یکشنبه گذشته با اضافه شدن عبدالله جاسبی به هیات امنای دانشگاه آزاد، تغییراتی که علیاکبر هاشمیرفسنجانی برای دانشگاه آزاد در نظر گرفته بود، تکمیل شد. پیش از جاسبی، علیاکبر ناطقنوری به جمع هیات موسس این دانشگاه افزوده شده بود. روزنامه شرق در گزارشی از این تحولات، علت افزودن چند چهره جدید به لیست هیات امنای دانشگاه آزاد را جلوگیری از تصرف دوباره آن توسط دولت در آینده عنوان کرده بود. این روزنامه نوشته بود: “حالا با حضور عبدالله جاسبی در هیاتامنای دانشگاه آزاد، تعداد آرای حلقه اصلی تصمیمگیران دانشگاه آزاد، (یعنی اعضای «هیات موسس» این دانشگاه) به پنجرای آیتالله هاشمیرفسنجانی، بهمن یزدیصمدی، حمید میرزاده و حجتالاسلام سیدحسن خمینی و عبدالله جاسبی ارتقا مییابد و دو رای دولتیها از وضعیت تعیینکنندگی فاصله گرفته و کمرنگ میشود. این گام بلند، روندی را بنا مینهد که حتی در صورت تغییر دولتها و تفاوت جهتگیری سیاسی وزرای دولتی عضو هیاتامنا، بازهم برگ برنده و تعیینکننده، نزد اعضای هیات موسس دانشگاه آزاد اسلامی باشد.”
خبر اضافه شدن ناطقنوری به هیات موسس دانشگاه آزاد، از اوایل اسفند ماه مطرح شده بود. از جمله روزنامه کیهان در خبری با عنوان “پیشنهاد هاشمی به ناطق نوری” از قول طههاشمی نوشته بود: “قرار است با تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی جناب ناطقنوری به عضویت هیات موسس دانشگاه آزاد انتخاب شود این پیشنهاد از سوی آقای هاشمی رفسنجانی به ایشان داده شده و او هم علیرغم اینکه در این سالهای اخیر هیچ پیشنهادی را نمیپذیرفت این دفعه قبول کرده.”
این روزنامه در خبری دیگر، ناطقنوری را جانشین حسن حبیبی در دانشگاه آزاد معرفی کرده بود.
تغییرات جدید، اعتراض محافظهکاران تندرو را به دنبال داشت. خبرگزاری فارس، وابسته به سپاه پاسداران گزارشی با عنوان “ناطق نوری هم موسس دانشگاه آزاد شد!” منتشر کرد که در آن آمده بود: “ما هر چه بررسی کردیم و پرسیدیم آقای ناطق نوری در راه اندازی این دانشگاه چه نقشی داشتهاند پاسخی نیافتیم حال چطور قرار است با تصویب هیات موسس، جناب ناطق نیز به جمع افرادی اضافه شود که ۳۰ سال پیش در تاسیس دانشگاه آزاد دخیل بودهاند. سئوالی است که باید این عزیزان جواب دهند.”
نویسنده این یادداشت اضافه کرده بود: “ماجرا از سخنرانی ناطق نوری در مراسم ترحیم حاجی حیدری شروع شد. مخصوصا بخشی از سخنان وی «هماکنون یکی از بدبختیهای کشور ما این است که گرفتار تندروها و بیترمزها هستیم» که در ذائقه متولیان دانشگاه آزاد شیرین جلوه کرد.”
تحولات جدید در دانشگاه آزاد به عنوان تلاشی تلقی میشد که برای جلوگیری از دستاندازی دولت در آن طراحی شده است. این تغییرات در واقع به عنوان ادامه زورآزمایی رئیس مجمع تشخیصمصلحت نظام و مخالفانش تلقی شد. چندی پیش هاشمیرفسنجانی طی سخنانی کنایه زده بود: “ما در ابتدا اساسنامه دانشگاه آزاد را با اقتباس از اساسنامه حسینیه ارشاد در زمان شاه نوشتیم. در زمان شاه اساسنامه حسینیه ارشاد خیلی محکم نوشته شده بود تا رژیم شاه نتواند آن را تصرف کند. ما هم همانگونه عمل کردیم، اما نمیدانستیم نظام ما قویتر از زمان شاه است و آن را تصرف میکند.”
او همچنین اضافه کرده بود: “کسی نمیتواند سند بیاورد که ما یک بار هم کوچکترین استفاده انتخاباتی از این دانشگاه کردیم و بنای این کار را نداریم.”
سخنان هاشمی پاسخ سریع محافظهکاران تندرو را بهدنبال داشت. روزنامه کیهان در خبری نوشته بود: “درباره اظهارات کنایهآمیز آقای هاشمی درباره تغییر اساسنامه این دانشگاه از سوی نظام نیز باید گفت که شورای عالی انقلاب فرهنگی در اقدامی قانونی و با اصلاح اساسنامه، جلوی فامیلی و اختصاصی شدن اموال ۲۵۰ هزار میلیارد تومانی دانشگاه آزاد به بهانه وقف را گرفت چرا که مایملک این دانشگاه عمومی است و اختصاص به خاندان و فامیل خاصی ندارد.”
