محسن میردامادی، دبیرکل زندانی جبهه مشارکت که از احزاب اصلی جناح اصلاح طلب به شمار می آید، در پیامی از زندان اوین به مناسبت چهاردهمین سالگرد تأسیس این حزب، خواستار ایجاد “تشکیلات فراگیر اصلاح طلبان” شده است. در همین ارتباط با احمد خرم، وزیر راه و ترابری در دولت دوم سید محمد خاتمی گفت و گو کرده ایم.او نیز در این مصاحبه پیشنهاد داده تا “جبهه واحد اصلاح طلبان” در کشور تشکیل بشود.
براساس پیام میردامادی، تشکیلات فراگیر اصلاح طلبان باید بتواند “عمده نیروهای سیاسی اصلاحطلب را در بر گیرد و به دور از تنزهطلبی، هدایت و مدیریت تغییر و اصلاح” را بر عهده داشته باشد.
دبیرکل جبهه مشارکت ایران اسلامی که دولت محمود احمدی نژاد و قوه قضائیه، پروانه فعالیت آن را باطل اعلام کرده اند، در این پیام با اشاره به تجربه نهضت ملی شدن صنعت نفت، انقلاب اسلامی و جنبش اصلاحات، افزوده حتی در مواردی که به “مدد کاریزمای رهبران سیاسی گامهای اولیه برای تغییر و اصلاح با موفقیت برداشته میشود، فقدان تشکیلات سیاسی کارآمد باعث میشود آن تغییر و تحول نتواند نهادینه و بازگشت ناپذیر گردد و پس از مدتی با کنار رفتن شخصیت کاریزماتیک از ساختار، مناسبات قبلی و اقتدارگرایی مجددا احیا و حاکم میشود.”
میردامادی تأکید کرده که در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۴ نیز “تفرق نیروها” در جناح اصلاح طلب بود که به شکست آنها منجر شد.
رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس ششم، با تأکید بر اینکه “تعدد احزاب در یک نظام تثبیت شده دموکراتیک، میتواند کارآمد باشد” افزوده است در کشوری که “مراحل گذار از اقتدارگرایی به دموکراسی را طی میکند این ضرورت در قالب رقابتهای مدنی و رسمی میان احزاب بزرگ تجلی مییابد.”
به گفته او تا زمانی که “احزاب و گروههای متعدد و کوچک و بزرگ اصلاحطلب زیر یک چتر واحد هماهنگ نشوند قادر به مدیریت جریان تغییر و اصلاح نخواهند بود و حتی در مواقع حساس و تعیین کننده ممکن است نقشهایی منفی ایفا نمایند.”
دبیرکل جبهه مشارکت در پایان پیام خود راه اندازی چنین تشکیلاتی را “فراتر از ظرفیت یک حزب” دانسته و خواهان آن شده تا “همه احزاب اصلاحطلب برای انجام آن کمر همت ببندند.”
احمد خرم، وزیر راه و ترابری در دولت دوم سید محمد خاتمی نیز در گفت و گو با “روز” پیشنهاد داد تا “جبهه واحد اصلاح طلبان” در کشور تشکیل بشود.
خرم نخستین وزیر دولت خاتمی بود که پس از تشکیل مجلس هفتم با اکثریت اصولگرا و به ریاست غلامعلی حدادعادل، توسط این مجلس استیضاح و برکنار شد. این مصاحبه در پی می آید.
آقای محسن میردامادی، دبیرکل جبهه مشارکت، خواستار تشکیل یک سازمان یا تشکیلات فراگیر توسط اصلاح طلبان شده و گفته که اصلاحات ماندگار و مستمر در گروی چنین تشکیلاتی است. ایده تشکیلات فراگیر اصلاح طلبان تا چه اندازه قابلیت اجرایی شدن دارد؟
در قدم اول به نظر می رسد این طرح قابلیت اجرا داشته باشد، اما اگر قرار به تشکیل حزب واحد اصلاح طلبان باشد، این مسئله با موانعی مواجه است که من پیشنهاد می دهم به جای آن جبهه واحد اصلاح طلبان تشکیل و جدی گرفته بشود. نه اینکه جبهه واحد اصلاح طلبان یا جبهه ائتلاف اصلاح طلبان مثلا در نزدیکی انتخابات فعال بشود، هفته ای یا دو هفته یک بار جلسه ای بگذارند و بعد از اتمام انتخابات هم تعطیل شود. جریانات اجتماعی و سیاسی همیشه برقرار هستند و نمی شود که فقط در فصل انتخابات فعال باشند.
موانعی که پیش روی تشکیل حزب واحد اصلاح طلبان قرار دارند چه هستند؟ از نظر شما به چه علت اصلاح طلبان نمی توانند در یک حزب واحد فعالیت کنند و باید فعالیت های خود را در قالب یک جبهه مشترک انجام بدهند؟
یکی از اشکالاتی که ما در جامعه خود داریم این است که همه فعالیت های ما، بخصوص فعالیت های اقتصادی و اجتماعی در قالب فرد، شخص یا یک تشکیلات حقوقی خانوادگی، که باز هم با محوریت یک فرد است، انجام می شود. شخصیت های حقوقی از اکثر فعالیت های جامعه غایب هستند. اگر تحزب در اروپا 200 سال سابقه دارد، حداقل 500 سال پس از رنسانس سابقه فعالیت های حقوقی وجود دارد. یعنی شرکت های متعددی بعد از رنسانس تشکیل شد و فعالیت های اقتصادی و خیریه در قالب شخصیت حقوقی انجام می شد و کار در این قالب در اروپا نهادینه شد. این اتفاق در کشور ما رخ نداده است و کارها در قالب شخصیت حقیقی و فردی انجام می شود. به همین خاطر است که اداره کردن احزاب و تحزب به معنای واقعی خود، کار بسیار سختی است. معمولا هم رعایت حقوق یکدیگر، مبنای تصمیم گیری ها که خرد جمعی است و از پایین به بالا بودن روند تصمیم سازی در احزاب، موجب اختلاف و دوگانگی می شود.
