نادیدنی های دیدنی در خط ویژه

نویسنده

» سهام عدالت روی پرده ی نقره ای

سینما/ اکران تهران: یوسف محمدی - فیلم خط ویژه در نگاه درون متنی، روایت یک بزنگاه اساسی از زندگی چند جوان از خاستگاه های مختلف اجتماعی است که طی ِ حادثه ای، در طول بیست و چهار ساعت ِ داستان ِ فیلم، سرنوشت شان به هم گره می خورد.

در نگاه تاریخی به فیلم، “ خط ویژه “، سینمای خیابانی قبل از انقلاب و به خصوص سینمای فریدون گله، مانند ” زیر پوست شب “، ” کندو “، و از همه بیشتر فیلمی به نوشته ی او یعنی ” جمعه “، را تداعی می کند.

اما آنچه این فیلم را از تقلید، بازسازی و حتی ادای دینِ صِرف می رهاند و به “خط ویژه” هویتی مستقل از آن گونه ی سینما می بخشد، در مرحله ی اول به روز بودن ماهیت اصلی اتفاقات و از سوی دیگر شیوه ی پرداخت فیلمنامه و اجرای دقیق آن است.

ازمضمون اصلی فیلم که نوعی اجرای آنارشیستی از “ سهام عدالت ” - به عنوان طعنه ای به مفهوم “عدالت اجتماعی ” در دوران دولت نهم و دهم -که بگذریم، می توان پرداخت و اجرای درخور توجه فیلم را، یکی از شاخصه های مستقل فیلم دانست..

ریتم هماهنگ با اتفاقات، شخصیت پردازی دقیق فیلم که هر یک از آنها، علیرغم تنوع منش، دارای شناسنامه ای دقیق و قابل تحلیل هستند، فرم پرداخت تصویری فیلم که هیچگاه – حتی در دو نمای هلی شات ابتدا و انتهای فیلم – بر ساختار کلی اثر سنگینی نمی کند و… از مولفه هایی هستند که می توان جداگانه در مورد هر یک از آنها بحث و ارائه ی نظر کرد

اما یکی از وجوه فیلم، استفاده از مفهوم “ زندگی خارج از کادر ” است که در نگاه دقیق تر به فیلم وجهه یی متمایز کننده بخشیده است. آنچنان که موارد به کارگرفته شده در فیلم از این منظر، هم در انطباق کامل با شخصیت ها قرار می گیرد و هم نقش تعیین کننده ای در چگونه گی اتفاقِ حوادث داستان دارد.

نقش بازی ِ ابتدای فیلم که “فریدون / مصطفا زمانی” و “سمیرا/ هانیه توسلی ” بر سر “محتشم / سام قریبیان” در می آورند، نمونه ی مناسبی از این منظر است، آنان به قدری به اینکه محتشم در مقابل خانمی ایستاده درکنار خیابان، ترمز می زند و با چرب زبانی سعی درارائه ی نمایه ای خیرخواهانه و جلب نظر آنها دارد، اعتماد کافی دارند، که ابتدای برنامه ی سرقت مجازی خود را بر این اساس گذارده اند. شاید بتوان دلیل این اطمینان و انتخاب و برنامه ریزی را به تجربیات قبلی سمیرا از “اقدامات بولهوسانه وهوسبازانه ی محتشم” در برخوردهای قبلی با خانم ها و حتی خود ِاو، ارجاع داد، که باتوجه به نزدیکی ِمیز سمیرا به میز رییس بانک و رفت و آمدهای همیشه گی او به بانک، منطقی به نظر می رسد. اما طبعا آنچه این نوع پرداخت را قابل توجه می کند، انطباق این کنش بر اخلاقیات خاصِ این قشر تازه پا گرفته در مناسبات سیاسی اجتماعی، ایران ِ این سالهاست.

قشرنوکیسه ی بی هویتی که -حتی شناسنامه ای جدا از مفهوم “آقازاده”ها دارند - به دلیل بی نظمی و فساد موجود در مناسبات اقتصادی، عملا به قدرت هایی سیاسی تبدیل شده اند (ویا برعکس )، از سویی با این قدرت یابی سیاسی – اقتصادی، و از سوی دیگر به دلیل آشنایی با ساز وکار موجود در سیستم انتظامی و قضایی، به این اعتقاد رسیده اند که هیچ چیز غیر قابل دسترسی وجود ندارد. بنابراین به دلیل ماهیت ِ لمپن گونه شان در اجتماع، به هیچ خط قرمز اخلاقی نیز پایبند نیستند و هر خواسته ی خود را با اتکا به “پول- قدرت ” خود، بی محابا نمایان می کنند.

