از آنجا

نویسنده

مروری بر حضور جهانی سینمای ایران

چهره به چهره 

گیسو فغفوری

این جمله را مدام شنیده ایم که حضور فیلم های ایرانی در جهان سبب شده است نگاه مردم کشورهای مختلف به ایران تغییر کند. نمی دانم این جمله از آن کی بود که می گفت مردم پاریس ایران را با عباس کیارستمی می شناسند و البته مردم آفریقای جنوبی. مردمان دوبی و حاشیه خلیج فارس هم با نیکی کریمی. این جمله هم خاطره یکی از مدیران است که فیلم بچه های آسمان کاری کرد که همه به افتخار ایران در یک مراسم سیاسی دست بزنند.

 

 در این سال ها به مدد فیلم های گوناگونی که از ایران در جشنواره های جهانی به نمایش درآمده است آنانی که ما را جنگجو می دانستند نگاه دیگری به ما پیدا کرده اند. فیلم های ایرانی طیف های مختلف مردم را نشان داده اند از سارا تا سنتوری، از زنان جدید سینمای ایران همچون بانوی اردیبهشت تا دختر نسل سومی «کسی از گربه های ایرانی خبر نداره» یا همه زنان «شیرین».در این میان هر کس بی تردید آنچه را که می خواست، دید و استنباط کرد. اگر با فیلم «درباره الی» طبقه متوسط شهری ایران را شناخت با اکران جهانی فیلم «آواز گنجشک ها» با طبقه تهیدست جامعه ما آشنا شد. سینمای ایرانی جوایز جهانی بسیار دارد. در طول سال ها مدام گفته شده بود که آنها- جشنواره های جهانی- به دنبال تصاویر فقر ایران هستند و گل و بته. فیلم جشنواره یی شد فحش.

اما با تغییر ذائقه و فکر و افزایش و کاهش آزادی و باز و بسته شدن فضای سیاسی جامعه شکل فیلم هایمان تغییر کرد. در زمان معاونت سینمایی «محمدمهدی حیدریان» بود که اعلام شد؛ «ایران هزار جایزه جهانی سینمایی دریافت کرده است» و سوالی همچون «اما جعفر پناهی با وجود داشتن چندین جایزه جهانی هنوز نتوانسته فیلم های دایره و طلای سرخش را اکران کند» بی جواب ماند. اما اکنون زمانه دیگری است. سجادپور و شمقدری مدیرکل نظارت و ارزشیابی و معاونت سینمایی نظر خود را اعلام کردند. قبل تر بحث بر سر فیلم هایی بود که پروانه ساخت داشتند و حتی پروانه نمایش ولی نمی توانستند اکران شوند امسال اما مسوولان سرراست حرف می زنند و نظرات خود را می خواهند اجرایی کنند. اگر به اکران جهانی و جایزه «درباره الی» افتخار می کنند قرار نیست اجازه اکران جهانی فیلمی همچون «کتاب قانون» را بدهند که با همراهی و مساعدت معاونت سینمایی کنونی ساخته شده و اجازه اکران داخلی گرفته است. سخنان «سیدعلیرضا سجادپور» مدیرکل اداره نظارت و ارزشیابی معاونت سینمایی در گفت وگو با فارس، در پی برگزیده شدن «محمد رسول اف» و بازیگر آن «حسن پورشیرازی» با فیلم ایرانی بدون مجوز «کشتزارهای سپید» در جشنواره دوبی هنوز پس از گذشت 25 روز در گوش ها زنگ می زند. او گفته است؛ «به گذشته کاری ندارم اما به عنوان عضوی از تیم جدید مدیریتی سینمای ایران بار دیگر اعلام می کنم با کلیه هنرمندانی که با یک فیلم بدون پروانه ساخت همکاری کنند، برخورد می شود و از این پس آنها مورد تنبیه این اداره کل قرار خواهند گرفت. اگر خاطرتان باشد من بلافاصله در روزهای اول شروع مدیریت در اداره کل نظارت و ارزشیابی روی این موضوع تاکید کرده بودم. اما همین جا اعلام می کنم که از این پس با هر کسی که در دوران مدیریت جدید سینمای ایران به این طرف بدون پروانه ساخت کار کند و فیلمی را بسازد، به شدت برخورد خواهیم کرد.» هرچند فارس این نکته را به ترویج عدالت محوری تعبیر کرده بود اما سجادپور پیشتر نیز روی این نکته تاکید کرده بود؛ “اگر فیلمی خارج از روال و بدون پروانه ساخت ساخته شود هیچ تضمینی وجود ندارد که بتواند در جشنواره های داخلی و خارجی شرکت کند و حتی اجازه اکران در داخل را نیز نخواهد داشت”.

