پرده اول؛ هشدار خامنه ای به عربستان:
“کاری که امروز دولت سعودی در یمن دارد انجام میدهد…جنایت است، نسلکشی است، قابل تعقیب بینالمللی است…سعودیها در این مسئله… قطعاً ضربه خواهند خورد؛ قطعاً بینی سعودیها به خاک مالیده خواهد شد.”
پرده دوم؛ هشدار محسن رضایی به عربستان:
“عربستان باید مراقب باشد چرا که ملت ایران یک [اندازه ای]صبر دارد… اگر [عربستان] بخواهند امنیت ما را به هم بزنند آنها را به دوران قبل از صنعتی شدن بر می گردانیم.”
اندکی نکته سنجی نیاز است تا با کنار هم نهادن موضع رهبر جمهوری اسلامی و سخنان بغایت تند سردار پاسدار محسن رضایی، پاسخ این پرسش روشن شود که چگونه متصور است که بینی عربستان به خاک مالیده شود؟
معنای محسن رضایی که به تازگی به کسوت نظامی گری در سپاه پاسداران برگشته از عصر مقابل صنعتی شدن چیست؟ چرا چنین تهدیدی بر زبان آورده می شود؟ چگونه چنین تهدیدی تحقق پذیر است؟ و مقتضا و مفهوم چنین سخنی چیست؟
عصر ماقبل از صنعتی شدن
مهم ترین شناسه عصر ماقبل صنعتی شدن آن است که بشر هنوز با به کار گیری ابزار آلات برای آسان ساختن کارها آشنا نبود. وقتی در نظر آوریم که بشر تقریباً 8 تا 10 هزار سال پیش به کشاورزی روی آورد و تدریجا به ساخت ابزار آلات کشاورزی مبادرت کرد، عصر ماقبل از صنعتی شدن به هزاران سال پیش اشاره دارد.
با این حساب، سردار رضایی اگر معنای سخنی را که بر زبان آورده، فهمیده باشد او عربستان را تهدید کرده که این کشور را به سرزمینی سوخته و صحرایی برهوت مبدل خواهد ساخت.
به هر روی، از آنجایی که چنین تهدیدی از زبان یک فرد نظامی گفته شده و معمولاً کشورها ( نه تنها کشور تهدید شده بلکه هر کشور دیگر) تهدید را بر محمل جدیت تلقی می کند، پرسش این است که چنین انتقامگیری سهمگین و چنین ضربه مهلک، با چه ابزاری می تواند اعمال گردد؟
پروژه هسته ای
مکرر از زبان مقامات جمهوری اسلامی شنیده شده که “اسرائیل باید از نقشه جهان محو شود”. اما، هنگامی که این سخن از زبان احمدی نژاد تکرار شد، تلقی عمومی این شد که محو اسرائیل از نقشه جهان یعنی استفاده از سلاح هسته ای و از این رو، چنین سخنانی آن هم از زبان رییس یک دولت به این تعبیر شد که برنامه هسته ای ایران، می باید دارای ابعاد نظامی باشد. چنین گرافه گویی ها موجب شد که برخی رسانه ها، معنای تلویحی سخن احمدی نژاد را “بمب اسلامی” تعبیر کنند.
در حالی که درشت گویی احمدی نژاد علیه اسرائیل، تشفّی خاطر بسیاری از اعراب متنفر از اسرائیل را همراه داشت، آیا همین دست رجزخوانی های وی نبود که موجب شد تا قطعنامه های تنبیهی متعدد یکی پس از دیگری توسط همپیمانان اسرائیل علیه ایران به تصویب برسد.
اما، ابعاد تهدید عربستان تا کجاست؟
امحای همه چیز عربستان
تهدید به امحای کشوری دیگر اگر چه در تاریخ جمهوری اسلامی بی سابقه نیست ولی تاکنون صرفاً و منحصراً متوجه کشوری بوده که جمهوری اسلامی رسماً وجود آن را به رسمیت نشناخته و در نتیجه کشوری به نام اسرائیل را هرگز مورد شناسایی قرار نداده است. بر این اساس، کینه جمهوری اسلامی و اسرائیل به یکدیگر بر کسی پوشیده نیست لذا چنان رجزخوانی های قابل فهم است اگر چه قابل تحقق نیست.
