حکم تاریکخانه ای باقی

نویسنده

ganji.jpg

درگذشته وقتی فردی بازداشت می گردید، سر و صدای زیادی به پا می خواست، مستندات قانونی بازداشت موقت ارائه می ‏شد. در حین بازداشت، اعتراضات ادامه می یافت. سپس در مرحله محاکمه اعتراض می شد که محاکمه باید علنی و با ‏حضور هیأت منصفه برگزار شود. اگر محاکمه علنی صورت می گرفت، جامعه تا حدودی در جریان دفاعیات متهم قرار ‏می گرفت و در می یافت که فرد بی گناهی را به دلایل سیاسی محاکمه می کنند. زمامداران رژیم، در چند سال گذشته، با ‏اتخاذ روشی تازه، اعتراضات پیشین را منتفی کرده اند. متهم را به دادگاه جهت بازپرسی فرا می خوانند. خیر خواهان ‏فرمان می دهند که خبری در این خصوص منتشر نکنید و سر و صدا به راه نیندازید، مسأله در همین مرحله حل می شود. ‏در ادامه، متهم در دادگاه غیر علنی محاکمه می شود. باز هم دوستان و خیرخواهان تأکید می کنند که مسأله ی مهمی نیست، ‏در دادگاه شرکت کنید، سر و صدا راه نیندازید، با چراغ خاموش حرکت کنید، مسأله حل خواهد شد. سپس دادگاه با حکمی ‏غیر عادلانه متهم بی گناه را محکوم می کند. باز هم خیرخواهان دستور می دهند کاری نباید کرد، مسأله را نباید مطبوعاتی ‏کرد. این حکم دادگاه بدوی است. اگر شلوغ نکنید، دادگاه تجدید نظر حکم را می شکند.چند ماهی در خاموشی می ‏گذرد.دادگاه تجدید نظر حکم را تأئید و آن را قطعی می کند. در این مرحله خیرخواهان می فرمایند، شما باید مدتی سکوت ‏پیشه نمایی، وگرنه، شعبه ی اجرای احکام دادسرا، حکم قطعی را اجراء خواهد کرد و کاری هم از کسی بر نمی آید.‏

دهها تن از فعالین سیاسی(زنان، معلمان، کارگران، دانشجویان و…) هم اکنون دارای حکم قطعی هستند که به همین صورت ‏صادر شده است. این روش نسبتاً جدیدی است که رژیم آگاهانه برای خاموش کردن مخالفان در پیش گرفته است. اگر ‏محکوم به حکم قطعی خاموشی در پیش نگیرد و ناسازگاری با سیاست ها و رویه های دولت از خود بروز دهد، با حکم ‏قطعی پیشین روانه زندان خواهد شد. ‏

آقای عمادالدین باقی به دادگاه فرخوانده و بازداشت شد. بسیاری اعتراض می کنند که چرا وی را بازداشت کرده اید؟ روابط ‏عمومی دادسرای تهران اطلاعیه رسمی صادر کرده و پاسخ می دهد که: “عمادالدین باقی به جرم تبلیغ علیه نظام و فعالیت ‏به نفع گروه های مخالف نظام به موجب دادنامه 532/82/6 - 1/9/82 صادره از شعبه ششم دادگاه انقلاب به یک سال ‏حبس تعزیری محکوم… که طی دادنامه شماره 327/83/6 - 12/7/83 دادگاه تعلیق اجرای مجازات را ملغی…وبه این ‏ترتیب حکم محکومیت عمادالدین باقی به تحمل یک سال حبس تعزیری قطعی می گردد. بنا به مراتب فوق مشارالیه هم ‏اکنون در حال گذراندن مدت محکومیت قطعی خود است”. دادگستری در ادامه بیانیه خود روشن می سازد که باقی در ‏پرونده دیگری”به جرم تبلیغ علیه نظام و فعالیت تبلیغی به نفع گروه های مخالف نظام و اجتماع و تبانی به منظور انجام ‏جرایم بر ضد امنیت کشور از طریق سفر به کشور دوبی و شرکت در کارگاه آموزشی که در واقع کارگاه ضدامنیتی و ‏آموزش براندازی بوده است بنا به دادنامه شماره 143/86/6 - 8/3/86 صادره از دادگاه انقلاب تهران… به تحمل سه سال ‏حبس تعزیری محکوم گردیده است”.که این حکم در مرحله ی تجدید نظر قرار دارد. باقی پرونده دیگری دارد که در آن ‏متهم به “افشای اسرار محرمانه و اطلاعات طبقه بندی شده” است. این پرونده در مرحله ی بازپرسی است.‏

