در باب یک گزارش خبری

نویسنده

po_farrokh_negahdar.jpg

فرخ نگهدار

در حالیکه همه رسانه های معتبر جهان توجه عمده خود را متوجه اهداف سفر جورج بوش به منطقه خاورمیانه و حد موفقیت آن ساخته اند، ‏از نشریه معتبر روز نیز انتظار می رود خوانندگان خود را با اهداف این سفر و نظر معتبرترین مفسران و ‏تحلیل گران جهان پیرامون اهداف و ظرفیت های موجود در این سفر اختصاص دهد. و این کاری است که ‏کمابیش صورت گرفته است.‏

اما به ذهن می زند که منظور آقای سرابی در خبر همه یک صدا چنین است که مقصود اصلی سفر بوش به ‏منطقه گرد آوری نیرو و متحد برای مقابله با ایران نبوده و بخشنامه ای قصد آن دارد که خوانندگان روزنامه ‏های کشور واژگونه بینند. در حالی که هم در نطقِ خوش آمد گویانه ی اولمرت به بوش در فرودگاه تل آویو، ‏هم در نطق جنجالی بوش در امارات، هم به تفسیر اکثر قریب به تمام مفسران معتبر، هدف اصلی بوش از ‏سفر به خاورمیانه گردآوری متحد برای مقابله با ایران بوده است.

منظور این بخش از گزارش آقای محمود سرابی است که می نویسد “شورای امنیت “از روزنامه ها و نشریات خواست به درج اخبار، تحلیل ها و مصاحبه هایی پیرامون این سفربپردازند اما چنین نتیجه گیری کنند که سفر مزبور موفقیتی نداشته و بوش در جلب نظر کشورهای عربی شکست خورده است.

این بحث در شرایطی مطرح شد که موضوع ایران، تنها علت سفر جرج بوش به خاورمیانه نبود و دایره گفت و گو و توافقات رئیس جمهور آمریکا با سران کشورهای عربی و اسراییل از اینها فراتر می رفت. با این وجود در حال حاضر مطبوعات چاره ای ندارند جز ارائه تصویری از سفر شکست خورده آقای بوش به منطقه.”

خوانندگان از روز انتظار دارند که به آنها اطلاع دهد دنیا در رابطه با هدف اصلی سفر بوش به ‏خاورمیانه، در رابطه با امکان شکل گیری یک “ائتلاف گسترده عربی، اسرائیلی، امریکایی” علیه جمهوری ‏اسلامی ایران، چه می اندیشند؟ آنها می خواهند بدانند این هدف تا چه حد جدی است؟ تا کجا ممکن است پیش ‏رود؟ و در کجای دنیا، و یا در ذهن کدام کسان، مقبول است؟ همان که در لابلای متن مصاحبه با آقای شمس ‏الواعظین مستتر بود.‏

تیتر بندی و مطلب آقای محمود سرابی بر دو نکته اشاره دارد:

‏1- احتمال می دهد شورای امنیت ملی به مطبوعات دستور داده باشد بنویسند سفر بوش به خاورمیانه شکست ‏خورده است.

‏2- دیگر اینکه این دستور وجهه قانونی ندارد، استبدادی است و خلاف آزادی مطبوعات است.

آزادی مطبوعات مهم ترین دغدغه همه آزادی دوستان و دفاع از این آزادی نیز مشروط به هیچ ملاحظه ای ‏نیست. اما دفاع از این آزادی نیازمند قربانی کردن وظیفه اطلاع رسانی دقیق به مردم هم نیست. تیتر روز اگر ‏این را القا کند که سفر بوش به خاورمیانه با موفقیت همراه بوده است، اما چون شورای امنیت ملی از این ‏موفقیت نگران یا ناخشنود است دستور داده است “همه یک صدا بنویسید: بوش شکست خورد.” به نظرم ‏آدرس درستی نیست. ‏

احترام به خرد و به حق قضاوت مستقل خواننده حکم می کند که نشریه مستقل به خواننده اطلاع دهد:

‏1- که در باره درجه موفقیت یا شکست سفر بوش به خاورمیانه در دنیا نظرات متفاوت موجود دارد.

‏2- درجه موفقیت یا شکست بوش در تشکیل ائتلاف عربی-اسرائیلی-امریکایی با منافع ملی ایران ارتباط دارد.