اما این خصوصیت شخصیتیِ محتشم، در ذهن برنامه ریزو پر استعداد، اما ِواپس زده شده ی “ فریدون “، که از قضا فیلمنامه نویس است، تبدیل نقطه ی آغاز ِ یک بازی ِ پر تنش و پرکشش می شود. گویی او با این ترفند، هم بازی ِ کلی خود – سرقت مجازی– را آغاز می کند و هم نوعی انتقام گیری ِ مجازی از او را پیگیری می کند.

به عنوان یک نمونه یدیگر می توان به فصل حضور این گروه ِ ناخواسته دور هم گرد آمده، در منزل خواهر شاهین، “شهرزاد / میترا حجار” اشاره کرد. آنجا که “کاوه / هومن سیدی ” ناخواسته و به نیت رفتن به دستشویی، درِ اتاقی دیگر را باز می کند. او که تا قبل از این اتفاق، به دلیل ازدواج عشقش با پسری پولدار، و آن هم در دورانی که او در زندان بوده، به شدت عصبی ومهاجم بود، بعد از عذرخواهی و بازگشت از اتاق، بلافاصله تغییر ماهیت داده و سر به تو می شود. در طول فرار و گریزشان، همواره نگران شهرزاد می شود، و حتی تا آنجا پیش می رود که چند ساعت بعداز این اتفاق ساده، از او خواستگاری می کند وبا جواب رد او هم، البته ضربه ی سنگین روحی نمی خورد.

چه اتفاقی در آن لحظه ی کوتاه افتاده که او اینچنین منقلب می شود؟ او که اینچنین عصبی ِ آن نامهربانی ِ عشق سابقش است چطور بلافاصله و نادانسته به کسی، پیشنهاد ازدواج می دهد؟

با در نظر گرفتن شغل سمیرا - که از نوع ِ زنان خانه نشینی ست که به طور گذرا، و بر حسب معرفی آن پاانداز موتورسوار، پذیرای مهمانان ناشناخته ی ِ مرداست- می توان تصور کرد که با توجه به حضور ناگهانی ِ این جمع ِ آشفته در منزلش و همچنین زمان طولانی غیبت اودر اتاق، او مشغول عوض کردن لباس های قبلی خود و تعدیل آرایش احتمالی اش بوده، که کاوه با حضور سرزده در اتاق او، بدن برهنه ی او را دیده است. شاید طعنه ی شهرزاده به برادرش که “ای کاش بیشتر اینجا سَر می زدی تا دوستت رو اشتباهی درِاتاق خواب خواهرت نفرستی” تاییدی براین مساله باشد.

اما آیا منطقی است که یک نیم نگاه به بدن احتمالن برهنه ی زنی، مبنای چنین تغییر ماهیتی شود؟ آن هم برای دانشجویی که بی شک در طول زندگی مشمول تجربیات این چنینی بوده است!

شاید ریشه ی این واکنش، آن مقطع تاریخی و بزتگاه مهمی باشد که کاوه از ساعتی قبل به آن وارد شده بود.

از منظر روانشناختی، مردان بعد از یک شکست عشقی و در مقابل غرور جریحه دارشده شان، در ناخود آکاه خود، بیش از هر چیز، به فکر ترمیم حس ِ زخم خورده ی مردانگی خود هستند، آنها به صورت منفعل و سریع به زنان دیگر گرایش پیدا می کنند، تا با ایجاد رابطه ای عاطفی، شکست خود را جبران کنند و البته عشق گذشته شان را نیز به نوعی حسادت وادارند.

کاوه در چنین مقطعی از زندگی اش، با سمیرا مواجه می شود. این منطقی ترین واکنش کاوه دراین برهه از زندگی اش است که سرشار از واکنش های غیر منطقی می باشد. همچنان که در خواست ازدواج او پس از چند ساعت از این اتفاق و عکس العمل ساده ی او بعد از جواب رد شنیدن از شهرزاد نیزمشمول همین تحلیل می شود.

این دو، نمونه هایی از تمهیدات مصطفی کیایی، برای خلق فیلمنامه ای دقیق است که ضمن توانایی ِ درگیر کردن مخاطب از ابتدا تا انتها با داستان مورد نظرش، شخصیت های داستان و مبنای کنش و واکنش های آنها را هم به طور کامل تحلیل پذیر و منطقی نمودار می کند.

فیلم خط ویژه، واجد تمام ویژه گی های یک فیلم در خور توجه است، انچنن که می توان به راحتی، پیگیر آثار بعدی او شد.

آنونس فیلم خط ویژه را می‌توانید در این لینک تماشا کنید.