نگاهی به تولد سبک جدید در فیلمسازی ایران
“درشب عروسی”
وقتی وارد سالن هنر هفتم در طبقه پنجم سینما آزادی شدم تعجب کردم . هیچ کس در سالن نبود . ابتدا بلیط را نگاه کردم و دیدم که سالن را درست آمده ام و تا شروع فیلم نیز یک دقیقه مانده . یک دقیقه بعد زن و شوهر جوانی هم وارد سالن شدند . خندیدم و گفتم:« خدا را شکر که شما آمدید . تنهایی دیدن فیلم نمی چسبه . »
سال های سال است که دیدن فیلم در سینمای نوستالژی آزادی برایم جذاب و دوست داشتنی بوده و هست . اما برای اولین بار در این سینما دچار حس ناخوشایندی شدم که تاکنون تجربه نکرده بودم .دیدن فیلم “در شب عروسی” در سینمای خوب و دوست داشتنی آزادی در نهایت با شش تماشاچی اتفاق افتاد . به این می گویند تأثیر نهادینه شده سینما در زندگی جاری مردم و به نظر می رسد لازم و واجب خواهد بود مسئولان سینمایی کشورو به ویژه صاحبنظرانی چون “جواد شمقدری” کلاهشان را بالاتر از گذشته بگذارند . هر چند شمقدری می تواند ادعا کند که در زمان ساخت این فیلم هیچگونه مسوولیتی را بر عهده نداشته است اما شمقدری بعد از تصدی سمت در سال 88 دقیقا همان سیاست های قبل از آن سال را ادامه داده است و جز بار خاطر بودن نقشی دیگر ایفا نکرده و هیچوقت یار شاطر سینمای ایران نبوده و در نتیجه می توان سیاستگذاری در سینمای ایران را در دوره دوم ریاست احمدی نژاد را نیز در تداوم دوره اول دانست یعنی سال هایی که مدیران سینمایی کلاهشان را ضمن محکم چسبیدن مرتب بالاتر می گذارند و جبینشان روز به روز برای ما بیشتر آشکار می شود .
زمانی بود که کارگردانان نامداری چون “علی حاتمی” یا همین “کیانوش عیاری” نازنین بدون نوشتن فیلمنامه و با طرح اولیه برای شبط سر صحنه حاضر می شدند و همانجا فیلمنامه را می نوشتند و دکوپاژ و صحنه آرایی و همه چیز در همان روز اتفاق می افتاد و حاصل کار می شد شاهکارهایی که همه دوستشان داشتیم .
حالا هم حکایت همان حکایت است . اخیرا و در چند سال اخیر تعدادی از کارگردان ها با همین روش کار می کنند . بعد از فیلم شاهکار “افراطی ها” ساخته “جهانگیر جهانگیری” که به تایید تمام بینندگان فیلم بدون هیچ فیلمنامه ای نوشته شده ای ساخته شد حالا شاهد دومین فیلم از این سبک فیلمسازی جدید هستیم .
“در شب عروسی” ساخته “رضا قهرمانی” در سال 87 و احتمالا همزمان با ساخت فیلم “افراطی ها” ساخته شده است و به همین دلیل می توانیم سال 87 را به عنوان نقطه عطف این نوع فیلمسازی بنامیم .
هر چند فرمول افراطی ها جواب داد و این فیلم به فروش نزدیک به یک میلیاردی دست یافت و بسیاری از منتقدین را در سنجش شعور سینمایی مخاطبین در کشور دچار بهت و حیرت کرد اما ظاهرا در این فیلم فرمول زیاد خوب از کار در نیامده است .