تکثر احزاب در جوامع مختلف معمولا از نشانه های دموکراسی به شمار می آید. در پیام اخیر آقای میردامادی نیز بر این مسئله تأکید اما گفته شده که این تکثر می تواند در مواقع حساس مانند انتخابات ریاست جمهوری به ضرر اصلاح طلبان منجر شود. این نگرانی از کجا ناشی می شود؟
ما در تجربه فعالیت حزبی خودمان نشان داده ایم که احزاب، هرچند کوچک و محدود، باز هم نمی توانند با انتظام و وحدت به فعالیت بپردازند. به دلیل اینکه سابقه تحزب در کشور ما کم است. بنابراین ما مدیران و نیروی انسانی که بتوانند احزاب را اداره کنند، کم داریم. تحزب و اداره کردن احزاب هم مانند حکومتداری یک تخصص است که در مملکت ما بسیار ضعیف است. نکته دیگر هم این است که حزب واحد، همانطور که تأثیرگذاری بالایی دارد، این را تداعی می کند که قرار است صدای واحدی شنیده شود. در واقع تا حدی مخالف تکثرگرایی است. نمی گویم در حزب نباید چندصدایی باشد اما چندصدایی موجب انشقاق است. در یک فضای متکثر، وجود چندین حزب و یک جبهه واحد پاسخگوتر است. ضمن اینکه برخورد با یک حزب توسط حکومت در فضای امنیتی خیلی راحتتر است؛ در حزب را می بندند و همه تشکیلات کلا تعطیل می شود.
با وجود تشکیلاتی که هم اکنون در درون اصلاح طلبان وجود دارد، مانند شورای هماهنگی جبهه اصلاحات، آیا باز هم نیازی به تشکیل سازمان جدیدی در درون این جریان است یا می توان به عنوان مثال با ارتقای تشکیلاتی و کیفی سازمان های موجود، آنها را در قالب مجموعه فراگیر اصلاح طلبان به کار گرفت؟
شورای هماهنگی جبهه اصلاحات اگر جلسات خود را به طور مرتب تشکیل دهد، استراتژی تدوین شده، چارچوب و مواضع روشن و ساختار مناسبی داشته باشد، می تواند جایگزین چنین جبهه ای باشد. اما آنچه امروز هست، یک تشکیلات نیم بند است. یعنی هست اما قابل قبول نیست. صرفا بودنش بهتر از نبودنش است.
چه زمانی برای تشکیل جبهه واحد اصلاح طلبان که مد نظر شماست، مناسب است؟ قبل از انتخابات آتی ریاست جمهوری یا بعد از آن؟
این ضرورت قطعی جامعه است و از پیش لازم بوده و تا حدودی هم انجام شده است. اما باید پرتوان، پرقدرت، با استراتژی روشن، با طرح و برنامه مشخص در چارچوب مواضع و ساختار روشن جلو بیاید و کارش را انجام بدهد. همان شورای هماهنگی جلساتی دارد اما این جلسات متناسب با جبهه ای به این عظمت که ۶۰ تا ۷۰ درصد جامعه حاضر در صحنه انتخابات به آن گرایش دارند، نیست. باید در این سطح و شأن تعریف شود. هم از نظر استراتژی، هم طرح و برنامه و هم از منظر ساختار.
چه افراد و گروه هایی می توانند یا باید در جبهه واحد اصلاح طلبان حضور داشته باشند؟
مواضع اصلاح طلبی از طرف آقای خاتمی قبل اعلام شده. این مواضع و هویت اصلاح طلبی تعریف دارد. ممکن است به این تعریف نقد هم وارد باشد ولی این مواضع تعریف، شده و سر و زیرمجموعه دارد. اینها قابل بازتعریف، بازنگری و بازبینی است. به نظر من حرکت شورای هماهنگی جبهه اصلاحات در ده سال اخیر، یکنواخت بوده نه پیشرونده و توسعه ای.
جایگاه افرادی مانند آقایان میرحسین موسوی و مهدی کروبی در جبهه واحد اصلاح طلبان که مد نظر شما است، چیست؟
اصلاح طلبان یک مجموعه مشخص هستند، کاندیداهای آنها در ادوار مختلف انتخابات نیز مشخص هستند. اصلاح طلبان نیز مانند اصولگرایان طیف های درونی دارند. آنها یک مجموعه واحد با یک سلیقه و تفکر مشخص نیستند. اصلاح طلبان طیفی از تفکرات اصلاح طلبانه دارند که بر سر یک سری مسائل فکری، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی اشتراک نظر دارند؛ همانطور که در جناح اصولگرایان همینطور است. کاندیداهای اصلاح طلبان در انتخابات گذشته نماد این جناح هستند.