“اکبرمنتجبی” در 9 قطعه کوتاه، به بررسی ماجرای استعفای علی لاریجانی از جنبه های گوناگون پرداخته و در قطعه نهم می نویسد:
اکنون باید از احمدی نژاد تقدیر یا او را باید تقبیح کرد؟ ما ایرانی ها از خاتمی انتقاد می کردیم که او جسارت ندارد. بی راه نمی گفتیم. انتظار داشتیم که در حیطه وظایف خود اقداماتی را انجام دهد اما هربار که می گفتیم او اظهار می داشت که اختیاراتش کم است.
احمدی نژاد اکنون خود را به عنوان رییس جمهوری که حتی لاریجانی را تغییر می دهد، تثبیت می کند. برای او بسیار مهم است که اتفاقات را به پای او بنویسند. بدنامی و خوش نامی در قاموس احمدی نژاد معنایی ندارد. او باید در دایره اتفاقات باشد. این مهمترین نکته ای است که او به آن می اندیشد.
از این زاویه می توان به تحلیل او نشست. اگر قرار است با آمریکا مراوده ای داشته باشیم این اتفاق باید از کانال او رخ دهد، اگر قرار است سیاست تهاجمی داشته باشیم نیز باز اوست که باید نقش آفرینی کند. احمدی نژاد نمی خواهد در سایه قرار بگیرد.
این برخلاف سیاست مدیران جمهوری اسلامی است. تاکنون همه اتفاقات در پشت پرده رخ می داد و همه خود را از وقایع کنار می کشیدند. حالا او در مرکز میدان ایستاده است و خود را بیش از پیش به نمایش می گذارد و قدرت خود را به رخ می کشد. آیا در این میدان حریفی دارد؟
چرا نشود موقع خرید کتاب قهوه خورد؟
مصطفی قوانلو قاجار در “روزنامه نگار نو” در حاشیه پلمپ کتابفروشی های مجهز به کافی شاپ در تهران چنین نوشته است:
اداره اماکن علت پلمپ کافه کتابهای ایران را نداشتن مجوز و تداخل صنفی عنوان کرده است. از نظر قانونی حرف اداره اماکن نیروی انتظامی درست است و دلیل نمیشود چون هرکسی قانون را رعایت نمیکند دیگران هم رعایت نکند. اما مسئله اینجاست که این قانون مشکل دارد. چرا نباید فرصتی فراهم شود که موقع خرید کتاب بتوان چایی نوشید یا قهوهای خورد؟ چرا نباید یک نویسنده و خوانندگانش دور یک میز جمع شوند و درباره کتاب بحث کنند.
آخر این چه قانونی است که اهالی فرهنگ را محدود میکند. چه اشکالی دارد که کتابفروشیها در این روزگار کم رونق کتاب بتوانند با کافه دخل و خرجشان را متعادل کنند. نکته جالب آنکه اینگونه اقدامات درست در هفته نیرویانتظامی انجام میشود که هدف این هفته آشنایی و آشتی هرچه بیشتر پلیس با مردم است.روزگارجالبی است نازنین
اگر حکومت نظامی نیست، پس چیست؟
وبلاگ “فراری” نیز موضوع پلمپ کافه کتاب ها در تهران را بهانه مصاحبه ای با شهرام رفیع زاده روزنامه نگار و “راحیل” یک دختر بیست و هشت ساله که مشتری یکی از این کافه کتاب ها بوده است قرار داده. وبگرد، به ذکر فقط یکی از این پرسش ها و پاسخ ها اکتفا می کند.
فراری: حتما شما هم می دانید دستور تخلیه کافه کتابها صادر شده است.دلیل این امر چه می تواند باشد؟
شهرام رفیع زاده: به تازگی گزارشی دیدم در سازمان تبلیغات اسلامی که یکی از کارشناسان تهیه کرده بود. در آنجا از برخی مکانها یاد شده بود که از نگاه آنها در آن ها اباهه گری رایج است و مسایل غیر شرعی ترویج می شود. در میان آن مکانها فرهنگسراها و مراکز آموزشی هم دیده می شدند. البته اشاره مستقیم به کافه کتاب نبود اما مقصودم این است که با همان نگاه، کافه کتاب هم شامل این موارد می شود. نگاه آنان به کانونهای فرهنگی این است که چنین مکانهایی برای حکومت یک جور ناامنی سیاسی ایجاد می کند.