شمشیر برنده و بی رحمی بر سر باقی برافراشته اند. یعنی اگر کوتاه نیاید، به اتهام مشارکت در “کارگاه ضد امنیتی و ‏آموزش براندازی”، سه سال حبس قطعی نصیب وی خواهد شد. اتهام در دست بررسی وی(افشای اسرار طبقه بندی شده ‏نظام ) ، یک جرم امنیتی است که مجازات سنگینی به دنبال دارد و این حتی خطرناکتر از حکم پیشین است که در مرحله ‏تجدید نظر قرار دارد. روشن است که عمادالدین باقی هیچ جرمی، جزء دفاع از حقوق بشر( حقوق بی پناهان و ‏زندانیان)مرتکب نشده است. او با تفکیک فعالیت سیاسی از فعالیت حقوق بشری، پیشه ی دوم را برگزید و در صدد بود که ‏این تمایز را پاس دارد[1].تنها جرم وی، دفاع از بی پناهان در چاچوب قوانین جمهوری اسلامی است. اما چه باید کرد با ‏رژیمی که فعالیت تماماً قانونی شهروندانش را هم “براندازی نرم” می خواند و دفاع قانونی از محکومان را “افشای اسرار ‏طبقه بندی شده نظام” تلقی می کند؟ فعالین سیاسی و مخالفان، باید از تمام ظرفیت های قانونی نظام برای دفاع از حقوق بشر ‏و پیشبرد دموکراسی استفاده نمایند، اما بازداشت باقی نشان می دهد که ظرفیت های این نظام چه اندازه است.باقی بدون ‏سر و صدا از حقوق متهمان دفاع می کرد. او می خواست تا از طریق مذاکره و چانه زنی با مقامات قضایی، شرایط ‏زندانیان را بهبود بخشد. حالا روشن شده است که کار وی براندازی و افشای اسرار طبقه بندی شده نظام بوده است. باقی ‏میزانی است که با آن می توان “میزان تحمل نظام سیاسی” را سنجید. ‏

در این شرایط نباید وی را تنها گذارد. او سی و دو ماه حبس با افتخار را در کارنامه خود به یادگار دارد. از این زمستان ‏سیاه هم سربلند بیرون خواهد آمد. در تمام زندگی در حال مبارزه بوده است. یکی از دلنشین ترین فعالیت های وی، دفاع ‏جانانه ی وی از آیت الله منتظری، در ایام سیاهی بود که ایشان را از قائم مقامی رهبری برکنار و در بیت شان زندانی کرده ‏بودند. در آن روزگار که حتی بر زبان آوردن نام آیت الله منتظری مشکل آفرین بود، باقی صمیمانه و شجاعانه از ایشان ‏دفاع و دروغ های دستگاه ظلم را افشاء می کرد. همه ی ما اخلاقاً وظیفه داریم که از وی و خانواده ی زجر کشیده اش که ‏سالهای دشواری را پشت سر نهاده و می نهند، دفاع کنیم. تبدیل مسائل هسته ای به مسأله ی اصلی چالش سیاسی از سوی ‏دولت ایران و آمریکا، نباید موجب نادیده گرفتن مسأله ی نقض حقوق بشر در ایران شود. از این خبر دردناک و ‏وحشتناک نباید به سادگی گذشت که دختری را در همدان به تاریکخانه ی (اداره ) امر به معروف و نهی از منکر می برند ‏و پس از دو روز جنازه ی وی را به خانواده اش تحویل می دهند. هیچ چیز مقدس تر از جان آدمیان با پوست و گوشت و ‏استخوان نیست. دین خادم آدمی است، نه آدمی خادم دین. نمی توان جان آدمی را فدای امر به معروف و نهی از منکر کرد.‏

پانوشت:‏

‏1-‏ عمادالدین باقی، آشوبیدن فعال سیاسی و فعال حقوق بشر، روزنامه شرق، 1/5/1385‏