برای آشنایی بیشتر خوانندگان با این نوع سبک فیلمسازی تلاش کرده ام به دقت ساختار و عناصر ساخت فیلم را در این سبک مورد بررسی و مطالعه قرار دهم . فیلم “درشب عروسی” به عنوان یک فیلم مهم و مثال زدنی در این سبک نیز به عنوان یک مثال آشکار و روشن در اختیار شما است و می توانید با دیدن آن صحت و سقم این یادداشت را بررسی کنید :
کارگردان
در ساخت چنین فیلم هایی کارگردان اهمیت چندانی ندارد .سرمایه گذار مهم ترین و تاثیر گذارترین عنصر شکل دهنده و تولد فیلم است و کارگردان معمولا با پرکردن رزومه کاری خود ،راضی است . معمولا فیلم هایی از این دست برای کارگردان ها تمرین و مشق است برای اینکه در ژانر مورد علاقه خود شناخته شوند و به تدریج جذب تلوزوین و ساخت تله فیلم های تلوزیونی یا فیلم های سینمایی در سیستم شبکه خانگی شوند .
این سیستم ها معمولا از نظر حقوق و دستمزد برای کارگردان ها راضی کننده است و با توجه به مدت زمان محدود تولید(حداکثر بیست روز)کارگردان می تواند دستمزدی بین 10 تا 15 میلیون تومان بگیرد و درصورت برنامه ریزی سریع و استعداد خوب در سری کاری می تواند در طول سال 4 تا 6 کار را ارائه بسازد .
پس انداز در دو سال اول و احتمالا رسیدن ارثیه از عمه یا خاله جان و فراهم شدن بودجه برای ساخت یک فیلم در نهایت باعث می شود کارگردان موفق فعال در اینگونه ژانرها ،بعد از سه سال کار کردن در چنین سیستمی خودش تهیه کننده کار خودش شود و سودش را تقریبا به سه برابر و گاه تا چندین برابر افزایش دهد.
فیلمنامه
در این فیلم ها چیزی به اسم فیلمنامه وجود خارجی ندارد . کل مکتوبات در ساخت این فیلم در حد طرحی است که به زحمت به دو صفحه می رسد و بسیاری از دیالوگ ها معمولا برای بازیگران مشهور و اصلی بصورت فی البداهه و برای دیگران در سرصحنه نوشته می شود .
معمولا بازیگران مشهور و چهره ای که در این فیلم ها بازی می کنند این اختیار را دارند که بنا به تشخیص خود دیالوگ بگویند .
بازیگران
برای ساخت اینگونه فیلم ها دو تا سه بازیگر شناخته شده و چهره لازم است . برای مثال در این فیلم “اکبر عبدی” ،”یوسف تیموری” و “ثریا قاسمی” بار این فیلم را قرار است به دوش بکشند .
بازیگران در این فیلم ها با دستمزدهایی بالاتر از حد معمول و گاه تا دوبرابر وارد قرارداد می شوند و حاضر می شوند به راحتی از آبرو و اعبتار کاری خود بگذرند . گمان نکنم کسی با دیدن بازی شلخته و افتضاح ثریا قاسمی در این فیلم بتواند باور کند که این بازیگر زمانی چه بازی های درخشانی در سریال های تلوزیونی داشته و یا زمانی در تله تئاتر های ارزشمند بازی های دوست داشتنی و خاطره انگیزی داشته است .
یا بازی سخیف و کم مایه “اکبر عبدی” با لهجه آذری،که به شیوه توهین آمیزی آن را ادا می کند تا به زور خنده از تماشاگر بگیرد ، بیننده را به شک می اندازد که راستی راستی این همان اکبر عبدی در فیلم “مادر”از “علی حاتمی” یا “هنرپیشه” از “مخملباف” است ؟
در چنین فیلم هایی معمولا بازیگران توان چندانی را برای بازی نمی گذارند چراکه کارگردان نیز اصولا از آنها توقع خاصی ندارد و همین حضور آنها را در فیلم برای اعتبار فیلم کافی می داند .
بر اساس اخبار رسیده بازیگران در اینگونه فیلم ها با شیوه های توهین آمیز و بی ادبانه با دیگر عوامل برخورد و رفتار دارند و در بازی های متقابل با دیگر بازیگران عادی به هیچ عنوان حاضر به همکاری دو طرفه با همکاران خود نیستند.