راحیل: از ارائه افکار روشنفکرها می ترسند. متاسفانه در کشورهای جهان سوم این فقط روشنفکرها هستند که تلفات می دهند اما مثلا در دوران دیکتاتوری اسپانیا و ایتالیا در قرن 20 مردم هم تلفات می دادند و روشنفکرها هم در کنارشان. اما اینجا فقط روشنفکرها هستند که دارند هزینه می دهند و این به نظر من به دلیل نبودن یک سازماندهی مناسب است. البته سازمانی هم باقی نمی گذارند. در دانشگاه فقط باید بسیج باشد نه چیز دیگر. نمایشگاه هم نباید باشد. اینترنت و… هم مثل آن. اگر اسم این حکومت نظامی نیست پس چیست؟
کپی کردن از روی دست فاکس نیوز
پویا ارجمند در “فهم” به انتقاد از آنچه مجریان خبر تلویزیون ایران “شیوه تازه خبررسانی” خوانده اند پرداخته و نوشته است:
وقتی چند هفتهی پیش، مجری خبر شبکهی اول از ارائهی اخبار به شیوهای جدید سخن گفت، بسیاری فکر کردند که شوری آش، صدای خواجه را هم درآورده و اینقدر دروغ به خیکشان بستهاند که نه تنها تبلیغات رسانهایشان اثری در مردم ندارد که کارشناسان، وجود این صدا و سیما را سبب بازارگرمی رسانههای خارجی به ویژه ماهوارههای فارسیزبان (به اصطلاح لسآنجلسی) میدانند.
اما معلوم شد که منظور از ارائهی شیوهی جدید خبر، و تحوّل در خبر رسانی، همان صفحهی LCD بیقوارهای است که بیشتر کارکرد دکوری برای آنها داشته است، تا استفادهی مناسب. البته رنگ و بر و روی دکورشان را نیز به رنگ قرمز که هیجانانگیز است تغییر دادهاند. (در استودیوی قبلی، بیشتر، رنگهای سرد بکار گرفته میشد). لابد آنها از فاکسنیوزی که برای نقدش برنامه میسازند و از بکارگیری رنگ قرمز در آن، چه آسمان و ریسمانهایی که بهم نمیبافند، چنین چیزهایی را یاد گرفتهاند.
معادله چند مجهوله سیاست خارجی ما
ثمانه اکوان در “سیاه مشق” معتقد است که سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران یک معادله چند مجهولی ست:
اتفاقات عجیبی در عرصه سیاست خارجی کشورمان در حال شکل گیری است. بعد از سفر پوتین به تهران داشتیم در مورد اینکه چرا احمدی نژاد معمولا آداب و رسوم دیپلماتیک را رعایت نمی کنه یا مثلا وقتی عزادار باشه با لباس سیاه به دیدن یه دیپلمات میره که معمولا عرف نیست و یا اینکه چرا وقتی تمام سران کشورهای حاشیه خزر با کت و شلوار سرمه ای آمده بودند، احمدی نژاد با رنگ طوسی ظاهر شده بود، حرف می زدیم.
نکته جالب در این رفتار که تو بحثمون بهش رسیدیم این بود که: معادله سیاست خارجی ما بر عکس کشورهای اروپایی و امریکا، معادله ای چند مجهوله است. طرف مقابل ما با یک آدم روبرو نیست. یعنی نمی تونه بگه طرف من احمدی نژاده. طرفش احمدی نژاد، دبیر شورای امنیت ملی و وزیر امور خارجه کشورمان است که هیچ کدام هم تو یک جهت و خط حرکت نمی کنند!
سفیر قم در تهران!
فرید مدرسی در “آذر” رفته رفته به یک متخصص روحانیت در حوزه ژورنالیزم سیاسی تبدیل شده است. او که تا کنون پرونده های بسیاری با موضوع روحانیون طراز اول شیعه منتشر کرده؛ این بار پرونده محمد تقی فلسفی را عرضه کرده است:
بنده به عنوان زبان مجتهدین و زبان مسلمین و زبان روحانیت، از مقام قانون اساسی برای مجتهدین استفاده میکنم… محمدتقی فلسفی، خطیب مشهور معاصر اینگونه خود را در مجلسی معرفی و نقشش را برای عوامالناس ترسیم میکند.
فلسفی در تمامی دوران فعالیتش در همین چارچوب قرار گرفته بود و اگرچه او در تهران میزیست، اما همچون سفیر قم در تهران مطالبات زعمای این شهر را به زبان میآورد و در هر مقطع، بنابر شرایط و نگاه غالب حوزویان، در منبر یا در اتاقهای سربسته سیاستمداران وقت به نقشآفرینی میپرداخت.
