ترجمانی دیگر از نقاشی
نمایشگاه عکس امیر موسوی با عنوان “سرزمین عجایب” در گالری آران افتتاح شده است، درادامه گزارش همکارمان در تهران را از این رویداد هنری می خوانید…
سرزمین عجایب عنوان نمایشگاه عکس «امیر موسوی» است. امیر موسوی متولد 1354 فارغ التحصیل هنرستان نقاشی و دانش آموخته ی رشته سینما است که به فیلمسازی کوتاه و مستند صنعتی مشغول است.
عکس، همانند هر هنر دیگری، احتیاج به بستر هایی برای ارایه دارد. منظور از این حرف این است که عکس می تواند خود حاوی و رساننده ی پیامی مهم و فراگیر باشد، اما این مفهوم می تواند با به کار بردن و انتخاب نامی برای عکس یا توضیحی کوتاه برای آن، دو چندان شود. آنچه عکاسان باید در ذهن داشته باشند، انتخاب نامی است که بیانگر مفهوم و دلیل آنها از گرفتن سوژه های خود باشد. بی شک در تعاریف هنر پسامدرن، مرگ مولف و آزادی بیننده وجود دارد اما باید به یاد داشت که جهت دادن به ذهن بیننده می تواند عاملی برای زیبایی بخشیدن به عکس هر عکاسی باشد.امیر موسوی عکاسی است که در چندمین نمایشگاه آثارش به سراغ نقاشی هایی می رود که خود دارای چهارچوب و بیان ویژه ی هنرمندان است.او در ثبت تصاویر از نقاشی های خیابانی با انتخاب زوایای گوناگون تلاش می کند تا نگاهی دیگر به آثار دیگر هنرمندان شهری داشته باشد.موسوی در انتخاب کادربندی های خود فارغ از نوع گویش تابلوهای نقاشی و سوژه های خیابانی مستقل عمل می کند و جریان خلاقه ای را در بسیاری از تابلوهایش نمودار می سازد.با همه ی این مشخصات و با دقت بیشتر بر هریک از عکس های موجود در نمایشگاه متوجه می شویم که بازی کردن با فرمهای موجود در محیط پیرامون بدون کوچکترین تغییر درمحتوای آنها می باشد. تکرار عناصر ثابت در کنار متغیرها و پیداکردن نقاط مختلف تمرکز،حذف کردن و رسیدن به ساده ترین شکل خطوط و سطوح و ثبت کردن انچه از نظر او زیباست به عنوان فاکتورهای اساسی و اصولی عکس های این هنرمند جوان است.واقعیت این است که در مجموعه جدید سرزمین عجایب، زمان متوقف می شود،گوئی دیوار نگاره های شهر در خیره گی بیننده را برانداز می کنند. نقاشی های دیواری به عکس مبدل شده و نهایتا” با چاپ روی بوم مجددا” به نقاشی تبدیل می شوند. بازی نور و سایه و چیره دستی هنرمند در به ثبت رساندن زوایای خاص است که آثار این عکاس را متمایز می نماید. موسوی در عکس هایش سعی در نزدیک شدن به کمپوزیسیون های نقاشی دارد.
رنگ ها در عکس های این هنرمند تاثیری بیان گر و تکمیلی بر مفهوم را ارائه می کنند؛ و در پرداخت نور و سایه، با تضاد های رنگی شدیدی مواجه نمی شویم؛ همانطور که فضاهای بسته و نورهای مصنوعی ایجاب می کنند.
در فضاهایی که “امیر موسوی” ساخته، ارتباط بین موجودات هم به درستی برقرار می شوند.البته و اگرچه این عناصرسعی زیادی در ارتباط با یکدیگر نشان می دهند اما در برخی از نقاشی و حتی عکس های نمایشگاه هم ارتباط ها عقیم و بینتیجه به نظر می رسند.
جهانی که “عکاس” در تابلوهایش به آن می پردازد، شاید لزوما زمان و مکان خاصی را شامل نشود. اما آنچه که به نظر می رسد او سعی در تاکید بر آن دارد، ازلی و ابدی بودن این وضعیت است. وضعیتی که نجاتی از آن نیست و همیشه بوده، هست و خواهد بود.
نکته اساسی در باره عکس های این هنرمند، ادامه دادن شیوه ای از عکاسی خالص است که در عین حال در اندیشه مسائل کلاسیک مربوط به فضای تصویری و بیان و گویایی صفحه ی تصویر است. همان گونه که عکاسان اکسپرسیونیزم انتزاعی و یا موضوعات عکاسی در رنگ زمینه ای در دوره انتقال به نمادپردازی انتزاعی در دهه های گذشته در پی آن بوده اند.
موسوی خود درباره آثارش نوشته است:” همانگونه که نمیشود شعر را معنا کرد، من از ترجمان عکسهایم گریزانم. آنقدر میدانم که با عکس برخورد نقادانه، مستند گونه، اجتماعی و یا مفهومی ندارم. از نقاشی به عکاسی رسیدم. از همان ابتدا عاشق سطح بودم و سطحدارترین سوژه برای سلیقهام دیوارها بودند و پر از زندگی.
معتقدم دیوارها شخصیت یک شهرند. نقاشیهای دیواری که البته ارزانترین شکل برای زیباسازی شهری است و چند سالی است که دوباره رواج پیدا کرده است. اتفاق بودن این نقاشیها بر روی دیوارهای ناصاف و کج و معوج و بافتدار به جای مرمت و یا نوسازی آنها و طنازی این سروهای ایستاده بر دیوارهایی که شاید سال دیگر مخروبهای بیش نباشند برایم نمود واقعیتی از سرزمین ماست؛ سرزمینی که در آن زندگی میکنیم. دیوارهایی که از کنارشان گذر میکنیم بدون آنکه صدایشان را بشنویم.”