بیش از 55 روز پیش در اوج دعواهای صنفی بر سر دادن و ندادن پروانه نمایش فیلم ها سجادپور اعلام کرد؛ «تعداد متقاضیان پروانه نمایش هم اکنون به صفر رسیده و تکلیف همه متقاضیان مشخص شده است، امیدواریم در هفته آینده صدور پروانه ساخت به روز شود.» البته صدور پروانه ساخت به صفر نرسید و حتی صدای مسعود ده نمکی هم درباره دست هایی که نمی گذارند فیلمش را بسازد درآمده است. اما موضوع ما این نیست. موضوع این است که چرا با وجود این سخنان حجم فیلم هایی که به صورت مخفیانه ساخته می شود رو به افزایش است؟ فیلم هایی که در نهایت در خارج از کشور دیده می شوند.

 

سیاسی یا غیرسیاسی

این سوال همواره و در طول این سال ها مطرح بوده است که رسانه سینما کارکردی فرا تر از همه رسانه های دیگر دارد. هر فیلم ایرانی می تواند به وجهه ایران کمک کند. برخی این نظریه را قبول دارند و برخی نه، این تفاوت نظر در برخی مقاطع خود را نشان می دهد؛ هنگامی که فیلمی از ایران در جشنواره کن انتخاب نمی شود اما تعداد زیادی از مسوولان برای انتخاب فیلم به این کشور می روند. یا مدت ها بحث می شود که جشنواره ها کارکردی سیاسی دارند یا ندارند و انتخاب فیلم ها و جوایز سیاسی است یا خیر؟ یکی از مهم ترین حضورهای سینمای ایران در اسکار است. هر سال در مهرماه فیلم نماینده ایران برای حضور در آکادمی اسکار انتخاب می شود. فیلمی از درون ساخته های ایرانی که باید حداقل یک هفته اکران داخلی شده باشد. این شرط یک هفته اکران در طول این سال ها جلوی حضور برخی فیلم های مطرح جهانی اما مطرود داخلی را گرفته است. فیلم آفساید با وجود داشتن چندین جایزه جهانی از جمله جایزه برلین به دلیل عدم اکران داخلی راه به جایی نبرد. در واقع همین نکته کوچک سبب شده است در این 10ساله فیلمی از ایران در یکی از بزرگ ترین رویدادهای جهان شرکت کند که کاملاً موافق با سیاست های ایران بوده است. کافه ترانزیت، درباره الی و آواز گنجشک ها همه فیلم هایی هستند که وارد این حضور جهانی شدند. به این ترتیب سینمای ایران توانسته است آنچه را مصداق بارز خواسته ها و گفتمان فرهنگی سینمایی اش است به سرزمینی بفرستد که از منظر سیاسی با آن اختلاف دارد. اما جهانیان تنها فیلم های مورد تایید را نمی بینند. سال ها است که مجوز نمایش در جشنواره های خارجی را وزارت ارشاد صادر می کند. اگر این روزها رسول صدرعاملی در داکا است یا اصغر فرهادی تازه با قرقاول طلایی برگشته، در چارچوب مقررات ارشاد بوده است. اما اگر قرار باشد اتفاقی ناگوار برای فیلمی بیفتد باید به یاد فیلم «سنتوری» داریوش مهرجویی بیفتیم که وقتی پرسیده می شد چرا این فیلم قاچاق شده است آن هم در زمانی که دیگر فیلم ها قاچاق نمی شوند، اعلام شد تقصیر سازندگان آن است که بی اجازه فیلم را در خارج از کشور به نمایش درآورده اند. البته بعد تر دیوان عدالت اداری حکم به برائت سازندگان فیلم داد اما… در این سال ها حضور فیلم های ایرانی در خارج از کشور و اکران آنها همواره بحث برانگیز بوده است. در این روزها که فیلمسازان ایرانی در سراسر جهان حضور دارند و با نام ایران فیلم می سازند یا از ایران فیلمی را به خارج از کشور می برند باز هم بحث چگونگی این حضور داغ شده است. باز هم بحث ممیزی و نظارت خود را نشان داده است. باز هم آثار برخی سینماگران و نگاه شان به هنر در تقابل با سیاست ها قرار گرفته است. از همه مهم تر چهره یی است که این فیلم ها از ایران، قوانین و ساختارش در دنیا نشان می دهند. در روزگاری که اکنون خیلی خیلی دور به نظر می رسد مدام این بحث مطرح بود که فیلم های ایران به قصد سیاه نمایی ساخته و اکران می شوند. البته این سخنان از زبان عالی ترین مقام کشور تا مسوولان دست اندرکار هنر و سینما نیز مطرح شده است. شاید بهترین تعبیر برای سینمای ایران همان بود که ابراهیم حاتمی کیا به عنوان نماینده هیات داوران جشنواره فیلم فجر پارسال عنوان کرد؛ “سینمای ایران سینمای نجیبی است”.

