مونیکا بللوچی بازیگر با استعداد و افسونگر ایتالیایی یکی از بازیگر/ستارگانی است که بیشترین اخبار رسانه ها در حال حاضر به خود اختصاص داده است. او دیگر فقط بازیگر ایتالیایی/فرانسوی نیست، بلکه بازیگری در حد جهانی است که حضور کوتاه اش در فیلم هایی چون ماتریکس نیز علاقمندان وی را-حتی اگر از این گونه فیلم ها خوش شان نیاید-برای تماشای آن به سینما می کشاند. مونیکا بللوچی برای رسیدن به ای موقعیت تلاش زیادی به خرج داده، تا ثابت کند فقط و فقط به مدد چهره و اندام زیبایش به اینجا نرسیده است.
به گرمی آفتاب مدیترانه
دو موهبتی که مونیکا بللوچی به داشتن آنها می بالد: “بدن من برای من خیلی اهمیت دارد… صورتم، بازوانم، پاهایم، دست هایم، چشم هایم، همه چیز. من همه چیزهایی که دارم به کار می گیرم.”
مونیکا آنا ماریا بللوچی، فرزند لوئیجی بللوچی[صاحب یک موسسه حمل و نقل] و ماریا گوستینلی[نقاش] متولد ۳۰ سپامبر ۱۹۶۴ چیتا دی کاستیلو، در استان پروجای ایتالیاست. مونیکا در پروجا شروع به تحصیل کرد و از ۱۶ سالگی به عنوان مدل شروع به فعالیت حرفه ای کرد تا هزینه تحصیل خود را فراهم کند. ابتدا قصد داشت تا در رشته حقوق به ادامه تحصیل بپردازد، اما در ۱۹۸۸ دست تقدیر او را به یکی از مراکز نمایش های مد، یعنی شهر میلان و سپس پاریس و موسسه مدل های تراز اول[Elite Model Management] کشاند. زندگی پر زرق و برق مدل ها باعث شد تا مونیکا وسوسه شده و ادامه تحصیل را رها کند. توفیق شغلی و شهرت اش باعث شد تا در آغاز دهه ۱۹۹۰ پس از تبدیل شدن به مدل در سطح جهان، فرصت بازیگری در فیلم های تلویزیونی نصیب اش شود.
مونیکا ابتدا در فیلم های تلویزیونی زندگی با پسرها و راهزن ها:عشق و آزادی نقش هایی به دست آورد و سپس اولین نقش سینمایی خود را در فیلم La Riffa[اولین فیلم بلند فرانچسکو لواندادیو] بازی کرد و در مدتی کوتاه موفق شد تا توجه تهیه کنندگان و کارگردان های ایتالیایی را به خود جلب کند.
مونیکا که به زبان های ایتالیایی، فرانسوی، اسپانیایی و انگلیسی مسلط بود، موفق شد تا در ۱۹۹۲ در دراکولای برام استوکر- اولین فیلم آمریکایی اش- به کارگردانی فرانسیس فورد کاپولا ظاهر شده و نقش عروس دراکولا را بازی کند. نقشی کوتاه، اما برای کارگردان های دیگر و منتقدان تیزبین قابل اعتنا تا با سیمای بازیگری بزرگ آشنا شوند. چند سال بعد بخت بازی در نقش مینا هارکر[شخصیت اصلی زن داستان برام استوکر] در فیلم لیگ آقازاده های غیر عادی را یافت، اما به دلیل کار در پروژه ای دیگر ناچار از آن چشم پوشی کرد و نقش به پیتا ویلسون رسید.
مونیکا در ۱۹۹۴ نقش دبرا را در فیلم قهرمانان به دست آورد و سپس در گلوله برف به کارگردانی کمدین مشهور ایتالیا مائوریتسیو نیکه تی نقش ملینا را بازی کرد. پس از این فیلم بود که راهی فرانسه شد و برای اولین بار با ونسان کسل[فرزند ژان پی یر کسل بازیگر مشهور فرانسوی] در فیلم آپارتمان به کارگردانی ژیل میمونی آشنا و همبازی شد.
این فیلم چرخشگاهی تازه در زندگی مونیکا بود. او که به تازگی از نیکولا فارون- بازیگری که از ۱۹۸۹ با وی زندگی مشترک داشت- جدا شده بود، دریافت که مرد واقعی زندگی اش را یافته است. از طرف دیگر نقش کوتاه وی در فیلم آپارتمان در ستاره شدن وی سهمی بسیار داشت و نامزدی سزار بهترین بازیگر زن[معادل فرانسوی اسکار] را نصیب وی کرد.