سرمایه گذاران
قرائن نشان می دهد در اینگونه فیلم های بازیگران نقش دوم و سوم و بعضا نقش اول سرمایه گذار یا حداقل رابط سرمایه گذار هستند . در میانه های فیلم تقریبا مطمئن بودم که “علی عزیزی” بازیگری که نقش دوست شاهرخ (شاهرخ نور محمدی)را بازی کرده است قطعا با هزینه وارد سینما شده است و در انتهای فیلم و دیدن تیتراژ مشخص شد که او سرمایه گذار اصلی فیلم بوده و به خاطر همین جسارت حضور در فیلم و بازی در آن را به بدترین و سخیف ترین شکل ممکن به خود داده است .
همچنین بوده حکایت ورود “شاهرخ نورمحمدی” به سینما در اولین تجربه کاری اش و احتمالا در تجربه های بعدی .
ماجرای ورود کسانی که با پول به سینما وارد می شوند ماجرایی تکراری و خسته کننده است اما در این فیلم با دیدن بازی ها شما به راحتی می توانید حدس بزنید که کدامیک از بازیگران پول گرفته اند و کدامیک با پرداخت پولی در این فیلم بازی کرده اند .
فرمول اینگونه فیلم ها پرداخت رقمی حدود 50 تا هفتاد میلیون به دو یا سه بازیگر چهره است که قرار است ظاهرا تضمین کننده گیشه باشند. این رقم از ورود بازیگران جوان و جویای نام و یا سرمایه گذاران عشق سینما تامین می شود .
طبق فرمول اگر سرمایه گذار عشق سینما باشد و بخواهد خودش نقشی در فیلم ایفا کند این رقم و سایر ارقام را هزینه می کند به امید اینکه طبق وعده و وعیدهای دوستان سینمایی اش سرمایه اش یا بخشی از سرمایه اش به وقت اکران بازگردد.
اما اگر سرمایه گذار با جوانب و حاشیه های تولید به صورت کامل آشنا باشد سعی می کند با کمترین هزینه ممکن و با درآمدهای پوشیده و پنهان ورودی از طریق جوانان جویای نام ،هزینه بازیگران اصلی را تامین کند و در مورد مابقی بازیگران نیز از دوستان و آشنایان و فامیل استفاده کند .
در مسائل فنی فیلم نیز مواردی مثل برنامه ریز ،طراحی صحنه ،مدیر تولید و دستیاز فیلمبرداری و دستیار صدا و بردار و اصولا هر چیزی را که امکانش باشد را از بستگان و نزدیکان خود انتخاب می کند تا با کمترین هزینه ممکن پروژه را پیش ببرد .
نتیجه نهایی
نتیجه نهایی تلاش و کوشش گروه بزرگ منجر به تولید فیلمی می شود که دو اتفاق برای ان می افتد . یا فروش می کند و شعور سینمایی مردم را زیر سئوال می برد(مثل افراطی ها) و یا گاهی مواقع آنقدر مفتضح می شود که در اکران شبانه خود در بهرتین سینما شش نفر به تماشای آن می نشینند که تازه یکی از آن شش نفر هم قرار است درباره فیلم مطلبی بنویسد (مثل فیلم در شب عروسی).
به این ترتیب همه عوامل دست به دست هم می دهند که به مقوله کلاه ،که در ابتدای مطلب نوشتم،به صورت جدی فکر کنیم . مسأله دیگر اینکه در تماشای اینگونه فیلم ها همراه بردن کیسه نایلونی یا پاکت کاغذی ضروری است چرا که اگر تماشاگر بخواهد تاپایان فیلم بنشیند ممکن است به اینگونه ابزار نیاز مبرم پیدا کند .
فراموش کردم بگویم که در صورت عدم توفیق در این فیلم ها برای اینکه کارگردان بتواند آینده شغلی خود را علی رغم شکست در گیشه تضمین کند سعی می کند با لابی در خبرگزاری ها و روزنامه ها و انجام مصاحبه های جنجالی روی ضعف فیلم سرپوش بگذارد و تا حد امکان مشکلات و کیفیت بد و افتضاح فیلم را به گردن همه چیز و همه کس الا خودش بیندازد . برای نمونه نگاه کنید به مصاحبه کارگردان فیلم با یکی از خبرگزاری ها :
رضا قهرمانی کارگردان “شب عروسی” که فیلمش در گروه آزاد اکران شد، گفت:
« متاسفانه فیلم در گروه آزاد به نمایش گذاشته شد و با یک روز تاخیر یعنی روز پنجشنبه در 11 سینما اکران شد. البته با توجه به اکران محدود توانست به فروش 3 میلیونی در روز پنجشنبه دست یابد. قرار بود با آماده شدن کپیها فیلم در روزهای بعد در 16 سینما به نمایش گذاشته شود که از تعداد سینماهای فیلم بیاطلاع هستم.