سایت خبری صراط وابسته به سپاه پاسداران نیز در گزارشی آورده بود: “آیا دانشگاه آزاد مایملک شخصی آقای هاشمی است؟ دانشگاهی که از ابتدای انقلاب توانسته با کمک بودجه عمومی و بیتالمال اکنون ارزشی قریب به ۷۵۰ هزار میلیارد تومان داشته باشد آیا ملک خصوصی است؟ کمکهای دولتی و حکومتی به این دانشگاه چه سهمی در ایجاد این سرمایه داشته است؟ ” این سایت اضافه کرده بود: “موضوع مقایسه حسینیه ارشاد با یک ساختمان مشخص آن هم در تهران با دانشگاه آزاد که بنابر آنچه خود این دانشگاه میگوید بزرگترین دانشگاه حضوری جهان است، چندان معقولانه به نظر نمیرسد. در حقیقت مقایسه نهادی با چنین حجمی از سرمایه با یک حسینیه در تهران قیاس قابل قبولی نیست.”
همچنین خبرگزاری تسنیم، دیگر سایت وابسته به سپاهپاسداران بیانیه گروهی با نام انجمن اسلامی دانشجویان مستقل را منتشر کرد که در آن آمده بود: “حسینیه ارشاد محفلی برای تجمع و حضور نیروهای انقلابی علیه رژیم شاه بود یعنی کانونی علیه رژیم… با این ادعای آقای هاشمی در خصوص تصویب اساس نامه به گونهای که مورد خدشه رژیم قرار نگیرد، چند سئوال مطرح میشود. اینکه آقای هاشمی در تصویب اساسنامه دانشگاه آزاد هم قصد داشته است تا همانند حسینیه ارشاد که کانونی علیه رژیم شاهنشاهی بوده است، کانونی ضد نظام اسلامی سازمان دهد؟!”
با اینهمه برنامه هاشمیرفسنجانی برای ایجاد تغییرات برگشتناپذیر در هیات موسس و هیات امنای دانشگاه آزاد متوقف نشد و بالاخره با افزودن ناطقنوری و عبدالله جاسبی مراحل نهایی خود را طی کرد. پس از اعتراضهایی که از طرف محافظهکاران تندرو نسبت به این تغییرات صورت گرفت، حمید میرزاده رئیس کنونی دانشگاه آزاد، طی سخنانی این تغییرات را قانونی دانست و گفت: “بر اساس اساسنامه دانشگاه آزاد، مصوب سال ۶۶، تعداد اعضای هیئت موسس پنج نفر بود. اما پس از تغییر اساسنامه در سال ۸۹ تعداد اعضای آن به ۹ نفر افزایش یافت. طبق اساسنامه مصوب سال ۸۹، اگر یکی از اعضای هیئت موسس به هر دلیلی مثل فوت یا استعفا در هیات موسس حضور نداشته باشد، باید اعضای باقیمانده هیات موسس، فرد جدیدی را به شورای عالی انقلاب فرهنگی به عنوان جایگزین معرفی کنند.”
او اضافه کرده بود: “پس از انتخاب من به عنوان رییس دانشگاه، نیاز بود یک نفر از اعضای هیات موسس طبق مفاد اساسنامه دانشگاه به عنوان هیات امنا معرفی شود. به همین دلیل هیات موسس، دکتر جاسبی را به عنوان هیات امنا انتخاب کرد که این کار نیز بر اساس اساسنامه دانشگاه و مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی انجام شده است و کاملاً مطابق با قانون است.”
تحولات در دانشگاه آزاد معیاری از دوباره جان گرفتن هاشمی رفسنجانی در عرصه سیاسی ایران تلقی شده است؛ حادثهای که خشم محافظهکاران تندرو را بیش از پیش برمیانگیزد.
برای نمونه، روزنامه جوان وابسته به سپاه پاسداران روز ۲۴ اسفند ماه در سرمقاله خود با عنوان “هاشمی در چه زمینی فرود آمد؟!” نوشت: “از کجا میفهمیم هاشمی زمینی شده است؟ از آنجا که به مسائل کوچک و کف خیابانی وارد میشود. نقد صدا و سیما، ورود به نقد تأمین اجتماعی، حمله به دولت قبلی، نقد و حمله به سپاه و شورای نگهبان، روحیه انتقام از رد صلاحیت در انتخابات، کینه شتری، حمایت علنی از کاندیداها و نوع نگاه به دانشگاه آزاد، نشان میدهد که هاشمی پایین آمده است؛ کشتی میگیرد، درگیر میشود و دیگر اصراری ندارد با روحیه پدرانه به حل و فصل اختلافات بپردازد.”
این روزنامه اضافه کرده بود: “اما از کجا معلوم است که در زمین تجدیدنظرطلبان فرود آمده است؟ روزی که فائزه هاشمی اعلام کرد: «[آیتالله]خامنهای در زمان ریاست جمهوری بابا و خاتمی رهبر نبود. همین چهار سال احمدینژاد رهبر بود»، گمان میکردیم هاشمی بیانیه میدهد و از این موضوع ابراز برائت میکند، اما گویی همان جملات بود که موانع، پستیها و بلندیهای زمین تجدیدنظرطلبان را برای ورود هاشمی هموار نمود. بدون تردید تجدیدنظرطلبان هاشمی را برای حوزهای میخواهند که خود مهره و قدرت ورود به آن را ندارند. یا باید وی را مقابل رهبری قرار دهند یا اگر قادر به این کار نباشند، از قدرت چانهزنی آن استفاده کنند؛ به تعبیر دیگر هاشمی را در حوزه استراتژیک هزینه میکنند اما اگر خود هاشمی در کف خیابان وارد دعوا شود، بدشان نمیآید برای ایشان کف و سوت بزنند.”