آیا قدرت فتوا در جهان امروز فقط به درد اجرای حکم اعدام می خورد یا می شود از آن برای تأمین صلح و امنیت و حیثیت مسلمانان بهره برد؟ انگیزه طرح پرسش، فتوای اعدامی است که چندی پیش توسط آیت الله فاضل لنکرانی علیه یک تبعه آذربایجانی صادر شده است.
پرسش چند وجه دارد. یک آنکه آیا انسان می تواند به نمایندگی از خداوند حکم قطعی و لازم الاجرا بر قتل و هدم دیگران صادر کند و بر حسب سلیقه دینی خود به آن مشروعیت بدهد؟ اگر چنین است، پس در کشوری مانند ایران با وجود صاحبان فتوایی که با اتصال به حکومت وقت، قدرت شان صد چندان شده است، دستگاه های عریض و طویل قضایی و انواع دانشکده های حقوق به چه منظور ایجاد شده است؟ آیا اینها پوششی است برای توجیه قدرت صاحبان فتوا و تظاهر به روزآمد شدن قدرت آنها یا تدبیری که هدف محدود ساختن قدرت فتوا را دنبال می کند؟
وجه دیگر پرسش، جهانی شدن آثار و تبعات فتوا در عصر حاضر است. در این عصر، فتوا به نیروی وسایل ارتباطی و بر بال اینترنت، خود را پیاپی تکثیر می کند وهرگاه به قتل دستور بدهد، تبدیل می شود به یک پدیده جهانی و از همه آنها که شهره شده اند به دشمنی با اسلام و مسلمین خطرناکتر عمل می کند. کمک رسانی به آن دیدگاهی که اسلام را با خشونت و ترور همزاد می داند و سبب می شود امنیت مسلمانان در سراسر جهان به مخاطره بیفتد، اگر دشمنی با اسلام و مسلمین نیست، پس چیست؟
پیش از انقلاب، ایرانیان با قدرت فتوا آشنا بودند و نقش های ضد استعماری اما صلح آمیز و اعتراضی آن را می ستودند. اما نظر به اینکه حکومت ها در ایران تا به این درجه غلظت دینی نداشتند، فتوا هولناک به نظر نمی رسید. از طرفی جهان پیرامونی هم در آن روزگار مانند امروز در دسترس نبود. حال چنین شده است. فتوا بیش از گذشته و به اتکا هویت کاملاً دینی حکومت، به سهولت صادر شده و فوراً مرزهای جغرافیایی را در می نوردد و به جماعتی که دنبال بهانه می گردند می قبولاند ایرانیان و مسلمانان بالفطره آدمکش هستند و جواز آدمکشی هم دارند؛ هر وقت بخواهند آن را رو می کنند.
در روزگاران پیش از انقلاب، صاحبان فتوا در ایران البته تشکیلات و پیرو و پول داشتند، متناسب با حال و احوال خود؛ اما سایت و رسانه جهانی و حکومت مطلقه نداشتند. اینک از برکت انقلاب همه را دارند. نگران فیلترینگ هم نیستند. چرا که خود عامل فیلترنیگ و متخصص را از جهان غرب استخدام می کنند. از بودجه نفتی به آنها پول می دهند و امکانات اینترنتی دیگران را که پیروان بی چون و چرای آنها نمی شوند فیلتر می کنند.
حوزه های دینی و معارف اسلامی پیشکش اسلام شناسان. داعیه اسلام شناسی در بین نیست. فقط در جایگاه یک ناظر و یک شهروند ایرانی حق خود می دانم پیرامون فتوای اعدام صادره سخن بگویم و آن را در ارتباط با شرایط کنونی ایران و خاورمیانه و گرفتاری های مسلمانان در سطح جهان اقدامی نابسود و بی وقت ارزیابی کنم. باور دارم که امنیت فردی و جمعی مسلمانان در گرو این است که صاحبان فتوا، جهان را آن گونه که هست ببینند و ذهنیت محبوس در رساله ها را آزاد کنند. به زبان قانون اساسی جمهوری اسلامی می خواهم از حق خود برای “نهی از منکر” استفاده کنم!
اگر به جهان آنگونه که هست نگریسته شود، می توان قدرت فتوا را در خدمت صلح قرار داد. به کار گرفتن قدرت فتوا با هدف تشدید جنگ به این معنی است که صاحبان فتوا به جای جبران اشتباهات سیاستمداران غربی، با خطاکاران همسو شده اند و دارند ریشه های کینه توزی را در مسلمانان و غیر مسلمانان تناور می سازند.
فتوای قتل در محافل حقوقی امروز جهان که با جنگ افروزی ها مقابله می کنند، یک “سند بین المللی” است که به اقدام علیه انسان ها فرمان می دهد. قتل و هدم یک انسان همانند قتل و هدم همه انسان ها غیرقابل دفاع است. محافل حقوقی دارند مجازات مرگ را در نظام های قضایی جهان به طور همه جانبه بررسی می کنند. واضح است که فتوای قتل را به عنوان سندی از مجموعه اسناد مرتبط با مسئولیت های فردی و جنایت بر ضد بشریت از یاد نمی برند.
هر گاه هدف حمایت و تقویت اسلام و حفظ امنیت مسلمین در جهان بود، فتوای صلح و آتش بس و خشونت زدایی و مخالفت شرعی با عملیات تروریستی صادر می شد. فتوای بردباری، شکیبایی و بخشودگی صادر می شد. فتوای برادری و برابری ابنای بشر صادر می شد. فتوای گرامیداشت مفاهیم مندرج در اعلامیه جهانی حقوق بشر صادر می شد. صاحبان فتوا ترجیح داده اند دنباله رو آن دسته از پیروانی بشوند که چند روزی پس از رویدادهای منجر به صدور فتوای قتل به هیجان می آیند، مشت هوا می کنند و بعد هم پی کار خود می روند. می شود فهمید صاحبان فتوا در مواردی که به اعدام دیگران حکم می دهند و کاریکاتوری، مقاله ای و قصه ای را مایه دست می کنند، یادشان می رود که در جایگاه پیران خردمند حق ندارند رد پای پیروان شوریده حال را بگیرند. یادشان می رود منطق اقتضا دارد تا آن شوریدگان را آرام کند و به آنان روا داری آزادی بیان در جهان امروز را بیاموزند.
فتوای قتل، یعنی همکاری با جنگ افروزان شرقی و غربی که دارند وسط معرکه سودآوری می کنند. یعنی اقدام بر ضد حیثیت و شئون ملی و بین المللی ایرانیان. یعنی استفاده نادرست از قدرت فتوا یا هر قدرتی که انسان های زمینی به تصادف یا بر حق به دست می آورند و از آن به ناروا استفاده می کنند. یعنی ناسپاسی نسبت به ملتی که در یک لحظه تاریخی و غیرقابل پیش بینی به صاحبان قدرت فتوا اعتماد کردند و اینک گرفتار همسویی آنان با دشمنان تاریخی خود شده اند و در این راه از کیسه دین و سرمایه ملی بسیار خرج می کنند.
همسویی با دشمنان تاریخی لزوماً تقویت تجهیزات نظامی آنها نیست. نظرات و تبلیغاتی که به جنگ بر ضد مسلمانان به اتهام پایبندی به ترور و خشونت مشروعیت می بخشد، همکاری استراتژیک با دشمن است و سرانجام آتش را به خانه ما سرایت می دهد.