هر ایرانی از شنیدن پیشرفتهای علمی و تکنولوژیک کشور خوشحال خواهد شد، حتی اگر چندان متوجه نشود که هر پیشرفتی با چه هزینهای به دست آمده و یا هر پیشرفت چه تاثیر مثبتی در سایر زمینههای علمی و اقتصادی کشور دارد. با وجود این خوشحالی بد نیست که تجربیات تاریخی دیگران را هم مرور کنیم، بلکه عبرتهای موجود در آنها از چشم ما پنهان نماند.
هنگامی که در تابستان سال 1945، ایالاتمتحده اولین بمب اتمی را بر فراز شهرهای ژاپن منفجر کرد، حیرت جهانیان را برانگیخت، اما در این میان یک نفر بیش از دیگران ترسید و عزم خود را برای الگوبرداری از آن جزم کرد و این کسی نبود جز ژوزف استالین رهبر حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی. او که چند ماه پیش از این انفجار توانسته بود در کنفرانسهای تهران، یالتا و پتسدام نظام دوقطبی جهان پس از جنگ را با یک قطب روس آن پایهریزی کند و مشروعیت بخشد، و بر این اساس هم خوابهای خوشی برای اروپا و جهان دیده بود، احساس کرد که با وجود انحصار این سلاح نزد آمریکاییها هیچیک از این خوابها به خوشی تعبیر نخواهد شد، سهل است که باید دور بسیاری از آرزوهای خود را نیز خط بکشد.
به همین دلیل و علیرغم خسارات بسیار عظیمی که در طول جنگ با آلمان متحمل شده بود، بلافاصله دست بهکار شد تا بمب اتم را بسازد و اینچنین بود که در کمتر از چهار سال و نیم بعد اولین بمب اتم شوروی نیز منفجر شد و جهان دو قطبی به معنای واقعی وارد دوران توازن وحشت گردید و بهدلیل اعتماد به دستیابی به چنین سلاحی بود که قضیه برلین نیز از سوی استالین پیش آمد و به دو قسمت شرقی و غربی تقسیم و جهان وارد جنگ سرد شد.
این پیشرفت اولین پاتک کمونیستها به غرب بود تا نشان دهند که به لحاظ علمی عقبتر از امپریالیسم نیستند، اما تک و حمله بعدی نیز در راه بود تا جلوتر بودن خود را به رخ جهانیان و مردم شوروی بکشند، و این هنگامی بود که یوری گاگارین روسی قبل از غربیها در آوریل 1961 وارد فضا شد و زمین را دور زد، در نتیجه جهان غرب و ایالاتمتحده در بهت و حیرت بیشتری فرو رفتند. در ادامه نیز روسها در مسابقه تسلیحاتی و تکنولوژیک رقابت طاقتفرسایی را پیش گرفتند، تا اینکه با موشکهای اساس 20 و قارهپیما و چندکلاهکی خود که به هزاران فروند بالغ میشد، تمام نقاط حساس غرب را نشانه گرفته بودند، اما یک جای شوروی میلنگید و از همان جا هم ضربه خورد.
همه میدانند که در سالگردهای انقلاب کمونیستی اکتبر 1917، مقامات شوروی رژه بسیار مفصلی برگزار میکردند، این رژه در میدان عظیم کرملین بود و ارتش سرخ با تجهیزات خود رژه میرفت.
اولین گروه سربازان پیاده نظام با کلاشینکف بودند، در مرحله بعد نیروهای صاحب تیربار و سپس خمپاره و توپ و موشک و… در پایان نیز موشکهای عظیم قارهپیمایی قرار داشت که هر یک از آنها برای کشتن چند میلیون نفر کفایت میکرد و حتی ظاهر آنها نیز وحشتانگیز بود، رژیم شوروی به این سلاحها در ابعاد گسترده مجهز بود، اما پس از این موشکهای غولپیکر، یک خودروی کوچکی میآمد که پیرمردی عینکی در آن نشسته بود و یک دفتر و دستک هم جلویش بود. اگر میپرسیدند این دیگر چیست؟ پاسخ داده میشد، این سلاحی مخربتر از موشکهای اتمی اساس20 است این نظام بوروکراتیک و اداری فاسد و ناکارآمد اتحاد جماهیر شوروی است. این نظامی بود که آن دستاوردها را ایجاد کرده بود، اما خطر خودش برای مردم شوروی بیشتر از آن موشکها بود.
هنگامی که گورباچف بر سر کار آمد، برای اینکه وضعیت به غایت عقبمانده کشور را نشان دهد، روی صفحه تلویزیون ظاهر شد و دو عدد پاککن که یکی آلمانی بود و دیگر روسی را روی سیاهی مداد کاغذ کشید، معلوم شد، پاککن روسی جز سیاهتر کردن کاری نمیکند و پاککن آلمانی سیاهی مداد را به خوبی زایل میکند. نتیجه گرفته شد که دانشآموز روس با موشک اساس20 نمیتواند دفترچه خود را پاک کند و نیازمند پاککن آلمانی است، چیزی که روسها از ساختن آن عاجز بودند. چرا؟ چون با تولید پاککن خوب نمیتوانستند رژه بروند، اما روزی که این رژیم سقوط کرد، یکی از مشکلاتش نداشتن بودجه برای برچیدن و نابود کردن موشکهای غولپیکر و فوق مدرن و قارهپیمای اساس20 و امثالهم بود و این موشکها وبال گردن مردم شده بود. قاچاق مواد اتمی این موشکها در روسیه نیز داستان مفصلی است که بسیار شنیدنی است.
نظامی که میتوانست به کره ماه برود، قادر نبود فساد اداری و دستگاه بوروکراتیک خود را اصلاح کند؟ قادر نبود رضایتی پایدار در مردمش ایجاد کند و نیز قادر نبود پاککنی با کیفیت مناسب برای دانشآموزانش تولید و عرضه نماید و اینچنین بود که با بنبست مواجه شد.
پیشرفت اجتماعی کلیت تجزیهناپذیری است که باید همه وجوه جامعه را دربرگیرد، شاید بتوان از طریق تزریق هورمون، بخشهایی را به صورت موضعی و موقتی تقویت کرد، اما عدم توازن در کلیت مجموعه، خطراتش بعضا بیشتر از عدم پیشرفت است. پس بهتر است به جای تبلیغات قدری تأمل کنیم، شاید تجربه دیگران را تکرار نکنیم. رقابت با غرب از خلال مسابقه تکنولوژیک مضحک مینماید. این رقابت در عرصههای دیگر امکانپذیر است و نباید برای فرار از آن عرصهها رو به سوی مسابقه تکنولوژیک آورد که سرنوشت ناخوشایندی را برای رقابتکننده رقم خواهد زد.
منبع: اعتمادملی، بیست و چهارم بهمن