 

اکران در جهان، مساله این است

به اکران جهانی فیلم ها نگاه کنید، از جشنواره ها می گذریم. تنوع سلیقه و فکر وجود دارد. از سیاه نمایی تا روایت ساده یک عشق در آن به چشم می خورد. برخی فیلم ها به مشکلات و قوانین جامعه پرداخته اند و برخی تنها روایتی از یک ماجرا هستند. ماجرای انسانی که به حکم انسانی بودن همه با آن ارتباط برقرار می کنند. همین چند ماه پیش بود که اکران جهانی «درباره الی» در پاریس و فرانسه خوشحال مان کرد. قرار است فیلم هایی همچون «در میان ابرها» و «ملک سلیمان» هم اکران جهانی شوند. فیلم «آواز گنجشک ها» هم بیش از 150 هزار دلار فروش جهانی داشته است. مسعود کیمیایی هم مقدمات اکران «محاکمه در خیابان» را در کشورهای آلمان، امارات و امریکا چیده است. فیلم «شیرین» کیارستمی نیز در پاریس اکران می شود. فیلم «کسی از گربه های ایرانی خبر نداره» بهمن قبادی که حالا با نام «گربه های ایرانی» قرار است اکران شود هم در این مدت 10، 12 روز با استقبال فراوان روبه رو شده است. به گزارش فارس زمستان امسال این فیلم در اکثر کشورهای اروپایی از جمله ایتالیا و اسپانیا اکران وسیعی خواهد داشت و این در حالی است که تاکنون بیش از 43 کشور جهان حقوق پخش جهانی این فیلم را از کمپانی «وایلد بانچ» گرفته اند. این فیلم برنده جایزه نوعی نگاه از کن است. دیگر فیلم توقیفی این کارگردان «نیوه مانگ» که یکی از صد فیلم برتر سال 2008 بوده است نیز این روزها در آرژانتین اکران شده است. این تنها معدودی از فیلم های ایرانی است که این روزها اکران جهانی شده اند یا می شوند. اما بحث درباره تصویری است که این فیلم ها از ایران ارائه می دهند. فیلم هایی که یا جایزه های جهانی گرفته اند و اکنون مردم جهان مشتاق دیدن آنها هستند یا اینکه فقط اکران می شوند تا سودی را از آن سازندگان شان کنند. در این میان نباید فیلم هایی را که فیلمسازان ایرانی الاصل در خارج از کشور ساخته اند، فراموش کرد؛ فیلمسازانی همچون شیرین نشاط، رامین بحرانی که شناخته شده تر هستند یا کسانی که به مدد فیلم هایشان در جهان شناخته شده اند. فیلم هایی هم هستند که فقط تصویری از ایران ارائه می دهند؛ تصویری واقعی با تکیه بر فیلم هایی همچون آدم و بیست کاهانی، کشتزارهای سپید ساخته رسول اف- به روایت بهمن فرمان آرا -، «حیران» شالیزه عارف پور، «اسب دوپا» ساخته سمیرا مخملباف و «نیلوفر» سابین الجمایل و تهیه کنندگی فرشته طائرپور.

 

کیارستمی و تونل زمان

عباس کیارستمی فیلم می سازد، داوری می کند و ورک شاپ می گذارد. عباس کیارستمی فیلم در ایران می سازد با بازیگر خارجی، فیلم در خارج می سازد. او در آستانه 70 سالگی همه چیز را درسینمای مستقل ایران تجربه کرده است. داور جشنواره های دولتی نشده است، اما ورک شاپ گذاشته، دانشجویانش فیلم ساخته اند و در جشنواره های جهانی نمایش داده است. توانسته دو بازیگر را به فیلمسازی هدایت کند که خوشبختانه فیلم هایشان وجهه جهانی دارند؛ نیکی کریمی و مانیا اکبری. هر دو پشتکار داشته اند. نیکی کریمی هم فیلم می سازد و هم فیلم بازی می کند و مانیا اکبری فقط فیلم می سازد. بهمن قبادی و جعفر پناهی نیز خود را از شاگردان او می دانند. عباس کیارستمی در این سال ها فیلم سیاسی نساخته است اما حداقل دو فیلم دارد که به بهترین شکل به دغدغه های اجتماعی پرداخته که زیرساخت سیاست هستند؛ فیلم های «قضیه شکل اول، شکل دوم» و «گزارش». هراس ها و دغدغه های انسان. همان نکته یی که او در طول این سال ها دنبال کرده است. اگر این اواخر با فیلم «شیرین» به عشق رسیده که البته در فیلم های قبلی اش هم بوده اما به بهترین شکل آن را تصویر کرده است. اگر در خارج از ایران فیلم ساخت با یکی از بهترین بازیگران جهانی «ژولیت بینوش» همکاری کرد. یا در فیلم دیگرش «بلیت» در کنار «کن لوچ» قرار گرفت. از حالا هم منتقدان آن را به عنوان فیلمی در کن 2010 می دانند. او همه کار کرد غیر از اینکه سیاسی شود. غیر از اینکه مستقیم به سیاست بپردازد. او حق دارد. آنقدر تجربه اندوخته که مستقیم وسط سیاست نپرد. شاید بسیاری از او انتظار دیگری داشتند ولی به یاد آوردند که دیگران آن گونه که ما می خواهیم عمل نمی کنند.

 

نقل از اعتماد