دو خبر و یک تفسیر

نویسنده

bijansafsari.jpg

روزی از هم قبیله ی فرزانه ای از سر نا امید ی پرسیده بودم براستی از این همه قلم زدن ‏ها که تا کنون جز توقیف صد ها نشریات و بیکاری و خانه نشینی هزاران قلم بدست و به ‏حبس کشیدن ده ها روز نامه نگار ، حاصلی نداشت، امید به شنیدن یک گوش شنوا از ‏خوش باوریمان نیست؟ ‏

وقتی در 14 اوت 1947 « نهرو » در مجمع قانونگذاری هند می گفت “ زمانی می رسد که ‏ما از دوران کهن به دوران تازه گام می نهیم. زمانی که‎ ‎عصری به پایان می رسد و روح ‏سرکوب شده یک ملت زبان به سخن گفتن می گشاید‎”.‎‏ هرگز گمان آن نمی برد روزی خواهد ‏آمد که ملت ها حتی آنهایی‎ ‎که تالمات روح سرکوب شده خود را بر زبان آوردند قادر بر ‏تعیین سرنوشت‎ ‎خویش نباشند. زیرا آنچنان که «ژان بو دریا » فیلسوف فرانسوی تبار می‎ ‎گوید: امروزه ملت ها به طور بالقوه گروگان های قدرت ها هستند.‏

گویی این نه تنها تقدیر ساکنان این کهنه دیار است که سرنوشت محتوم انسان امروزی است تا ‏گردن نهد بر آنچه قدرت ها‎ ‎می خواهند حال در چنین روزگاری چه باید کرد تا در این خیمه ‏شب بازی های قدرت مندان جهان بازنده مطلق‎ ‎نباشیم تا مبادا ذره ای از گوشه خاک وطن را ‏از سر غفلت اداره کنندگان امروز این آب و خاک از کف دهیم.‏

چه خیال باطلی به سر دارند برخی از دولتمردانمان که با سیاست های چند ضعلی پیدا و ‏پنهان می توان همچنان در‎ ‎صحنه باقی ماند، سعی بیهوده‎ ‎است حتی در کسوت مسیحایی ‏بتوان رخنه بر دل های پر آلام انسانها زد که امروز‎ ‎پایان افسانه مردم فریبی است.‏


بعد از انتخابات دور هفتم مجلس، این پیش بینی از صاحب نظران شنیده می‎ ‎شد که از این پس ‏همه چیز بر مدار سکوت خواهد گذشت، خاصه در عرصه ی اطلاع‎ ‎رسانی و آگاهی بخشی ‏از عالم سیاست، اگر چه این پیش بینی به واقعیتی‎ ‎اجتناب ناپذیرمبدل گشت اما با این همه باز ‏هم اخبار از جرز دیوار های سکوت تحمیلی منتشر شد چرا که زمانه، زمانه اطلاعات است و ‏قدرتمندان در برابر این موج تاب ایستادگی نداشته و عاقبت اقرار براین واقعیت می کنند.‏

آنچه این نوشته را باعث آمد خواندن دو خبر بود.‏

خبر اول. مقام رهبری: بی‌اعتقادی به ولایت‌فقیه به‌معنای ضدیت نیست.‏

خبر دوم. رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام از مانع شدن در آگاهی و اطلاع رسانی به ‏مردم هشدار داد و گفت: امروز دیگر نمی‌توان جلوی آگاهی‌مردم را گرفت. اگر روزنامه‌ای ‏را ببندند،‎ ‎روزنامه‌ای دیگر راه می‌افتد و اگر سایتی بسته شود، سایت دیگری راه می‌افتد و با‎ ‎کارهایی از قبیل پیامک، امروز اطلاع‌رسانی جریان دارد.‏‎ ‎‏ ارتباطات در جهان امروز طوری ‏است که کسی نمی‌تواند سانسور کند و اگر کسی چنین کاری را انجام دهد تنها خود را بدنام ‏کرده‎ ‎است‎. ‎‏ وی همچنین گفت :تجربه من نشان می‌دهد‎ ‎که مردم آگاه، در تصمیم جمعی‌شان ‏کمتر اشتباه می‌کنند تا افراد و گروه‌های خاص. افکار‎ ‎عمومی برآیند حقیقت است. حتی در فقه ‏نیز عرف به عنوان یکی از شاخص‌های تشخیص مصداق‎ ‎احکام، مورد استفاده قرار می‌گیرد.‏

اگر چه چنین اخبار واظهاراتی را که بقول پیر فرزانه ای “کامپیوتر گیج کن هستند چه رسد ‏به آدمی”، باید مبارک دانست، اما نوش داروی بعد از مرگ سهراب چرا؟ آن هم در چنین ‏برهه ای که از یک طرف تمامیت ارضی این آب و خاک اهورایی از سوی زور مندان ‏جهان برای توقف دست یابی به تحفه هسته ای در خطر است و با تحریم های ریز و درشت ‏در تنگنا های اقتصادی بسر می برد و از طرفی شنیدن چنین اظهارات دلنشین آن هم ‏در موسم انتخابات که زمان به صحنه کشیدن دوباره جماعت رای دهندگان است ،دیگر ‏چنگی به دل نمی زند .‏

عجبا آنچه هنوز هم به دیده ی سیاست بازان امروز این گستره تاریخی نمیاید،‎ ‎نادیده انگاشتن، ‏خواست و نیاز واقعی ملتی است که همواره فریب دادنشان به سهولت خوردن‎ ‎پیاله ای آب ‏بوده است، اگر چه چنین مردمی از پس هر فریبی، سر به لاک یاس و نا‎ ‎امیدی فرو می برند ‏که تو گویی از آن پس دیگر هرگز به فریبی گرفتار نیایند‎ ‎،اما آنچنانکه سیاست بازان از ‏خواندن پیشانی بخت ملتی خوش باور نبض ها در‎ ‎دست میگیرند، این چنین پهلو به پهلوی یاس ‏غلطیدن را، نه از سر عبرت پذیری‎ ‎که از سر عادتی از تکرار فریب خوردن های مداوم می ‏دانند و باکی ندارند، پس به‎ ‎طرفندی تازه باز هم آنها را می توان همچون عروسکان کوکی به ‏صحنه کشاند و‎ ‎عجبا که در چنین جامعه ای جماعت روشنفکران هم در پی سودای دیگرند ‏ومدینه ی‎ ‎فاضله ای می جویند که جز در خیال نگنجد و به خواب نیاید که این بلا هم به‎ ‎شهادت ‏تاریخ این کهنه دیار از دیر باز با روشنفکران جامعه ی خوش باور این‎ ‎آب و خاک عجین بوده ‏است‎ .‎