اما، تهدید به نابودی اولین تولید کننده نفت، عضو گروه 20 اقتصاد برتر جهان و کشوری مسلمان که مقبره پیامبر اسلام و قبله گاه مسلمان را در میان دارد، الحق شگفت انگیز است.
این سخن محسن رضایی در کسوت یک پاسدار (که با چنین روحیه ای سه بار سودای رییس جمهوری در سر داشت)، از دو حال خارج نیست یا او معنای سخن خود را می فهمد یا نمی فهمد. اگر نمی فهمد، وای به حال ملتی که سرنوشتش در دستان نابخردان افتاده باشد و اگر می فهمد او باید پیش از همه به مسلمان هم وطنش پاسخگو باشد که چگونه تهدید به سوزندان کشوری می کند که مکه و مدینه را در بر داد؟ ثانیاً او باید پاسخگو باشد که ابزار این تهدید او چیست؟ و ثالثاً آیا در صورت توسل به این اقدام، واکنش دیگران (اعم از مسلمانان و قدرت های جهانی دوست عربستان ) چه خواهد بود؟
آیا به راستی سردار پاسدار دکتر! رضایی به عواقب سخنان خود اندیشیده است؟ چه آری و چه نه، پرسش این است که چرا رضایی تهدید عربستان را بر زبان آورد؟
خامنه ای: عربستان برابر با اسرائیل و کفار قریش
علی خامنه ای در هفته های اخیر ریاض را به دلیل حمله به یمن تا آنجا آماج حملات لفظی خود قرار داد که یک بار حاکمان عربستان را به کفار قریش و بار دیگر به اسرائیل تشبیه کرد و گفت: “دولت سعودی در یمن مشابه جنایت صهیونیستها در غزه را انجام می دهد…امروز زشت تر و بدتر از [کفار] مکه… کسانی هستند که در ماه رجب (ماه حرام) خانوادههای یمنی را به عزا می نشانند.” او سپس پا را فراتر نهاد و پیش بینی کرد که “بینی سعودی ها به خاک مالیده خواهد شد.”
بدین ترتیب هنگامی که شاهدیم رهبر جمهوری اسلامی، دولت عربستان را برابر با کفار قریش و اسرائیل می داند، او در واقع به مصداق “اشداء علی الکفار” و به حکم “و اعدوا لهم ما استطعتم من قوة” –علیه کفار به هر آنچه می توانید خود را مجهز سازید- توسل به هر وسیله ای را برای ناکار کرد دشمن کافر مجاز شمرده است. اندکی نکته سنجی نیاز است تا بدانیم مجوز سخن درشت رضایی را چه فردی صادر کرده است؟
حال که تنش تهران و ریاض تا به اینجا بالا گرفته مقتضا و مفهوم آن چیست؟
اسلام علیه اسلام
پرچم دو کشور ایران و عربستان به نماد آنکه هر دو، کشورهای مسلمان هستند منقش به لا اله الا الله است. و بر همین مبنا، روزگاری پیشتر یکی از مقامات جمهوری اسلامی، عربستان و ایران را “دو بال اسلام” خوانده بود.
اما، از روزگاری که تهران و ریاض در اوج روابط دوستانه خود، “قرارداد همکاری امنیتی” در دولت محمد خاتمی امضا کردند تا امروز که به “جنگ نیابتی” با یکدیگر در عراق و سوریه و یمن و لبنان برخواسته اند، راه مخالف را شتابان پیموده اند.
در یک سو، برخی رهبران عرب گفته اند که “همچون صدر اسلام، ایرانیان رافضی را به ضرب شمشیر دوباره به اسلام باز خواهیم گرداند” و از سوی دیگر امثال محسن رضایی می گوید که عربستان را به عصر ماقبل صنعتی شدن بر می گردانیم.
نتیجه این واگرایی چیزی نیست جز اینکه جغرافیایی سیاسی خاورمیانه اینک به گونه ای رقم خورده که به وضوح می توان تقسیم شدن منطقه خاورمیانه را به دو اردوگاه متخاصم اما هر دو به نام اسلام مشاهده کرد.
علی شریعتی به زیبایی تعبیر “مذهب علیه مذهب” را در کتابی به همین نام، به کار بسته بود. با الهام از این سخن شریعتی، می توان نتیجه گرفت، آنچه در سپهر سیاسی خاورمیانه اینک قابل انکار نیست اینکه “اسلام علیه اسلام” به ستیز برخاسته است.