یک قدم تا لبه پرتگاه

نویسنده

درست همانگونه که کنفرانس صلح خاورمیانه در آناپلیس به تمرینی برای تشکیل یک ائتلاف ضدایرانی تبدیل شد، ‏اولین سفر جرج بوش نیز به اسرائیل به تازه ترین اقدام برای محکوم کردن رژیم ایران تبدیل شده است. اکنون به ‏طور رسمی اعلام می شود که هدف از این سفر، که در ابتدا تلاشی در جهت آغاز مذاکرات صلح اسرائیل و ‏فلسطین بود، “کاهش تهدید احتمالی ایران دارای قابلیت تسلیحات اتمی” از طریق تشکیل جبهه مشترک اعراب و ‏اسرائیل است.‏

طراحی دقیق سخنرانی شیمون پرز رئیس جمهوری اسرائیل در خصوص تهدید جاه طلبی های هسته ای ایران پس ‏از استقبال از بوش در فرودگاه تصادفی نبود. بوش، گویا بی اطلاع از ارزیابی سازمان ملی اطلاعات آمریکا ‏‏(نای) در خصوص فقدان برنامه فعال تسلیحات اتمی ایران، با شیمون پرز همراهی کرد و چند قدمی هم جلوتر ‏رفت. او ایران را بخاطر تلاش برای دستیابی به بمب اتم “تهدیدی برای صلح جهانی” خواند و هشدار داد که حمله ‏به ناوهای آمریکا “پیامدهای جدی” بدنبال خواهد داشت. ‏

اظهارات تهدیدآمیز بوش و رویارویی میان شناورهای ایران و سه ناوگان آمریکا در تنگه هرمز یادآور این نکته ‏است که عناصر بسیاری در هر دو طرف وجود دارند که مایلند شاهد بروز جنگ و درگیری باشند. منابع ‏اطلاعاتی معتقدند که شناورهای ایران تحت فرماندهی نیروی قدس سپاه پاسداران ایران بوده اند و کاملا ً این ‏احتمال می رود که ایرانیان سعی داشتند باعث تحریک یک درگیری شوند. اما اینکه ناوهای آمریکا در آب های ‏بین المللی بوده اند، کاملا ً مشخص نیست و خود تعریف آب های بین المللی منطقه و تعریف تهدید نیز تاحدی جای ‏بحث دارد. ‏

ایران احساس می کند که حق داشته است با حضور آمریکا در تنگه هرمز مقابله کند، اما آمریکا ادعای ارضی ‏ایران را به رسمیت نمی شناسد و به طور دائمی حضور ناوگان های خود را در این منطقه به ایرانیان اعلام نمی ‏کند. در واقع هیچ مکانیسمی برای این کار وجود ندارد و کشتی های ناوگان دریایی آمریکا معمولا ً هر زمان که با ‏گشت های شناور ایران مواجه شوند، خود را شناسایی می کنند.‏

تصور می شود این رویداد به گونه ای طراحی شده است تا در آستانه سفر بوش به منطقه، هشداری برای آمریکا و ‏متحدان عربش باشد، هشداری که نشان خواهد داد ایران جسورانه از منافع خود دفاع خواهد کرد. اما تحلیلگران ‏سازمان اطلاعات آمریکا معتقدند که این اقدام تحریک آمیز از سوی نیروی قدس سپاه پاسداران به دلایل سیاسی ‏داخلی صورت گرفته است. این اقدام اساسا ً واکنشی به اظهارات آشتی جویانه آیت الله علی خامنه ای بوده است که ‏دو روز قبل از این رویداد ایراد شد. سخنان خامنه ای حاکی از گفتگو و آشتی نهایی با آمریکا بود، امری که سپاه ‏پاسداران با آن مخالف است. ‏

بر اساس بررسی های سازمان سیا، احتمالا ً نیروی قدس سپاه در تلاش است آمریکا را وادار به یک واکنش ‏نظامی کند و بدین ترتیب تنش ها را تشدید نماید، جایگاه سیاسی خود را از طریق بهره برداری از “تهدید” آمریکا ‏تقویت و در نهایت خامنه ای را تضعیف کند. این توجیه نشان می دهد که این رویداد را می توان پیامد اختلافات ‏موجود در حکومت ایران تلقی کرد و کاملا ً این احتمال وجود دارد که رهبری ایران اقدام تحریک آمیز سپاه را ‏تأیید نکرده باشد.‏

علاوه بر این، با توجه به حمله انتحاری سال 2000 به ناوشکن یو اس اس کول در یمن که منجر به کشته شدن 17 ‏ملوان و غرق شدن کشتی گشت، واکنش محدود آمریکا در تنگه هرمز بدور از بروز هرگونه درگیری بیانگر ‏نگرانی موجه این کشور دربارۀ امنیت ناوگان های دریایی است. از آنجا که آمریکا روابط دیپلماتیک با ایران ندارد ‏و نمی تواند دربارۀ مناطق مورد مناقشه با ایران گفتگو کند، دریاسالار ویلیام فالون عضو ستاد مرکزهی فرماندهی ‏نیروی دریایی آمریکا دائما ً بدنبال تنظیم پروتکل های دریایی و مشخص کردن خطوط قرمز بوده است تا مانع از ‏تبدیل حوادثی این چنینی به جنگ شود. همانگونه که اغلب معمول است، سربازان و ملوانان نیز تمایلی به شرکت ‏در جنگ هایی که مورد حمایت سیاستمدارانی چون بوش است، ندارند.‏

درسی را که از این رویداد خلیج فارس می توان گرفت این است که مادامی که آمریکا از مذاکره با ایران سر باز ‏زند، احتمال تغییر یک رخداد بسیار کوچک به یک حادثه ویرانگر برای هر دو کشور باقی خواهد ماند. ظاهرا ً ‏بوش همچنان رویای مقابله با ایران را در سر می پروراند. اسرائیل هم منکر این واقعیت نیست که مایل است این ‏اقدام توسط واشنگتن انجام گیرد. به علاوه، خواسته های اسرائیل معمولا ً همیشه توسط واشنگتن اجابت می شوند. ‏از سوی دیگر در ایران هم عناصر تندرو وجود دارند. اما منافع ملی آمریکا در خاورمیانه با کنار گذاشتن عناصر ‏جنگ طلب و آغاز مذاکره جدی با ایران محقق خواهد شد. ‏

منبع: آنتی وار، 15 ژانویه، 2008‏