هرازگاهی به قم میرفت، تلگراف میزد، نامه مینوشت، فرستادهای از قم به منزل او میآمد تا در تمامی اظهارات فلسفی، هماهنگی با قم نهفته باشد و هیچگاه او از منویات مراجع عظام تقلید فاصله نگیرد. او آنقدر بر روانشناسی علما مسلط بود که کوچکترین اختلافی در اظهارات او در منبر ـ که گاهی در مقام سخنگوی مراجع سخن میگفت ـ با علما رخ نمیداد.
اگر روزی او با صاحبمنصبان پهلوی درگوشی سخن میگوید و آنان سخن او را میشنوند و جامه عمل میپوشانند یا در روزگاری آتش کلام او دامان آنان را میسوزاند و «استیضاح ملی دولت علم» در دستور کار قرار میگیرد و در روزگاری پس از انقلاب اسلامی، رهبر این انقلاب در منبر او ستایش میشود؛ همگی نشان از آن دارد که فلسفی میزانالحراره مراجع تقلید و حوزههای علمیه است و گرما یا سرمای تفکری در میان آنان را به عموم اعلام میکند.
شب منطقه، آبستن است
خالد رسول پور در “رمزآشوب” تهدیدهای اخیر ژنرال های ترک برای حمله به شمال عراق را دستمایه تحلیلی طولانی قرار داده است:
ژنرالهای ترکیه میدانند که فدرالیزهکردن عراق به ایجاد دست کم سه نیمچهدموکراسی کوچک میانجامد که یکی از آن سه میتواند جنبش عظیم ملیگرایانهی کردهای ترکیه را یاری دهد: جنبشی که در جنگل خفقان و بیداد ِ شوونیسم تمامیتخواه نژادی، جوانه زد، سر کشید و تنومند گشت.
ژنرالها برای چندمین بار، به سرکوب دموکراسی برخاستهاند؛ اما اینبار دیگر تنهایند. ببر کاغذی نعرههایش را در جای دیگری سر میدهد، هرچند گویا فضولاتاش را همین دور و برها دفع میکند. ببین تا چه زاید: شب آبستن است…
حداقل با همسرتان مشورت کنید آقای کروبی!
علی حق در “1984” به شدت نسبت به اخراج یک روزنامه نگار از روزنامه اعتماد ملی معترض است. بخشی از نامه بلندبالای او به مهدی کروبی، صاحب امتیاز این روزنامه را می خوانیم:
آقای کروبی، شیخ اصلاحات!
خیلی جالب است که حزب تحت رهبری شما حتی در پرداخت حق و حقوق خبرنگاران روزنامه اعتماد ملی (ارگان حزب) عاجز است و آن گاه مدعی اداره ایران است!
شما که سایر اصلاح طلبان را به تندروی متهم و محکوم می کنید، چه گلی به سر مردم نه، خبرنگاران روزنامه تان زده اید؟! لابد انتظار دارید خبرنگاران اصلاح طلب همچنان در انتخابات آینده از حزب شما حمایت کنند. آن هم در شرایطی که دبیر گروه اقتصادی روزنامه اعتماد ملی را به دلیل امتناع از ثبت الکترونیکی ساعت کار اخراج می کنید و قصد هم نداشتید دستمزد ماه پیش او را پرداخت کنید٬ سایرین را هم تهدید به اخراج می کنید.
حداقل از همسرتان که سال ها معاون وزارت کار و امور اجتماعی بوده کمی از قانون کار سئوال کنید تا بدانید که در مجموعه تحت نظارت شما چقدر قانون شکنی شده، ولی همچنان حزب شما ادعای حاکم سازی قانون در ایران را دارد. البته ایشان هم سابقه به زندان انداختن خبرنگار طنزنویسی را در همان کسوت دفاع از حقوق کارگران، در پرونده خود دارد.
دکترهای اصولگرا و اصلاح طلب از هاوایی!
محمد حسن مصلی نژاد در “روزنوشت های یک دبیر خبر” مدعی ست که دکترای وزیر تعاون، از دانشگاه هاوایی اخذ شده. با این حال همچنان در رسانه ها از این عنوان برای او استفاده می شود:
مدتی بود که میدیدم وزیر محترم تعاون اینجا و آنجا “دکتر” خطاب میشود و ایشان هم به روی مبارک نمیآورد که آنچه بهعنوان مدرک دکترا دارد، مربوط به همان مؤسسه غیرقانونی هاوایی است.
در بین مقام های مسوولی که برای موجهتر کردن وجهه مدیریتی خود به کاغذهای مؤسسه هاوایی دلخوش بودند، بعضی ها مثل مرتضی حاجی وزیر آموزش و پرورش دولت خاتمی و عباسعلی علیزاده رئیس کل سابق دادگستری استان تهران، سرشناس تر بودند و برخی مانند محمد عباسی وزیر فعلی تعاون، بعدا سرشناس شدند.