وی در ادامه افزود:
«فیلم به گونهای است که میتواند با مخاطب ارتباط خوبی برقرار کند و امیدوارم در روزهای آتی به فروش خوبی دست یابد. »
قهرمانی در ادامه افزود:
« برای ساخت فیلم “دیوار سنگی” به تهیهکنندگی جعفر پهلوان نشان درخواستی به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ارایه دادم که منتظر پروانه ساخت هستیم. هر زمان که پروانه ساخت فیلم صادر شود به سرعت پیش تولید فیلم را آغاز میکنم. »
قهرمانی در پایان به ساخت مجموعه “بازی سرنوشت” برای توزیع در شبکه خانگی اشاره کرد و گفت:
« پروانه ساخت مجموعه برای توزیع در شبکه خانگی صادر شده است اما تنها منتظر تهیهکننده (علی عزیزی) هستم تا شرایط تولید را مهیا کرده و مجموعه را جلوی دوربین ببرم.»
حرف آخر
مصاحبه قهرمانی نشان می دهد که این استعداد و نبوغ سینمایی با وجود شکست و افتضاح در این فیلم حداقل تا یک سال آتی دارای پیشنهاد های کاری قابل توجه است و از این بابت هیچ دغدغه و نگرانی ندارد و این در حالی است که اساتیدی مثل “ناصر تقوایی” و یا “بهرام بیضایی” در حسرت ساخت یک فیلم گاهی مواقع تا یک دهه انتظار می کشند . درود بر سینما
شناسنامه فیلم
خلاصه داستان : داستان شاهرخ و سحر است که در شب عروسی شان حادثه ای باعث می شود به واقعیت هایی از زندگی خود و اطرافیانشان دست پیدا کنند…. اطلاعات بیشتر …
کارگردان : رضا قهرمانی
دستیار اول کارگردان : محمود معظمی
برنامه ریز : محمود معظمی
مدیر روابط عمومی : مسعود بهارلو
گروه کارگردانی : محمد بدرلو ، مهیار بدرلو
منشی صحنه : مریم طریقی نژاد
نویسنده : رضا قهرمانی
تهیه کننده : محسن بدرلو
مجری طرح : علی عزیزی
مدیر تولید : سعدی دلیری
سرمایه گذار : علی عزیزی
جانشین مدیر تولید : محسن خانلر
مدیر فیلمبرداری : محسن بدرلو ، محمد مجیدی ، احمد مسروری
دستیار اول فیلمبردار : کمال صفوی
فیلمبردار : مجتبی رحیمی
گروه فیلمبرداری : مجید گل سفیدی ، سیاوش محمدی ، پیمان عباسی زاده
سینه موبیل : اکبر نظری
عکس : احسان بدرلو
تصویربردار پشت صحنه : سعید بدرلو
طراح صحنه و لباس : بهار مؤمنی
گروه صحنه و لباس : ابراهیم کرامتی ، مهسا طباطبایی ، محمدحسین عادل
صدابردار : رضا اردلان نسب
گروه صدا : هادی غضنفری ، مهران بهروزی
طراح چهره پردازی : امیر اسکندری
چهره پرداز : کوروش علی زاده ، مهکامه کاشف ، پیام ابوالحسنی
گروه تدارکات : محمدعلی حاجتی ، علی اسماعیلی قهی ، محمد گرمایی
حمل و نقل : محمد ره شناس ، مجتبی بویاچی ، مجید حاجتی ، محمد میرزایی
سال : ۱۳۸۷
مدت : ۹۰ دقیقه