جان آدمی عزیز است

تقی رحمانی
تقی رحمانی

جان این نوشتار براین محور است که گفتگو با جریانی مسلح برای نجات جان شهروندان است که اقدامی مدنی است.

با این وصف آزادی گروگان های ایرانی از دست جیش العدل اقدام مهمی است که ابعاد گوناگون و خاکستری دارد.

۱- قدرت شبکه های اجتماعی و تاثیرافکارعمومی.

۲- رفتار مدنی حکومت ایران در این رابطه.

۳- لزوم توجه به چهره های مدنی و مذهبی در میان اقوام و به رسمیت شناختن این چهره ها.

۴ - توجه به این که اقدام مسلحانه راه نجات مناطق محروم نیست.

 

۱- قدرت شبکه ها اجتماعی

در این مورد را باید مورد توجه قرار داد در حالیکه امکان تظاهر مدنی در خیابان وجود ندارد در این رابطه افکار عمومی در شبکه اجتماعی مجازی و هم نسشت های خانوادگی و دیدار های خصوصی باعث حساس شدن این موضوع در جامعه شد. که حاکمان را هم به این قضیه حساس کرد. از موضع انتقادی هاشمی در مورد نحوه دستگیری این افراد تا اعلام لزوم حل این مسئله بوسیله دولت برای نجات جان گروگانها. این ویژگی هاو مواضع منجر به اقدامی شد که حکومت را به رفتار مدنی وا داشت. اگر چه این رفتار تبدیل به قاعده نشده است اما می تواند تقویت شود.

 

۲- رفتار حکومت

رفتار حکومت در رابطه با آزادی گروگان ها رفتار مدنی بود که تا کنون کمتر شبیه آن عمل شده است. در گذشته بارها حکومت در رابطه با شهروندان خارجی به معامله روی آورده است. مانند آزادی گروگان های فرانسوی در لبنان. اما زمانی که صحبت شهروند ایرانی می شود سخن این می شود که به تروریست ها باج نمی دهیم یا به مخالفین خود باج نمی دهیم. اما این رفتار جدید قابل تامل است و هم قابل دفاع چرا که مذاکره کردن امری درست و منطقی است. حتی با دشمن در حال جنگ مذاکره می کنند این مذاکره ربطی به درستی کار حریف ندارد حتی به رسمیت شناختن حریف هم قلمداد نمی شود.

نکته دیگر این که جان آدمی عزیز است و حکومت ها از اقتدار به سمت مسولیت برای جان شهر وندان حرکت می کنند. کشور های پیشرفته برای جان شهر وندان خود وارد معامله می شونذد اما اقتدار جهانی خود را هم حفظ می کنند. پس مذاکره برای آزادی شهروندان به معنی کوتاه آمدن در برابر تروریست نیست. بلکه راه مبارزه با ترور به لوازم مناسب خود نیاز دارد.

با این وصف اعضای جیش العدل ایرانی هستند. در هر شکل با مخالف باید حرف زد این به معنی باج دادن به این گروه نیست. اگر کارشان نادرست است که است. پس اصولی تر آن است که باید زمینه اجتماعی این اقدامات را از میان برد. همه می دانیم که وضع اقوام ایرانی مناسب نیست و تبعیض شدید وجود دارد. این تبعیض در سالهای اخیر بیشتر شده است. حتی افراد میانه رو این جوامع را حکومت پس زده و روی خوش نشان نمی دهد ومولوی عبدالحمید ممنون الخروج است و کاک حسن امینی و بسیاری دیگر تحت فشار هستند. رفتار مدنی در کردستان و بلوچستان جریمه سنگین دارد. مانند موقعیت کبود وند و برادران کردپور. این نوع سیاست ها برای چه است و کدام جریان از آن سود می برد. ؟ در چنین شرایطی رفتار نادرست جیش العدل برای برخی توجیه می شود. اگر چه ترور در دراز مدت باعث نظامی شدن بیشتر منطقه می گردد شرایط مردم منطقه را بدتر می کند.

 

۳- لزوم توجه به چهره های مدنی و مذهبی در میان اقوام و به رسمیت شناختن این چهره ها.

شرایط جامعه ما می طلبد که به چهره های مورد وثوق مذهبی و مدنی اقوام ایرانی اعتماد کنیم. جایگاه آنان را به رسمیت بشناسیم. این عمل باعث می شود که فرهنگ گفتگو در جامعه ایرانی شکل بگیرد و راه حل های مناسب برای حل اختلاف پیدا شود.

اگر امثال مولوی ها و کرد پور ها به رسمیت شناخته شوند رفتار جیش العدل و امثال آن در این مناطق حتی اگر تکرار شود با مقاومت چهر ها مدنی و مذهبی خنثی خواهد شد. در همین گروگان گیری اگر جیش العدل به تقاضای علما اهل سنت نه می گفت تحت فشار افکار عمومی اهل سنت قرار می گرفت.

 

۴- جا انداختن این نکته که رفتار مسلحانه راه حل مناسبی نیست

جاانداختن این که راه برخورد نظامی به شهروندان درست و مناسب و اصولی نیست. این اصل را هم باید جیش العدل بیاموزد و هم حکومت هم بداند که راه امنیت راه کاری های دیگری دارد. دولت روحانی می داند که امنیت پایدار با سیاست و توسعه و آبادانی ممکن است. در این مورد شاید تجربه خاکستری این گروگان گیری آن باشد که دست بخشی از سپاه در این منظقه باز تر شد. خطر این است که این تجربه گفتگو با مخالفت نظامیان صورت بگیرد. باز راه گفتگو برای مدنی شدن فعالیت ها در منطقه بسته شود.

رفتار مسلحانه در نهایت به نفع قدرت های مخالف آزادی در مرکز حکومت تمام می شود. چون اینان با برقراری امنیت سهم سیاسی بیشتری از قدرت می خواهند. در این مورد دخالت بخشی از سپاه در امور سیاسی پیش روی ما است.

هم دولت و هم چهره های مدنی و مذهبی منطقه با فضای مناسب می توانند مشی تند را خنثی کنند. البته در این گونه موارد باید علت را چاره کرد. اگر ریگی کشته شد. اما رفتار خشونت آمیز در منطقه استعداد بروز دارد. مسولیت حکومت حکم می کند که به جای اقتدار همراه با زور به حق شهروندی همه ایرانیان توجه کند. امروز سربازان نجات یافتند. اما راه چاره در منطقه سرکوب نیست.

دولت روحانی مانیفستی دارد که امنیت ملی را همراه با سرکوب نمی داند باید دید که به آن عمل می کند. اگر چنین کند چهره های مدنی و مذهبی منطقه هم رشد خواهند کرد.