در ۱۹۹۷ برای دومین بار در فیلم دوبرمن در کنار ونسان کسل بازی کرد. دوبرمن ساخته یان کونن متعلق به موج فیلم های فوق خشن بود و خیلی زود جایش را در میان دوستداران این سینما باز کرد. اما بللوچی دیالوگ و نقش زیادی در فیلم نداشت. فیلم همان طور که تو مرا می خواهی ساخته کارمینه آموروسو در ۱۹۹۷ بار دیگر کسل و بللوچی را در کنار هم قرار داد. سال بعد نوبت لذت ساخته نیکولاس بوکریف بود و سپس مدیترانه ای ساخته ۱۹۹۹ فیلیپ برنژه تا اتش عشق میان او بازیگر را فروزان تر کرده و به ازدواج برساند.
مونیکا سرانجام سه سال پس از فیلم آپارتمان در ۱۹۹۹ با ونسان کسل ازدواج کرد. آن دو در ۱۲ سپامبر ۲۰۰۴ صاحب اولین فرزندشان-دختری به نام دیوا- شدند. مونیکا در طی دوران حاملگی برای مخالفت با قوانین ایتالیا در زمینه اهدای اسپرم برهنه در برابر دوربین عکاسان مجله ونیتی فیر ایتالیا ظاهر شد.
پس از ازدواج با کسل دومین فیلم آمریکایی و این بار نقشی بزرگ تر از راه رسید. مظنون ساخته استیون هاپکینز[بازسازی فیلم Garde à vue با شرکت رمی اشنایدر] که مونیکا سعی کرد خاطره وی و بازی اش را در این فیلم زنده کند. مونیکا در این فیلم با دو بازیگر بزرگ سینمای آمریکا-جین هکمن و مورگان فریمن- همبازی شد، اما شاه نقش واقعی از وطن وی در راه بود.
جوزپه تورناتوره کارگردان سینما پارادیزو که قبلاً چند فیلم سیاه و سفید تبلیغاتی با حضور مونیکا برای Dolce & Gabbana ساخته بود، او را برای بازی در نقش اصلی فیلم مالنا برگزید. مونیکا در این فیلم با وجود دیالوگ های اندک، توانست با اتکا به فیزیک و نگاه های خود ترجمان تمامی آرزوهای مردانه شود. فیلمی با ارزش و دارای لایه های پنهان سیاسی/اجتماعی که او را به مقام ستاره بین المللی رساند. اکنون بعد از گذشت هفت سال تصور ساخته شدن فیلم مالنا بدون زیبایی مسحور کننده مونیکا بللوچی غیر ممکن است. زنی که در این فیلم توانست یاد و خاطره دو بازیگر بزرگ سینمای ایتالیا-سوفیا لورن و سیلوانا مانگانو- را با شباهت انکار ناپذیر چهره اش به دومی زنده کند.
یک سال بعد بازی اش در فیلم برادری گرگ ها [یکی از اولین فیلم های پرخرج صنعت سینمای فرانسه در اغاز قرن تازه برای دستیابی به بازارهای جهانی] به کارگردانی کریستوف گانز بر اساس واقعه ای تاریخی مونیکا را به نامزدی اولین جایزه اش از آکادمی فیلم های علمی تخیلی، فانتزی و ترسناک رساند. این واقعه برای کسانی که موفقیت او در فیلم مالنا را مدیون زیبایی اش می دانستند، برای همیشه ساکت کرد. خود وی در این زمان طی مصاحبه ای چنین گفت: “اگر ابله باشید زیبایی می تواند برایتان دردسر باشد. ولی اگر باهوش بشید می دانید چطور از زیبایی فیزیکی خودتان استفاده کنید. من در این زمینه هرگز خودم را ناراحت احساس نکرده ام. این امر از وقوف من به زیبایی ام ناشی نمی شود. چون افراد بسیار زیبایی را می شناسم که زندگی سختی دارند. خودشان را راحت حس نمی کنند. راحت بودن، به این آدمی به چه چیز شبیه باشد ارتباطی ندارد، به این بستگی دارد که چه احساسی داشته باشی. من در این زمینه آدم خوش شانسی هستم، چون دوستداران زیادی دارم، من در خانواده پر جمعیتی بزرگ شده ام.”
یک سال بعد وقتی سخن از ساخته شدن اولین فیلم از ماجراهای آستریکس و اوبلیکس با شرکت غول سینمای فرانسه ژرار دپاردیو و کریستین کلاویه به میان آمد، تنها نام شایسته بازی در نقش کلئوپاترای افسانه ای که به ذهن ها خطور کرد، مونیکا بللوچی بود. فقط زیبایی مدیترانه ای مونیکا بود که می توانست روی پرده بازتاب زیبایی ملکه مصر باستان باشد.
اما حضور مونیکا در فیلم جنجالی و به شدت غیر متعارف برگشت ناپذیر ساخته گاسپار نوئه[باز هم در کنار همسرش] نشان داد که این بازیگر زیبارو قصد محصور ماندن در قالب نقش های زیبا و رمانتیک را ندارد. بازی در صحنه طولانی تجاوز و کتک زدن وحشیانه می توانست تبدیل به کابوس دائمی هر هنرپیشه ای شود، اما بللوچی توانست با سربلندی از این آزمون بیرون آمده و نقطه اوج تازه ای برای کارنامه خود رقم زند.
