نظر سنجی یا نظرسازی رسمی؟

عیسی سحرخیز
عیسی سحرخیز

گاهی دروغ چنان شاخ دار می شود که به قول معروف مرغ پخته هم در دیگ جوشان خنده اش می گیرد، و ‏گاه دروغگو چنان بی خیال و بی مهابا حرف می زند که بیرون زدن دم خروس هم مسئله ی مهمی تلقی نمی ‏شود.‏

خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی در آخرین نظرسنجی یا در واقع نظرسازی خود به منظور دستیابی به ‏اهداف مشخص اعلام کرده است: “ برای بیش از‪ ۸۴‬ درصد مردم ویژگی اعتقاد به ولایت فقیه، در انتخاب ‏فرد مورد نظر‎ ‎برای نمایندگی مجلس شورای اسلامی دارای اولویت می‌باشد‎.” ‎

بر اساس یافته‌های این نظر سنجی که گفته می شود در میان 5377 نفر از افراد بالای 18 سال، با به عبارت ‏دیگر افراد واجد شرایط رای دادن در انتخابات مجلس هشتم صورت گرفته است، 184 درصد از مردم ‏تهران و هشت مرکز استان پرجمعیت‎ ‎کشور “اعتقاد و التزام به ولایت‎ ‎فقیه” را از جمله مهمترین ویژگی‌های ‏یک نماینده مجلس ارزیابی کرده اند. ‏

نکته ی درخور تعمق اینکه بر اساس ادعای مسئولان “ایرنا”، داده‌های این نظر سنجی نشان می‌دهد ‪ 662 ‏درصد از پاسخگویان اولویت خود‎ ‎برای ویژگی “اعتقاد و التزام به ولایت فقیه” برای نمایندگی مجلس را با ‏انتخاب‎ ‎گزینه‌های “خیلی زیاد” و “زیاد” مشخص کرده اند‎. ‎

در شرایطی که فضای جامعه به ویژه در پایتخت و کلان شهرهای ایران نشان می دهد که به دلیل رفتار ‏نهادهای درگیر در انتخابات و استفاده غیرقابل تصور از حربه ی رد صلاحیت های گسترده فرمایشی، مردم ‏چندان میل و رغبتی به مشارکت در انتخابات ندارند، دیگر دستاورد این نظرسنجی این بوده است که “بیش از ‪ ‏‏۶۰‬درصد از شرکت‌کنندگان در این‎ ‎نظرسنجی(در مراکز استانهای تهران، خراسان رضوی، فارس، اصفهان، ‏خوزستان، آذربایجان شرقی، مازندران، کرمان و کرمانشاه) با قاطعیت و شفافیت تمام اعلام کرده اند که در ‏انتخابات دوره هشتم مجلس شورای سلامی شرکت خواهند کرد”.‏

انتشارنتایج این نظرسنجی اولین سوالی را که در ذهن شنونده یا خواننده متبادر می کند این است که این ‏مردمی که این گونه می اندیشند کجا زندگی می کنند که در جامعه حضورشان نمود چندانی ندارد؟ و سوال بعد ‏اینکه آیا مردم به ماموران نظرسنجی دروغ می گویند و ریا و نفاق می ورزند، یا نه این مسئولان خبرگزاری ‏رسمی ایران هستند که خبر کذب می دهند یا دروغ به مردم می بندند؟ و سوال بعدی اینکه آیا نتایج انتخابات ‏مجلس هشتم نیز قرار است بر این منوال به اطلاع افکار عمومی رسانده شود؟- هم از نظر تعداد شرکت ‏کنندگان و هم لحاظ ترکیب راه یافتگان به مجلس.‏

می توان از زاویه ای دیگر نیز به این ماجرا نگاه کرد. اگر نظر مردم این است و نتایج نظر سنجی برگزاری ‏ایران دقت، صحت و سلامت دارد، چگونه است که تفاوت معناداری میان مردم در مقام “نامزدهای انتخاباتی” ‏و مردم در جایگاه “شرکت کننده” در انتخابات وجود دارد؟ ‏

با تمام فراز و نشیب ها و رد صلاحیت های فله ای و بازگرداندان قطره چکانی که تاکنون بیش از دو هزار ‏نفر را ازتیغ رد صلاحیت گذرانده، این نکته اکنون روشن شده است که در میان عوامل اصلی و محوری رد ‏صلاحیت نامزدهای اصلاح طلب و مستقل، اعم روحانی و شخصی یا مسلمان و یهودی، به ویژه چهره های ‏شناخته شده ی سیاسی و مذهبی و نمایندگان مورد تائید احزاب و تشکل های رسمی و غیررسمی، دو علت ‏محوری نقش کلیدی ایفا کرده است: این دو مستند رد صلاحیت یکی عدم اعتقاد و التزام به اسلام بوده است و ‏دیگری قانون اساسی جمهوری اسلامی. از هر سوی که به این ماجرا نظر انداخته شود، یک پای‌ آن “ولایت ‏مطقه ی فقیه”، به زعم مسئولان وزارت کشور و شورای نگهبان، بوده است.‏

