد کتاب مطرح کرد و در مجموع اسامی داستان ها را دارای نوعی فریبندگی دانست که بسیار هم درست انتخاب شده اند. وی همچنین داستان های مورد علاقه خود را داستان های اول، دوم و ششم مجموعه دانست که این آخری به زعم وی بسیار کوبنده است و در عین حال بسیار تلخ. نجفی در پایان سخنانش، اکثر داستان های کتاب را دارای موضوع یا نکته ای برای کشف دانست که نباید به سادگی از کنارشان گذشت.

ابراهیم مهدیزاده هم در سخنانش تلاش نویسنده را برای عبور از ادبیات متعارف ستودنی بر شمرد. وی در عین حال کار را کاری رئالیستی دانست که نویسنده در مواردی نتوانسته خود را از تبعات آن رها سازد، هر چند در مجموع می توان کار را کاری رو به اعتلا دانست. مهدیزاده همچنین داستانی ترین کار مجموعه را داستان پنجم کتاب، “پری آلبالویی با غمباد” ذکر نمود.

آخرین منتقدی که در این جلسه به بیان نظراتش پرداخت، پوریا فلاح بود که داستان اول را با توجه به شیوه روایت و بیان و شخصیت پردازی و پرداخت جزییات؛ متفاوت و موفق دانست. وی ادامه داد: داستان دوم و همچنین سوم کتاب، (البته بجز پاراگراف آخر) و داستان ششم، شکلات روکش دار با طعم زهر مار؛ داستان هایی هستند که از نظر شکل و مضمون داری عنصر خلاقه هستند و از این منظر با داستان اول در یک راستا قرار دارند. فلاح در ادامه گفت: با توجه به داستان هایی که اشاره کردم این پرسش مطرح می شود؛ داستان های چهارم، پنجم و آخر چه جایگاهی در این مجموعه دارند؟ این داستان ها که خاطره - داستان هستند و ما به شنیدن و خواندن آنها عادت داریم ممکن است قابل قبول باشند اما با ساختار کلی مجموعه و همانطورکه اشاره کردم با توجه به شیوه روایت و عناصر دیگر می توانست در این مجموعه جایی نداشته باشد و احتمالن اگر این داستان ها نبود و داستانهای جایگزینی به شیوه ی روایی متفاوتی در مجموعه بود، شاید با یک اتفاق روبرو بودیم.

در پایان این نشست ادبی، نویسنده اثر ضمن تشکر از حضار و نکاتی که مطرح کردند اظهار داشت که به همه مواردی که گفته شد دقت می کند هر چند با برخی از آنها موافق نباشد و به نظرش نویسنده نباید به نوشته اش تعصب داشته باشد. در مورد استفاده از اسامی بیگانه و کلماتی مانند ای میل، نویسنده علت را تثبیت شدن این کلمات در زبان فارسی دانست و اینکه معادل مناسبی در خیلی موارد برای اینگونه کلمات نداریم. در مورد اسم مجموعه هم که زیاد در مورد آن پرسش شد، عباسیان دریافت دو بازخورد کاملا متضاد را مطرح کرد، هر چند هنوز هم فکر می کند با توجه به نگاه و حس و حرف کلی مجموعه و آن اتفاقاتی که در عالم واقع برای سیلویا پلات شاعر و شوهرش تد هیوز رخ می دهد، اسم کتاب انتخاب نامناسبی نبوده است.

قابل ذکر آنکه در این جلسه ادبی، نویسندگان و منتقدان دیگری از جمله مرد علی مرادی، محمد جواد جزینی، شاهرخ گیوا، آذردخت بهرامی و آقایان سینایی فر و صراف نیز حضور داشتند که در مواردی به بیان نظرات خود پرداختند.

منبع: سایت “نقد 4شنبه ها”