کودکان آوشویتس

نویسنده

po_khosronaghed_01.jpg

امروز ۲۷ ماه ژانویه است؛ “روز جهانی یادبود قربانیان هولوکاست”. ۶۳ سال پیش از ‏این، با پیروزی نیروهای متفقین در جنگ جهانی دوم و هنگامی که دورازه‌های اردوگاه ‏آشویتس در جنوب لهستان کنونی گشوده شد، یکی از دهشتناک‌ترین صحنه‌های جنایت ‏علیه بشریت در برابر چشم جهانیان نمایان شد. از سال ۱۹۴۰ میلادی، به‌مدت پنج سال، ‏ده‌ها هزار نفر از یهودیان و مخالفان فاشیسم هیتلری، فقط در اتاق‌های گاز این اردوگاه ‏به‌قتل رسیدند و در کوره‌های آدم‌سوزی سوختند و خاکستر شدند.‏

شعری را که در زیر این یادداشت می‌خوانید از رُز آوسلندر، شاعر آلمانی‌زبان یهودی ‏است که برای کودکان بی‌پناهی سروده است که در ارودگاه‌های مرگ آوشویتس ‏Auschwitz، داخاو ‏Dachau، ماوتهاوزن ‏Mauthausen‏ و برگِن- بلزن ‏Bergen-Belsen‏ در وحشت و ظلمت زیستد و سرانجام نیز در کوره‌های آدم‌سوزی ‏نازیها سوختند.‏

نمی‌دانم، اما شاید اگر رُز آوسلندر زنده می‌بود و ستمی را که امروز بر کودکان فلسطینی ‏روا می‌شود می‌دید، زبان به‌اعتراض می‌گشود.‏

از من دور باد که حتی در گوشه‌ای از ذهنم بخواهم ابعاد دهشتناک فاجعه‌ی عظیم کشتار ‏ملیون‌ها انسان در جنگ جهانی دوم و ابعاد ترسناک “ماشین نسل‌کشی صنعتی” رژیم ‏فاشیسم هیتلری را که نازیها به قصد “حل‌ نهاییِ مسئله‌ی‌ یهود” براه انداخته بودند، با ‏ظلمی که بر کودکان و مادران فلسطینی می‌رود، با هم قیاس کنم. اما شبی که خبر ‏خاموشی نوار غزه و بستن مرزها و نرسیدن آذوقه و دارو را در خبرها شنیدم و فریاد ‏شبانه‌ی کودکان بی‌گناه و ضجه‌های مادران بی‌پناه فلسطینی آرام و قرار از من گرفت، ‏سخن اریش فرید که او هم شاعر بود و آلمانی‌زبان و یهودی‌تبار، و هم‌عصر و همراه رُز ‏آوسلندر، در گوشم طنین افکند که در یکی از سروده‌های دفتر شعرش به‌نام “بشنو ‏اسرائیل!” خطاب به ‌هم‌کیشانش می‌گوید: وقتی ما را ‌تعقیب ‌می‌کردند/ من ‌یکی ‌از شما ‏بودم‌/ چگونه‌ می‌توانم یکی ‌از شما بمانم/ اینک که شما خود تعقیب‌گر شده‌اید؟

ترجمه شعر رُز آوسلندر را به‌فارسی بخوانید!‏

کودکان آوشویتس

در سایه مادرانشان

وحشت آموختند

کودکانِ شب

در خانه‌ی چشمانشان‏

لانه کرد

مرغ گرسنگی

و ترس بر گونه‌هایشان

سایه افکند

در ظلمت شبانه.‏