‏3- دستور دادن به مطبوعات که چگونه تفسیر خبر کنند کاری سخیف و غیر قانونی است. ‏

به تفسیر بسیاری مفسران عرب، کشورهای عربی در قبال درخواست بوش- اولمرت برای تشکیل صف متحد ‏با اعراب علیه ایران، بوش اولا سلاح هایی به هم طرازی اسرائیل به اعراب می فروشد (فقط به عربستان ‏حدود 20 میلیارد دلار) ثانیا اسرائیل مواضع خود را تعدیل می کند (از جمله دست از گسترش شهرک های ‏یهودی در کرانه غربی دست بردارد و بر سر مالکیت بیت المقدس با فلسطینی ها مذاکره/معامله کند). ‏


دیپلماسی ایران در دوره منتهی به سفر بوش بشدت در رابطه با مصر، عربستان و امارات فعال شد. ایران ‏تلاش کرد که از شکل گیری یک بلوک متحد عربی-امریکایی- اسرائیلی علیه ایران جلوگیری کند. دعوت از ‏وزیر خارجه مصر، تمکین رئیس جمهور به شرایطی نامطلوب برای شرکت در کنفرانس کشورهای حاشیه ‏خلیج فارس، دیدار شتابزده با شاه عربستان و مذاکرات با حزب الله و سوریه، از جمله این تلاش هاست. ‏

این سوال که آیا ابتکارات امریکا برای انزوای ایران و اعمال فشار بیشتر بر ایران تا چه حد با موفقیت، یا ‏عدم موفقیت، همراه است، موضوع اصلی تفسیرها و اظهارنظرهای مطبوعات و اصحاب رسانه در سراسر ‏جهان در روزهای اخیر بوده است. اما به زحمت می توان ـ شاید بتوان گفت اصلا نمی توان در رسانه های ‏معتبر جهان یک ارزیابی خوش بینانه از دست آوردهای سفر بوش به خاورمیانه به دست اورد. بیش تر رسانه ‏های معتبر بر ارزیابی های زیر تاکید داشته اند:‏

سفر بوش بسیار دیرهنگام صورت گرفت. او اکنون فرصت لازم را برای به نتیجه رساندن سفر خود در ‏رابطه با روند صلح خاورمیانه ندارد.‏

اسرائیل هنوز در وضعی نیست که آمادگی معامله یا مذاکره جدی با محمود عباس را داشته باشد. اسرائیل در ‏مساله شهرک های کرانه غربی و در مساله بیت المقدس در روندهای جاری آمادگی امتیاز دهی جدی ندارد. ‏

اعراب (یعنی مصر و عربستان و امارات) از پی آمدهای درگیر شدن با ایران، و نیز از درگیری نظامی ‏امریکا/اسرائیل با ایران نگران اند. آنها در عین حال از کارت ایران برای امتیاز گیری از امریکا و اسرائیل ‏استفاده می کنند. ‏

قطع نظر از تحولات ناشی از انتخابات ریاست جمهوری در امریکا، چرخش در سیاست خاورمیانه ای امریکا ‏ـ که با گزارش بیکر همیلتون آغاز شد ـ ادامه خواهد یافت. عنصر اصلی در این تحول تلاش برای ایجاد تغییر ‏در رفتار ایران، به جای تلاش برای تغییر رژیم ایران، است. استفاده از اهرم دیپلماسی مستقیم، منطقه ای و ‏جهانی اهرم اصلی پیشبرد این سیاست خواهد بود. ‏

برای اینکه هیچ گونه شبهه ای در باره این اظهار نظر باقی نماند تصریح می کنم:

‏1- فکر نمی کنم موفقیت بوش در ایجاد یک ائتلاف عربی-اسرائیلی-‏‎ ‎امریکایی با هدف انزوای ایران، برای ‏آزادیخواهان و صلح طلبان یک “تحول مثبت” یا مایه ای برای “خشنودی” باشد.

‏2- نظر به خط مشی های جاری دولت فعلی اسرائیل، نظر به ملاحظات خاص کشورهای عربی و نظر به ‏روند تحول بنیادین در سیاست خاورمیانه ای امریکا “امکانات و فرصت ها” برای موفقیت بوش به هیچ وجه ‏‏”موانع عمده” برای موفقیت را تحت الشعاع قرار نمی دهد.

‏3- ثمردهی تحول بنیادین در سیاست خاورمیانه ای امریکا موکول است به بعد از انتخابات ریاست جمهوری ‏در امریکا. کاملا ممکن می دانم که دولت آتی امریکا بخواهد حل و فصل مسایل عمده منطقه را، نه از طریق ‏تلاش برای انزوای ایران، بلکه از طریق تلاش برای جلب ایران به مشارکت پی بگیرد. ‏

این نوشته گذرا و فشرده بعد از ملاحظه گزارش خبری سه شنبه به ذهن رسید. ‏