عزم ملی برای حفظ آثار فرهنگی و تاریخی
“واژه نویس” از فروش اشیاء عتیقه ایران در حراج کریستی متاسف است:
شنیدن خبر فروش اشیای ایرانی در حراجی کریستی لندن بی تعارف تکراری است و متاسفانه غم انگیز. مورد آخر یعنی فروش نقشبرجستهی سر سرباز هخامنشی بسیار سر و صدا به پا کرد.
گویا بعد از آن سَر معروف (که گویا سی سال قبل از ایران خارج شده است) 384 شیء بسیار ارزشمند دیگر که بیشتر متعلق به دورههای قاجار، زندیه و صفویه هستند نیزدر حراجی مذکور به فروش گذاشته شد.
بعضی ها معتقدند که وجود آثار ایرانی در خارج از کشور یک ضرورت است. به زعم آنان این مسله هم به معرفی ایران کمک می کند و هم به بقای این آثار.از دید آنان این آثار در ایران طرفدار ندارد. نبود موزه های مناسب و در کنار آن عدم علاقه ایرانیان به موزه گردی از دید اینان مزید بر علت است. ایران نیازمند عزمی ملی برای توجه بیشتر به مقوله میراث فرهنگی این مرزو بوم است.
دامنه فارسی با اسکریپت عربی!
شهرام شریف در “ای تی ایران” درباره اتفاق جدید در حوزه اینترنت، یعنی امکان ثبت دامنه به زبان فارسی خبرهای بیشتری می دهد:
آیکن؛ سرانجام یک قدم مهم در زمینه پروژه IDN برداشت و یازده زبان را به سرورهای ریشه افزود تا امکان آن فراهم آید که مثلا من دامنه ای با اسم فارسی داشته باشم. دامنه های فارسی شاید برای کاربر ایرانی چندان جدید به نظر نیاید اما آنچه تاکنون توسط مرکز پژوهش های بنیاد صورت گرفته صرفا تحت یک دامنه (ایران) و با بهره گیری از یک نرم افزار کوچک قابل نصب روی مرورگر است.
اما حالا قدم آیکن یک پرش بلند است به طوری که هر کسی قادر خواهد بود که از هر نقطه جهان هر دامنه ای را به نام خود یا نام دلخواه دیگری ثبت کند و توسط دیگر کاربران همزبان کاملا دیده شود. بی جهت نیست که پل تومی رییس آیکن آن را مهمترین اتفاق روی اینترنت پس از ایجاد آن می داند.
در میان یازده زبانی که در این مرحله به روت سرورها اضافه شده اند زبان فارسی هم دیده می شود منتهی (احتمالا به دلایل فنی ناشی از مشابهت ی و…) زبان فارسی با اسکریپت عربی مورد آزمایش قرار گرفته است. همین موضوع نکته منفی قضیه است.
تفاوت های دختران ایرانی و غیر ایرانی
قاسم در “دانا” از شیطنت خود برای فهم تفاوت های چت با دختران ایرانی و غیر ایرانی می گوید:
کمی شیطنت کردم گفتم با تعدادی از دخترها چت کنم. از سایت “فیسبوک” برای پیدا کردن دخترها از ملیت های مختلف استفاده کردم. از سایت “کلوب” برای ایرانی ها.
دخترهای خارجی در حین چت کردن از میتولوژیی یونانی استفاده میکردند. جسته و گریخته و به جا اشاراتی به شاعران بزرگ اروپایی و فیلسوفان آن میکردند. تکه جملاتی قصار از بزرگان میگفتند. برای ادامه دادن سخن مجبور بودم آنلاین، ویکیپدیا را بخوانم و بفهمم بهترین پاسخ چیست و الی آخر.
دخترهای ایرانی اما، بی جا و بدون هیچ ذوق خاصی، در بهترین حالت به شاعرهای ایرانی اشاره میکردند. اسطرلابی و بودن اژدها با چیزهای مختلف را مطرح میکردند و الی آخر. هیچ جوابی را به جا نمیدادند و نمیفهمیدند.
منزل نوری جا نداشت!
“محمد علی ابطحی” باز هم میهمان بود:
دیشب سالگرد برادر آقای عبدالله نوری بود که با جلسات ماهانه ایشان هم زمان شده بود. در این مناسبت خیلی ها سعی می کنند که با آقای عبدالله نوری که با همه ی سوابق و هوش سیاسی اش از وقتی از زندان آزاد شد، دیگر به هیچ کار سیاسی ای در وضعیت فعلی اعتقاد ندارد، دیدار کنند. دیشب با اینکه منزل آقای نوری جا نداشت ولی خیلی ها آمده بودند. مجلس سنگینی بود.