سال بعد بازی در فیلم کمدی عاشقانه ایتالیایی مرا به یاد بیاور، عشق من[۲۰۰۳] به کارگردانی گابریله موچینو نامزدی جایزه بهترین بازیگر نقش مکمل زن از مراسم معتبر دیوید دوناتللو را برای وی به ارمغان آورد. این پیروزی با دریافت جایزه روبان نقره بهترین بازیگر نقش مکمل زن از طرف سندیکای منتقدان فیلم ایتالیا تکمیل شد. دیگر روزی نبود که خبر تازه ای از موفقیت های بللوچی به گوش نرسد. سال ۲۰۰۳ یکی از پرکارترین سال های زندگی مونیکا بود. بازی در نقش دکتر لنا فیوره کندریکس در فیلم اشک های آفتاب در کنار بروس ویلیس، و سپس دو قسمت از سه گانه ماتریکس ساخته برادران واچوفسکی و گویندگی در بازی ویدیویی Enter the Matrix عمده فعالیت وی را در این سال تشکیل می دهند.
مراسم افتتاحیه این دو قسمت ماتریکس در جشنواره کن با حضور مونیکا بللوچی، یکی از تماشایی ترین و پر استقبال ترین نمایشات افتتاحیه تاریخ کن بود. مونیکا برای بازی در فیلم اشک های آفتاب و ماتریکس بازگذاری نامزد دریافت چندین جایزه شده.این اتفاق با نامزدی وی برای هر دوقسمت ماتریکس در مراسم آکادمی فیلم های علمی تخیلی، فانتزی و ترسناک تکرار شد.
سال ۲۰۰۴ و نقش ماگدالنا در مصائب مسیح به کارگردانی مل گیبسون و نامزدی روبان نقره ای سندیکای منتقدان فیلم ایتالیا به همراه انتخاب وی در هشتم نوامبر همین سال از سوی تماشاگران فرانسوی برنامه تلویزیونی زیباترین زن جهان به عنوان مقام اول حوادث یزرگ زندگی او بودند. مونیکا بارها در چنین انتخاب هایی-مانند ۵۰ زن سکسی جهان، ۱۰۰ زن سکسی جهان و هوس انگیزترین زن جهان- به ترتیب مقام های ششم، نهم و اول را به دست آورده است.
او در همین سال بار دیگر در کنار شوهرش ونسان کسل بخت بازی در یکی دیگر از محصولات پر خرج سینمای فرانسه به نام مامورین مخفی[فردریک شوندورفر] را به چنگ آورد. موفقیت عظیم تجاری فیلم سبب شد تا دستمزد وی در سال بعد برای بازی در فیلم کمدی عاشقانه برتران بلیه به نام چقدر منو دوست داری به دو میلیون یورو ارتقا یابد. او در این فیلم یک بار دیگر با ژرار دپاردیو همبای شد و توانست همپای وی در فیلم ظاهر شود. بللوچی در سال گذشته سه فیلم بازی کرد که اولین آنها N یا ناپلئون و من به کارگردانی پائولو ویرزی برای سومین بار او را به مقام نامزدی دریافت روبان نقره ای سندیکای منتقدان فیلم ایتالیا رسانید. دومین فیلم او در این سال شیطان نام داشت که نقش اصلی آن به عهده ونسان کسل بود. ولی مجلس سنگی[که در شماره های پیشین معرفی شد] بر اساس داستانی پرفروش از ژان کریستف گرانژه و به کارگردانی گیوم نیکلوکس تریلری خوش ساخت بود که بدون اتکا به جذابیت های فیزیکی وی و فقط با استعانت از بازی او در نقش اول به موفقیت تجاری دست یافت.
مونیکا در سال گذشته برای اولین بار حضور در هیئت داوران جشنواره کن را نیز تجربه کرد. او در مصاحبه ای سوفیا لورن و کلودیا کاردیناله را الهام بخش خود در بازیگری عنوان کرد و از فیلم یک روز بخصوص ساخته ۱۹۷۷ اتوره اسکولا- که سوفیا لورن و مارچلو ماسترویانی نقش های اصلی آن را ایفا کرده اند- به عنوان محبوترین فیلم زندگی اش نام برد.
مونیکا هم اکنون فیلم Manuale d’amore 2 -Capitoli successivi به کارگردانی جیوانی ورنوسی را آماده نمایش دارد و سرگرم بازی در Shoot ‘Em Up به همراه کلایو اوئن و Le Deuxième souffle به کارگردانی آلن کورنو در کنار دانیل اوتوی و میشل بلان است.