به یک معنا، ملاک سنجش مسلمان بودن یا حتی دیندار بودن این است که فرد چه میزان به ولایت فقیه اعتقاد و ‏التزام دارد؛ یا درست تر ذوب در ولایت است. در این میان مهم هم نیست که نامزد انتخاباتی باور خویش را ‏علنی می کند و به زبان می آورد، یا در دل خود نگاه می دارد، برای از دور انتخابات خارج شدن و خارج ‏کردن، مهم تلقی دست اندرکاران برگزاری انتخابات است. به عبارت دیگر، امکان دارد که او دیدگاهش را ‏نگوید یا نظرش را ننویسد، اما در محکمه تفتیش عقاید حاکمیت، از قبل حکم بی دینی و ارتداد برایش صادر ‏شده باشد؛ چون این گونه ذهن خوانی شده و منش و روش فرد با معیاری سیاسی مورد قضاوت قرار گرفته ‏است. همین زاویه در بحث اعتقاد و التزام به قانون اساسی یا حتی نظام جمهوری اسلامی گشوده است. کافی ‏است که فرد شک و شبهه ای نسبت “عدالت، مدیریت و تدبیر و…” رهبری داشته باشد تا دشمن ایران و یار ‏اجنبی خوانده شده و قلم سیاه بر روی نامش کشیده شود. ‏

بر این اساس ترجمان عدم التزام به اسلام و دیگر ادیان الهی، همان عدم “اعتقاد و التزام به ولایت فقیه و ولی ‏فقیه حاضر” است و ترجمان عدم التزام به قانون اساسی باز عدم “اعتقاد و التزام به حاکم وقت”. ‏

بر این مبنا، اکثریت مردم ایران دو چهره دارند، وقتی در جایگاه “انتخاب شونده” در انتخابات ثبت می کنند ‏ضد ولی فقیه و ولایت فقیه هستند و زمانی که قرار است در مقام “انتخاب کننده” مورد سوال قرار گیرند و ‏رای خود را به صندوق ها بریزند ملاک اصلی شان برای رای دادن به دیگران، میزان “اعتقاد و التزام نامزد ‏انتخابی به ولی فقیه حاضر و حاکم وقت” است.‏

نمی توان شک کرد که این مردم را از دو سیاره ی جداگانه به زمین و سرزمین ایران آورده شده باشند و قرار ‏هم این باشد که در روز 24 اسفند 86 نیز وقتی در پای صندوق های رای حاضر می شوند، این چنین واکنش ‏های متضاد از خود بروز دهند؛ هم مشارکت گسترده داشته باشند و هم به نامزدهای جریان اقتدارگرا که قرار ‏است نام اکثر قریب به اتفاق شان از صندوق های رای بیرون بیاید، رای دهند؟

به زبان دیگر، نمی توان با دو معیار متفاوت با شهروندان ایرانی برخورد کرد و انتظار پذیرش رعیت وار از ‏آنها داشت. نمی توان هنگامی که حاکمیت به عنوان تزئین انتخابات به رای مردم نیاز دارد انواع مختلف صفت ‏ها از دینداری گرفته تا انقلابی را در وصف آنها بکار ببرد، و آن هنگام که همین مردم برای ایفای نقش مستقیم ‏در امور سیاسی و اجتماعی پیش قدم شده و به عنوان “انتخاب شونده” ثبت نام می کنند، با انواع تهمت ها و ‏نسبت های ناروا، صلاحیت آنها را احراز و تائید نکرد. از قدیم گفته اند که “یک بام و دو هوا” نمی شود، اما ‏باید بپذیریم که در جمهوری اسلامی از ضرب المثل عامیانه ی دیگری نیز به کرات استفاده شده و می شود؛ ‏ما کردیم و شد!!‏

اگر بتوان این نظرسنجی را “مشت نمونه ی خروار” دانست و تحولات آینده و نتایج انتخابات مجلس هشتم و ‏میزان مشارکت مردم در این حرکت همه جانبه “مهندسی شده” ارزیابی کرد، آنگاه باید این سوال را از جریان ‏های اصلاح طلب و تحول خواه پرسید که آیا باید در این بازی سیاسی که هم میزان تقریبی مشارکت مردم و ‏هم ترکیب برندگان از پیش تعیین شده اش حدودا روشن است، حتما مشارکت فعال و همه جانبه داشت؟

در مقابل سوالی نیز فراروی جریان اقتدارگرا قرار خواهد داشت. اگر نتایج این نظرسنجی قرین به حقیقت ‏است و مردم این گونه در مورد شاخصه ها و اعتقادات نامزدهای انتخاباتی می اندیشند و می گویند، و به تبع ‏آن با درصد بالایی به “ولی فقیه حاضر” و “حاکم اسلامی وقت” اعتقاد و باور دارند، آیا وقت آن نرسیده است ‏که پس از سی سال از پیروزی انقلاب یک نظرخواهی عمومی یا رفراندوم زیر نظر ناظران مستقل و بی ‏طرف با دو سه سوال مشخص برگزار شود؛ آیا هنوز به قانون اساسی جمهوری اسلامی، به ویژه اصل مترقی ‏ولایت فقیه و رهبر برآمده از آن اعتقاد دارید؟ ‏